بیشک قربانی بعدی کاهش شدید و نمایی هزینه تولید برق تجدیدپذیر، نفت خواهد بود. همانگونه که از تجربه زغالسنگ برمیآید، سقوط آزاد نفت در دو مرحله انجام خواهد شد.
کد خبر: ۲۸۶۰۳۳
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم سیدکامران باقری- مشاور مدیریت نوآوری، آورده است: تاکنون چندینبار از پایان قریبالوقوع دوره نفت نوشتهام؛ پایانی که نه به معنای پایان ذخایر نفت بلکه به معنای ازدسترفتن اهمیت راهبردی نفت و کاهش شدید قیمت آن خواهد بود. در نوشتههای پیشین، به شواهد متعددی، دراینباره اشاره و تشریح کردم که کاهش بیبازگشت قیمت نفت، نه به شکل آرام و تدریجی بلکه بسیار شدید و ناگهانی خواهد بود. برخی از صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی کشور با استناد به پیشبینی سازمانهای معتبر بینالمللی ازجمله آژانس بینالمللی انرژی، اپک و...، تحلیلی متفاوت ارائه کردهاند. آن بزرگواران معتقدند بر اساس همان پیشبینیها، پایان دوره نفت قریبالوقوع و ناگهانی نخواهد بود.
در فاصله انتشار نوشتههای پیشین تا امروز، پیشرفتهای بزرگی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای مربوطه رخ داده است که بررسی نرخنمایی آن پیشرفتها، قریبالوقوعبودن پایان دوره نفت را بیش از گذشته تأیید میکند؛ اما موضوع این نوشته، نزدیکبودن پایان دوره نفت نیست؛ چراکه در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت. در این نوشته، به شیب سقوط قیمت نفت میپردازم. از تجربه اخیر صنعت تولید زغالسنگ و سقوط آن مینویسم. بیشک این تجربه که بهتازگی رخ داده است، میتواند شبیهسازی محدودی از اتفاقی بزرگتر باشد که در صنعت نفت رخ خواهد داد.
تقاضای زغالسنگ از زمان اختراع ماشین بخار از سوی جیمز وات و انقلاب صنعتی تا سال 2013 همواره رو به افزایش بود. با وجود تمام محدودیتهای زیستمحیطی، این کالای سیاه طرفداران خاص خودش را داشت و سال به سال سرمایهگذاریهایی جدید در این صنعت انجام میشد؛ اما این روند افزایشی طولانی که بسیاری از صاحبنظران و سازمانهای معتبر بینالمللی از ادامه آن خبر میدادند، یکباره متوقف شد. در سال 2013 یکباره تقاضای جهانی زغالسنگ به دلایل صرفا اقتصادی، رو به کاهش گذاشت. در پی همین کاهش بیبازگشت، صنعت تولید زغالسنگ یکباره سقوط آزاد و ناگهانی را تجربه کرد.
برای نمونه، شرکت پیبادی، بزرگترین شرکت تولیدکننده زغالسنگ در جهان، بهسرعت ورشکسته شد. البته پیبادی در این سقوط آزاد تنها نبود و در یک بازه زمانی 24ماهه، هشت شرکت از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده زغالسنگ جهان ورشکسته شدند.دامنه این سقوط به چند شرکت بزرگ آمریکایی محدود نماند. پروژههای زیادی در بسیاری از کشورها، یکی پس از دیگری متوقف شدند. برای نمونه، چین تنها در سال 2017 پروژههای ساخت بیش از صد نیروگاه برق زغالسنگی را لغو کرد. هند نیز در همان سال، برنامه ساخت چندین نیروگاه برق زغالسنگی با ظرفیت حدود 14 گیگاوات را کنسل کرد. جالب است که دلیل اصلی این سقوط آزاد صنعت زغالسنگ، نه نگرانیهای زیستمحیطی از آلودگیهای استفاده از زغالسنگ بلکه کاهش شدید قیمت برق تولیدی از منابع تجدیدپذیری مانند خورشید و باد است.
بر اساس آمارهای معتبر بینالمللی، هزینه تولید هر مگاواتساعت برق خورشیدی یا بادی در سال 2017 کمتر از نصف هزینه تولید همین میزان برق از زغالسنگ بوده است.کار به همینجا خاتمه نیافت؛ هزینه تولید برق خورشیدی و بادی بازهم با نرخی فزاینده کاهش یافت. چنین کاهشی در هیچکدام از گزارشهای نهادهای معتبر بینالمللی در حوزه انرژی پیشبینی نشده بود. آن نهادها به دلایل مختلفی (ازجمله محافظهکاری یا منافع احتمالی)، نرخ کاهش هزینه تولید برق تجدیدپذیر را خطی پیشبینی کرده بودند؛ اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، کاهشی شدید و نمایی بود. کاهش هزینه تولید برق تجدیدپذیر به جایی رسید که در انتهای سال 2018، نهتنها سرمایهگذاری در ساخت واحدهای تولیدی جدید بلکه حتی ادامه حیات بسیاری از واحدهای موجود زغالسنگی نیز از نظر اقتصادی توجیهناپذیر شد. به بیان سادهتر، هزینه ایجاد نیروگاههای تجدیدپذیر، از هزینه نگهداری نیروگاههای زغالسنگی کمتر شد.
بنابراین توقف بهرهبرداری از واحدهای موجود زغالسنگی آغاز شد و بهزودی شاهد توقف فعالیت دیگر نیروگاههای زغالسنگی و ورشکستگی مابقی شرکتهای تولیدکننده زغالسنگ خواهیم بود. صنعت تولید زغالسنگ پس از 150 سال رونق فزاینده، بهمحض ازدستدادن توجیه اقتصادی خود، دچار سقوطی آزاد شد. دهها هزار کارگر در طول زنجیره ارزش زغالسنگ بیکار شده و میشوند. صدها واحد صنعتی که با سرمایهگذاری فراوان شکل گرفتهاند، از دور خارج میشوند. سرعت این تحولات باعث بههمریختن قواعدی میشود که دههها ثبات داشته و سازوکارهای اجتماعی و فرهنگی ویژه خود را شکل داده است. این بههمریختگی و بهویژه سرعت رخدادن آن، پیامدهای اجتماعی فراوانی دارد. درحالحاضر چندین ایالت آمریکا با بیکاری گسترده کارکنان صنعت زغالسنگ درگیرند و این امر آخرین انتخابات ریاستجمهوری این کشور را نیز تحت تأثیر قرار داد.
بیشک قربانی بعدی کاهش شدید و نمایی هزینه تولید برق تجدیدپذیر، نفت خواهد بود. همانگونه که از تجربه زغالسنگ برمیآید، سقوط آزاد نفت در دو مرحله انجام خواهد شد؛ در مرحله نخست، شاهد کاهش شدید قیمت نفت و به دنبال آن توقف سرمایهگذاریهای جدید و پروژههای نیمهتمام در این صنعت خواهیم بود. این توقف در بازه زمانی بسیار کوتاهی اتفاق خواهد افتاد. در مرحله دوم، استخراج نفت از برخی میدانهای درحالتولید و همچنین بهرهبرداری از برخی واحدهای تولیدی و پالایشی موجود این صنعت، صرفه اقتصادی خود را از دست خواهد داد. پایان پرشتاب دوره نفت، برای تمام کشورهای تولیدکننده نفت پیامدهای شدید اقتصادی و اجتماعی را درپی خواهد داشت. از اکنون باید برای مواجهه با این پدیده و شیوههای کاستن از پیامدهای منفی آن برنامهریزی کرد؛ هرچند چالشهای ناشی از تحریمهای ظالمانه خارجی، درحالحاضر همه توجه سیاستگذاران اقتصادی کشور را به خود جلب کرده و متأسفانه مجالی برای برنامهریزی جامع برای پایان دوره نفت باقی نگذاشته است.