آنان با ریشخند از شما خواهند پرسید: مگر مردان هم در جامعۀ ما مشکل دارند؟ یا بدون کوچکترین واکنشی، شما و حرفهایتان را نادیده خواهند گرفت! با وجود آنکه مردان نیمی از جمعیت کشور را شامل می شوند، شوربختانه تا به امروز آن گونه که شایسته است به گرفتاری هایشان رسیدگی نشده و مورد توجه قرار نگرفته اند.
حساسیتی که امروز نسبت به برطرف کردن مشکلات و برآورده ساختن مطالبات زنان در کشور به وجود آمده، جایی را برای توجه و رسیدگی به مسائل و دشواریهای مردان باقی نگذاشته است. شعارهایی مانند دستیابی به عدالت جنسیتی و رفع تبعیض جنسیتی تنها زمانی مطرح می شوند که هدف از آن، توانمندسازی و رضایتمندی زنان در جامعه باشد.
همچنین بهای بیشتر دادن به زنان و تمرکز بر گرفتاریهای آنان به بهانۀ جبران تبعیض های تاریخی، موجب شده تا مشکلات مردان ایرانی به دست فراموشی سپرده شوند. زمانی که از مردان و دشواریهایشان سخن می رانیم، در واقع تلاش می کنیم تا مشکلات پدران، شوهران، برادران و پسرانمان را به گوش جامعه برسانیم.
اما به دلیل آنکه نگاه جامعه به مردان بر پایۀ تصورات قالبی جنسیتی نادرست بنا شده که آنان را موجوداتی صرفاً خشن و پرخاشگر و در عین حال صاحب قدرت تصور می کند، بنابراین کوششی هم برای رسیدگی به مصائب و مشکلات مردان در اجتماع صورت نمی پذیرد! همچنین باور به نظام افسانهای مردسالاری یعنی نظامی که مردان برای حفظ قدرت و سلطۀ خویش بر زنان و استثمار آنان پدید آورده تا بتوانند سهم بیشتری را از مزایای اجتماعی کسب نمایند نیز مزید بر علت شده تا جامعه گمان کند که این فقط زنان هستند که با دشواریها دست و پنجه نرم می کنند!
از این رو، در مقالۀ حاضر تلاش شده تا با مروری اجمالی بر گوشهای از مشکلات مردان در ایران، جامعه را نسبت به مسائل و مصائب نیمی از جمعیت کشور آگاه و حساس ساخته تا شاید از این طریق به گرفتاریهای مردان ایرانی نیز رسیدگی شود!
امید به زندگی مردان نزدیک به یک دهه کمتر از زنان است
شاخص «امید به زندگی در بدو تولد» که از مهمترین شاخص های توسعه هر کشور و یکی از مؤلفههای سنجش کیفیت زندگی است، معرف متوسط سالهایی است که انتظار می رود یک نوزاد به دنیا آمده (به شرط ثابت ماندن شرایط جاری مرگ و میر) زنده بماند. با وجود آن که میزان مرگ و میر در طول قرن بیستم کاهش چشمگیری داشته اما در مقابل، آمارها نشان می دهند که شکاف جنسیتی امید به زندگی در سطح جهانی افزایش پیدا کرده است.
در ایران نیز بر اساس یکی از آخرین آمارهای وزارت بهداشت که توسط معاون تحقیقات و فناوری این سازمان در اولین همایش ملی تخصصی اخلاق در پژوهشهای زیست پزشکی ایران بیان شده، امید به زندگی زنان 83 سال و مردان 75 سال می باشد. به بیان دیگر، امید به زندگی مردان در ایران نزدیک به یک دهه کمتر از زنان است.
این در حالی است که اطلاعات مربوط به شاخص «امید به زندگی در بدو تولد» ایرانیان که توسط بانک جهانی در یک بازۀ زمانی پنجاه ساله گردآوری شده نشان می دهد که امید به زندگی مردان ایرانی در اوایل دهه 60 میلادی، یک سال و نیم بیشتر از زنان ایرانی بوده است.
سیگار کشیدن، مصرف الکل، حوادث رانندگی، مشاغل پرخطر، خودکشی، سوء مصرف مواد مخدر و بیتوجهی به سلامتی که در میان مردان شایعتر از زنان است از جمله عواملی هستند که موجب شده تا مرگ و میر مردان در مقایسه با زنان در طول قرن بیستم افزایش یابد. همچنین بیماریهای قلبی- عروقی را نیز می توان به عنوان یکی از جدیترین دلایل شکاف جنسیتی امید به زندگی در نظر گرفت.
بیش از دو سوم کل متوفیان خودکشی مرد هستند
خودکشی یکی از جدیترین معضلات بهداشت عمومی در سطح بین المللی است. بر پایه گزارش «دیدهبانی سلامت برای اهداف توسعه پایدار» که به تازگی توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده، سالانه نزدیک به یک میلیون انسان در سراسر جهان با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند.
همچنین برآورد شده که نزدیک به 80% از تمامی خودکشیهای جهان در کشورهای با درآمد متوسط و پایین رخ می دهند.
آمارهای بین المللی حکایت از آن دارد که میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی بین زنان و مردان متفاوت است. مردان در سطح بین المللی، 75% بیشتر از زنان احتمال دارد که بر اثر خودکشی جان خود را از دست دهند. در ایران نیز بر اساس گزارشهای موجود، میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی میان مردان بسیار بالاتر از زنان است.
طبق گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پزشکی قانونی کشور، بیش از دو سوم (70%) از کل جان باختگان ناشی از خودکشی در سال 1396 مرد بودند. با وجود آنکه در مقیاس جهانی، اقدام به خودکشی در زنان بیشتر از مردان است اما در ایران، جنسیت اغلب افرادی که در سال 1396 اقدام به خودکشی کردند، مذکر و عمدتاً بالای 25 سال بودند.
کارشناسان عامل اصلی افزایش خودکشی میان مردان در کشور را مسائل اقتصادی و بیکاری عنوان می کنند. یافتههای پژوهشی نیز بارها نشان داده اند که عوامل تنشزای اقتصادی مانند درآمد پایین و بیکاری احتمال خطر خودکشی را در مردان به صورت برجستهای در مقایسه با زنان افزایش می دهند.
مردان 9 برابر بیشتر از زنان بر اثر سوء مصرف مواد مخدر می میرند
بر پایۀ گزارش «دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد» برآورد شده که در سال 2016 میلادی حدود 275 میلیون تن و یا به عبارتی نزدیک به 6 درصد از جمعیت جهان حداقل یک بار مواد مخدر مصرف کرده اند. از این تعداد نزدیک به 500 هزار تن بر اثر سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده اند.
این در حالی است که اکثر قربانیان ناشی از سوء مصرف مواد مخدر در سراسر جهان را مردان تشکیل می دهند. برای نمونه، طبق گزارش منتشر شده در سال 2018 میلادی توسط «مرکز نظارت بر مواد مخدر و اعتیاد به مواد مخدر اروپا»، نزدیک به 80% از قربانیان بیش مصرفی مواد مخدر در اروپا مرد بودند (لازم به توضیح است که بیش مصرفی مواد مخدر شایعترین علت مرگ و میر در میان مصرف کنندگان مواد مخدر است).
اما در ایران، به دلیل وجود آمارهای متفاوت و متناقض در حوزۀ اعتیاد، چشم انداز درستی از وضعیت حاضر اعتیاد و مرگ و میر ناشی از آن وجود ندارد. اما بر اساس گزارشهای موجود و پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه، مصرف مواد مخدر در میان مردان بسیار شایعتر از زنان است.
برای نمونه، بر پایۀ آماری که از سوی مشاور امور زنان در ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور اعلام شده، زنان کمتر از 10% جمعیت معتادان کشور را تشکیل می دهند. همچنین طبق گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پزشکی قانونی کشور، نزدیک به 90% از کل جان باختگان ناشی از سوء مصرف مواد مخدر در سال 1396 مرد بودند.
مردان قربانیان اصلی حوادث شغلی در کشور هستند
بر اساس آمار «سازمان جهانی کار» سالانه نزدیک به 3 میلیون انسان در سراسر جهان به دلیل حوادث و یا بیماریهای شغلی، جان خود را از دست می دهند. همچنین سالانه نزدیک به 400 میلیون حادثه شغلی در مقیاس جهانی برای کارگران اتفاق می افتد. اما نکتهای که کمتر به آن اشاره شده، تفاوت در میزان مرگ و میر ناشی از حوادث شغلی بر اساس جنسیت جان باختگان است.
در سراسر جهان، اکثریت جان باختگان ناشی از حوادث شغلی را مردان تشکیل می دهند. در ایران نیز وضع به همین منوال است. بر پایۀ برخی از آمارهای منتشر شده، سالانه حدود 20 هزار حادثه شغلی در کشور اتفاق میافتد که به طور متوسط حدود 10% از این حوادث منجر به فوت کارگران میشود. اغلب قربانیان این حوادث تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی نیستند و وزارت کار نیز آمار کارگرانی را اعلام میکند که در پیوند با وزارت کار بیمه هستند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان پزشکی قانونی کشور طی 10 سال گذشته (1387 تا 1396) نزدیک به 16 هزار تن در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست داده اند که 99% از این افراد مرد بودند. طبق این گزارش، در چند سال اخیر تلفات ناشی از حوادث شغلی در کشور افزایش پیدا کرده به نحوی که در سال 1395 با رشد 10 درصدی و در سال 1396 با رشد 1.9 درصدی تلفات مواجه بوده است.
اکثر جمعیت زندانیان کشور را مردان تشکیل می دهند
بر اساس آمارهای اعلام شده تا سال 1396 تعداد کل زندانیان کشور 250 هزار تن بوده که 98% از جمعیت زندانیان را مردان تشکیل می دادند. نزدیک به دو سوم از زندانیان متأهل هستند و بیشترین زندانیان را مجرمان مواد مخدر شامل می شوند. فقر و تنگدستی، عامل اصلی زندانی شدن بسیاری از مجرمان است. به دلیل آنکه بسیاری از زندانیان از خانوادههای فقیر روانه زندان شدند بنابراین با زندانی شدن این افراد، مشکلات خانوادۀ آنان نیز چند برابر می شود.
همچنین 86% جمعیت کیفری مرتبط با جرائم غیر عمد متأهل و ۸۲ درصد نیز صاحب فرزند هستند. به گفتۀ رئیس سازمان زندانها، بیش از سه هزار تن از فرزندان زندانیان ترک تحصیل کرده بودند که شناسایی شده و به مدرسه بازگشتند. با وجود آنکه اکثر جمعیت زندانیان جرایم غیرعمد در کشور را مردان تشکیل می دهند و اکثر آنان نیز متأهل و صاحب فرزند هستند، اما جای بسی تعجب و تأسف است که برخی با راه اندازی پویشهای مردمی با شعار "زندان جای مادران نیست" تمرکز خود را فقط بر آزادی زنان زندانی جرایم غیرعمد گذاشته اند. گویا در نگاه این افراد «زندان جای مادران نیست اما جای پدران هست»!
ایران تنها کشوری است که زندانی مهریه دارد
در حال حاضر چند هزار مرد ایرانی به خاطر عدم توانایی در پرداخت مهریه در زندان به سر می برند. اغلب این افراد مردان جوان 25 تا 35 سال هستند که عمر زندگی مشترک برخی از آنان حتی به یک روز هم نرسیده است. مردم و خیرین نیز کمتر تمایل دارند تا برای آزاد شدن زندانیان مهریه کمک مالی کنند چرا که معتقدند، افرادی که به خاطر هیجانی شدن سر سفره عقد، مهری های بیشتر از جیبشان تعیین کرده اند مستحق کمک نیستند!
از طرفی مدیر عامل ستاد دیه کشور اعلام کرده که برخی از خانمها با توجه به افزایش قیمت سکه و به دلیل طمع زیاد برای دریافت مهریه مراجعه می کنند. گاهی اوقات هم با وجود آنکه می دانند همسرشان توانایی پرداخت مهریه را ندارد اما از مهریه به عنوان یک ابزار قانونی برای جبران کدورتها و اختلافاتی که بین خود و همسرشان به وجود آمده استفاده می کنند.
همچنین وی با اشاره به اینکه برخی از قضات به علت شرایط روحی و مالی زنان در دادگاهها به نفع آنان رأی صادر می کنند اعلام کرده که قضات، اغلب به خاطر آسیبهای روحی و شرایط سخت مالی زنان پس از طلاق به نفع آنان رأی می دهند. نکتۀ حائز اهمیتی که در اینجا باید به آن اشاره کرد، مخالفت برخی از فعالان حقوق زنان و اعضای فراکسیون زنان مجلس در ارتباط با تغییر قانون مهریه است.
امروز با وجود آنکه مهریه به ابزاری برای کسب درآمد برخی از زنان و از طرفی به اهرمی برای فشار و خشونت علیه مردان تبدیل شده اما این افراد به شدت با تغییر قانون مهریه مخالفت می کنند. آنان با استناد به فقه و قانون، مهریه را حق مسلم زنان میدانند اما در ارتباط با سایر قوانینی که پشتوانۀ فقهی و قانونی دارند اما منافع زنان را به طور کامل تأمین نمی کنند، فریادشان برای تغییر آن قوانین گوش فلک را کر کرده است!
خشونت خانگی علیه مردان رو به افزایش است
خشونت خانگی مسئلۀ پیچیده ای است و یکی از مهمترین دلایلی که این مسئله را پیچیده تر می کند، باورهای نادرستی است که در مورد آن وجود دارد. هنگامی که از خشونت خانگی صحبت می شود، بسیاری از افراد تصور می کنند که مردان به دلیل جثۀ بزرگتر و نیرومندتری که دارند، همواره عامل خشونت و زنان قربانی آن هستند.
همچنین در باور عمومی، فقط شکل جسمانیِ خشونت خانگی مورد توجه قرار گرفته و اَشکال دیگر آن مانند خشونت روانی-کلامی از نظرها مغفول می ماند. بنابراین خشونت خانگی در نگاه تودۀ مردم و حتی برخی از پژوهشگران مترادف با خشونت علیه زنان در نظر گرفته می شود.
به دلیل آن که معمولاً این نوع از خشونت پشت درهای بسته و به دور از چشم جامعه رخ می دهد، آمار متقن و دقیقی از آن در دسترس نیست. با این حال نتایج بسیاری از تحقیق ها حاکی از آن است که زنان نیز همانند مردان می توانند در روابط صمیمی و زناشویی مرتکب خشونت شوند. حتی در برخی از مطالعات معتبر، کفۀ ترازو به سمت زنان سنگینی می کند!
برای نمونه، نتایج یکی از برجسته ترین پژوهشهای انجام شده در ارتباط با موضوع «تفاوتهای جنسیتی در بروز رفتارهای پرخاشگرانه میان شرکای صمیمی» به سرپرستی پروفسور جان آرچر (روانشناس برجستۀ بریتانیایی که بیش از چهل سال است در زمینۀ پرخاشگری و خشونت مشغول به فعالیت و پژوهش می باشد) نشان داد که زنان کمی بیشتر از مردان در روابط صمیمی خود از پرخاشگری جسمانی استفاده کرده و آن را به دفعات بیشتری نیز انجام می دهند.
همچنین یکی از دلایلی که سبب می شود تا خشونت خانگی علیه مردان کمتر قابل شناسایی و پیگیری باشد، اجتناب مردان از گزارش کردن خشونت اعمال شده علیه خودشان به دلیل نگرانی از مورد تمسخر قرار گرفتن و تحقیر شدن از سوی اطرافیان و در نهایت جامعه است. تحقیقات نشان می دهند که مردان سه برابر بیشتر از زنان احتمال دارد که خشونت های اعمال شده علیه خود را گزارش نکنند.
از طرفی، اغلب آمارهای ارائه شده و پژوهشهای انجام گرفته در رابطه با خشونت خانگی در ایران معطوف به خشونت علیه زنان می باشد. با این وجود، اطلاعات معدودی نیز در ارتباط با خشونت خانگی علیه مردان در کشور منتشر شده است. برای مثال، رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور در تابستان امسال اعلام کرد که تا سال 95 فقط 5% از مدعیان همسرآزاری در کشور را مردان تشکیل می دادند اما در حال حاضر این رقم به 7% افزایش یافته است.
همچنین کارشناسان ضمن هشدار نسبت به افزایش روند مردآزاری در سالهای اخیر، از پرخاشگری و خشونت زنان نسبت به مردان در کشور خبر داده و معتقدند، تعداد مردانی که قربانی خشونت خانگی از سوی همسران خود می شوند بیشتر از آمارهای اعلام شده است چرا که تعداد زیادی از مردان از ترس قضاوت و مورد مضحکه قرارگرفتن اطرافیان حاضر نیستند تا شکایت خود را به پزشکی قانونی اعلام کنند.
بررسی ها نشان می دهند که بسیاری از مردانی که قربانی خشونت خانگی می شوند، علاوه بر بیماریهای جسمی، از طیف گستردهای از اختلالات روانشناختی مانند اختلال استرس پس از آسیب، افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی گرا، نشانه های روان تنی و پریشانی روانشناختی عمومی نیز رنج می برند. بنابراین اگر قرار است لایحهای در ارتباط با این موضوع تصویب شود باید امنیت همۀ قربانیان خشونت خانگی را فارغ از جنسیتی که دارند تامین کند.
مردان قربانیان واقعی نابرابری جنسیتی در کشور هستند
شاخص جهانی شکاف جنسیتی (Global Gender Gap Index) یا به اختصار (GGGI) مقیاسی است که از سال 2006 میلادی توسط «مجمع جهانی اقتصاد» به عنوان مبنای اندازه گیری نابرابری جنسیتی در سطح بین المللی معرفی شده است. چهار شاخصی که مجمع جهانی اقتصاد بر اساس آنها نابرابری جنسیتی و پیشرفت کشورها در زمینۀ برابری جنسیتی را بررسی می کند شامل مشارکت اقتصادی و فرصتها، دستاوردهای آموزشی، سلامت و بقا و توانمندسازی سیاسی می باشد. اما نکتۀ قابل توجهی که باید به آن اشاره کرد در ارتباط با معیارهای انتخاب شده توسط این سازمان برای اندازه گیری نابرابری جنسیتی است که بر پایۀ آنها در هیچ کشوری کفۀ ترازو به نفع زنان سنگینی نمی کند!
برخی از پژوهشگران چنین شاخص هایی را مورد انتقاد قرار داده و عنوان کرده اند که علاوه بر برنامه های سیاسی، پژوهشها در مورد نابرابری جنسیتی نیز تقریباً به طور انحصاری بر مسائلِ برجسته شده در جنبش حقوق زنان تمرکز دارند. همچنین روشهایی که برای اندازه گیری نابرابری جنسیتی مورد استفاده قرار می گیرند نیز دچار سوگیری بوده و تنها مشکلات زنان را برجسته می کنند.
به گفتۀ این پژوهشگران، مسائلی که باعث نامساعدتر شدن وضعیت مردان در مقایسه با زنان می شوند کمتر مورد مطالعه قرار گرفته و در مقیاس های مربوط به اندازه گیری نابرابری جنسیتی مانند «شاخص جهانی شکاف جنسیتی» بر آنها تأکید نشده است. علاوه بر این، شاخص جهانی شکاف جنسیتی معیارهای اندازه گیری را به گونهای تغییر می دهد تا بر اساس تعریف ارائه شده، در هیچ کشوری وضعیت برای زنان نتواند مطلوبتر از مردان باشد.
به عبارت دیگر، چنین مقیاس هایی به گونهای طراحی شده اند تا در اندازه گیریِ هرگونه وضعیت نامطلوب تجربه شده توسط پسران و مردان ناموفق باشند. بنابراین، مقیاسهای موجود، تمامی الگوهای بهزیستی و وضعیت نامساعد را در سطح ملی پوشش نمی دهند.
پیش فرض چنین سازمان هایی بر این پایه استوار است که در سراسر جهان، زنان در مقایسه با مردان در جایگاه فرودستتری قرار دارند و از این رو، نیازمند توجه و حمایت های ویژهای می باشند که برای بهبود وضعیت آنان باید صورت بپذیرد.
شعارهایی مانند افزایش مشارکت زنان در نیروی کار، کاهش شکاف دستمزد بین زنان و مردان و کمک به پیشروی تعداد بیشتری از زنان به سوی رهبری تنها نمونه هایی از اهداف این سازمانها برای کمک به زنان (و نه مردان) است.
همچنین طبق آخرین گزارش «مجمع جهانی اقتصاد» دربارۀ شکاف جنسیتی که در سال 2018 میلادی منتشر شده، از مجموع 149 کشوری که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته، ایران در رتبۀ 142 قرار دارد.
با این حال، دانشمندان به تازگی روش جدیدی را برای اندازه گیری برابری جنسیتی ابداع کرده و بر اساس آن نشان دادهاند که وضعیت مردان در اکثر کشورهای توسعه یافته نامساعدتر از زنان است. نتایج مطالعه ای که اخیراً با همکاری پژوهشگران دانشگاه اِسکس در بریتانیا و دانشگاه میزوری در ایالات متحده آمریکا انجام گرفته نشان می دهد که مردان، قربانیان واقعی نابرابری جنسیتی هستند.
یافته های این پژوهش که با تمرکز بر پایه ای ترین مقیاسهای قابل دسترسی از 134 کشور جهان (با جمعیتی نزدیک به 7 میلیارد تن در دورۀ مورد مطالعه یعنی از سال 2012 تا 2016 میلادی) استخراج شده حاکی از آن است که وضعیت مردان در بیش از دو سوم این کشورها نامساعدتر از زنان بوده است.
نتایج این تحقیق بر اساس یک مقیاس اندازه گیری جدید به نام "شاخص پایهای نابرابری جنسیتی" Basic Index of Gender Inequality و یا به اختصار (BIGI) به دست آمده که بر روی سه مؤلفۀ کلیدی "زندگی خوب" یعنی شاخص امید به زندگی سالم (سالهایی که انتظار می رود افراد در سلامت کامل زندگی کنند) فرصت های آموزشی در دوران کودکی (ثبتنام در مقاطع ابتدایی و متوسطه و میزان باسوادی) و رضایتمندی کلی از زندگی تمرکز دارد.
این سه مؤلفه به عنوان حداقل اجزای تشکیل دهندۀ یک زندگی خوب و یا عناصر کلیدی زندگی که به طور مستقیم بر بهزیستی انسان تأثیر می گذارند، در این تحقیق مشخص شده اند.
پژوهشگران بعد از محاسبۀ نمرات کشورهای مورد مطالعه بر اساس «شاخص پایهای نابرابری جنسیتی» و با توجه به نتایج به دست آمده نشان دادند که از 134 کشور مورد مطالعه، در 91 کشور (68%) مردان به طور میانگین دارای وضعیت نامساعدتری در مقایسه با زنان هستند.
همچنین مقایسۀ نمرۀ «شاخص پایهای نابرابری جنسیتی» با «شاخص توسعۀ انسانی» در این تحقیق نشان داد، وضعیت مردان در کشورهای توسعه یافته با شاخص توسعۀ انسانی بالا و بسیار بالا نامساعدتر از زنان در این کشورها می باشد در حالی که وضعیت زنان در کشورهای در حال توسعه با شاخص انسانی پایین نامساعدتر از مردان است. به بیان دیگر، هر چه کشورها توسعه یافتهتر و شاخص توسعۀ انسانی در آنها بالاتر باشد، وضعیت مردان و پسران نامطلوبتر است.
طبق نتایج این تحقیق، وضعیت مردان ایرانی، به طور میانگین، نامساعدتر از زنان ایرانی گزارش شده است. در این پژوهش، کشور ایران بر اساس «شاخص پایهای نابرابری جنسیتی» از میان 134 کشور مورد مطالعه در رتبۀ 57 و بر پایۀ شاخص «میانگین انحراف مطلق از برابری جنسیتی» (چقدر یک کشور به برابری جنسیتی نزدیک شده) در رتبۀ 109 قرار گرفته است. همچنین طبق «شاخص پایهای نابرابری جنسیتی» وضعیت زنان در اکثر کشورهای اروپایی (به جز ایتالیا) مساعدتر از مردان است.
در نهایت باید خاطر نشان کرد که هدف از مطرح کردن این مطالب، به هیچ عنوان بی اهمیت جلوه دادن مشکلات زنان در کشور نمی باشد. اما به دلیل آنکه جامعۀ امروز ایران، چشمان خود را بر روی بسیاری از دشواریها و تبعیض های روا شده علیه مردان بسته و در عوض تنها به فکر برآورده ساختن مطالبات و احقاق حقوق زنان است، لذا آگاهی رسانی دربارۀ مشکلات مردان ایرانی امری ضروری می نماید.
رامین جمالی فعال حوزه مردان
چند ده هزار سال از تاریخ تدوین شده بشر می گذرد.. اکثریت مطلق شخصیت ها تاثیرگزار ..از پیامبران تا پادشاهان ..قانون گذاران و دیگران در این تاریخ، مذکر هستند.. چه ظلمی به زنان در همه این تاریخ و همه جهان نشده است ؟!؟
ترکش ظلم مردان الزاما بخودشان هم اصابت می کند..
..تا ظلم بزنان متوقف نشود،بشر روی سعادت را نخواهد دید... با انعکاس صدای ما انسانها با تکنولوژی های امروز، انعکاس ظلم مردان به خودشان بیشتر خواهد شد..
با این حرف و استدلال هاتون ناقص العقل بودنتون رو اثبات کردید!
#عقل_مرد