ایران اکونومیست- حسین پارسایی بدون شک جنجالیترین شخصیت تئاتر 97 بود. پسر جوانی که روزگاری در کنار حسین جعفری مشق امور اجرایی کرده بود و با گروه آیین (با همراه کوروش زارعی و حسین فدایی حسین) با آثار مذهبی و چند نمایش کودک سری در میان سرها برای خودش درآورده بود و روزگاری جایزه بهترین بازیگر مرد فجر را از تالار وحدت به خانه برده بود، به جنجالیترین شخصیت سال تئاتر بدل میشود. البته پارسایی اولین بارش نبود جنجالی میشد. او در دوره کوتاه مدیریتش در تئاتر شهر و یا سال 1389 در پی یک جنجالی مالی با ادعاهای حمیدرضا آذرنگ - که میتوانست تئاترگیت ایران شود - هم جنجالی بوده است.
شاید خود پارسایی هم فکرش نمیکرد آن روزگاران بازخوانی شود. یا آنکه همان چیزی که بر سر بیضایی آمد، بر سر خودش هم بیاید. این بار خود پارسایی با مسئله برخورد سلبی روبهرو بود. او «بینوایان» را با تخلف تبلیغاتی آغاز کرد و برخی معتقد بودند برخلاف دیگر گروههای نمایشی شهرام کرمی با او مماشات میکند. وضعیت زمانی بحرانی میشود که مشخص میشود پارسایی دستمزدهایی فراتر از توان تئاتر ایران به عواملش میپردازد و این مهم بدل به یک بحران برای گروههای جوان میشود. آنان معتقد بودند با افزایش ناگهانی دستمزد عوامل فنی دیگر برایشان کار نمیکنند.
داستان اما تنها بدین جا ختم نمیشود. در اوج مسائل قضایی ناگهان انتشار عکسی از پریناز ایزدیار، در پشت صحنه نمایش جنجالی میشود. آیت الله سبحانی نسبت به وضعیت نمایش اعتراض میکند. اداره کل هنرهای نمایشی اعلام میکند نظر مراجع نمایش دیگری است؛ اما بعدتر مشخص میشود اشاره دقیقاً به نمایش پارسایی است. دادستان کل کشور و تهران وارد ماجرا میشوند و از نمایشی میگویند که در هتل اجرا میشود. «بینوایان» تنها نمایش اجرا شده در هتل بود. خبرهایی از احضار حسین پارسایی به گوش میرسد؛ اما رسمیت نمییابد. این اولین بار است که قوه قضاییه مستقیماً درباره تئاتر اظهار نظر میکند. همه نگاهها باز به پارسایی معطوف میشود و او را عامل یک نابسامانی معرفی میکند.
شایعاتی هم مبنی بر توقف «بینوایان» منتشر میشود. گفته میشود در حالی که دوره اجرا هنوز خاتمه نیافته بود، مانع اجرا میشوند. همانند همان چیزی که بیضایی تجربه کرده بود. این توقف نیز گویا منجر به نرسیدن «بینوایان» به سود مالی مدنظراست. با این حال پارسایی در یک پست اینستاگرامی از اجرای یک نمایش ملی خبر میدهد تا او پس از نمایشهای کودک، مذهبی و موزیکال، پا در کفش پری صابری کند.
پارسایی در پست اینستاگرامی خود نوشته است:«چون شب رسید بنه بر نهادند و برفتند تا به ژرف دریایی گسترده رسیدند که پیشرو ساروانان از ناآگاهی در آن افتاده بود و غرق شده بود. آن گاه اسفندیار و سپاهیان از دریا به کناره شدند و به ده فرسنگی رویین دژ رسیدند و بدین ترتیب خوان هفتم هم با موفقیت به پایان رسید.
پ. ن 1؛ مدتی است هفت خوان اسفندیار ذهنم را مشغول کرده. هر وقت موضوعی منو درگیر میکنه بیگمان خبری در راه است.
پ. ن 2؛ ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
پ. ن 3؛ ارکستر فیلارمونیک آپادانا سازهای ایرانی را کوک کنید.»
متن آقای پارسایی بخش نهایی مقالهای از مهران بیغمی، مدرس مرکز تربیت معلم امیرکبیر است با عنوان «مقایسهی هفت خوان رستم و اسفندیار». تصویر الحاقی نیز تصویری است از جلد کتابی با عنوان «جلایریان: تشکیل حکومت سلسلهای در خاورمیانه مغول» که از قضا برای ماجرای هفت خوان اسفندیار در سایت ویکیپدیا آمده است. هر چند نگاره به نظر اشاره به نبرد اسفندیار با گرگها دارد.
وضعیت برای آقای پارسایی و جنجالهایش زمانی پیچیدهتر میشود که اجرای اولیورتویست برای سال 98 در تالار وحدت در ابهام فرومیرود. حسین پارسایی از شورای سیاستگذاری تماشاخانه ایرانشهر میرود و شورا حتی به او نوبت اجرا نمیدهد. حتی شایعاتی مبنی بر ممنوع الکاری او شنیده میشود؛ اما صحت و سقمش تأیید نشده است. پارسایی اما در این مدت سخنی نگفته است تا ماجرا مبهم باقی بماند.