به گزارش ایران اکونومیست؛ روزنامه صهیونیستی 'هاآرتص' روز پنجشنبه در تحلیلی اعتراف کرد که کنفرانس صلح خاورمیانه در لهستان شاید بتواند موجب تقویت روابط اعراب و اسرائیل شود، اما نمی تواند ائتلافی علیه ایران به وجود آورد.
در این تحلیل به قلم 'زیوی بَرِل' آمده است:
« سران آمریکا، کشورهای اروپایی، اعراب و اسراییل امروز /پنجشنبه/ در ورشو پایتخت لهستان گرد هم آمدند تا با تشکیل یک ائتلاف بین المللی بتوانند هم بر ایران فشار وارد کنند و هم به کشورهایی که با دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران مخالفت کردند، فشار آوردند تا بیشتر و بهتر بتوانند با این ائتلاف همراهی کنند.
اما از شواهد امر چنان بر می آید که این نشست بیشتر شبیه به یک مراسم ضیافت معمولی باشد، چرا که اغلب کسانی که وارد این میهمانی شده اند با پوشیدن نقابی بر صورت سعی دارند خود را از یک 'بوی بد' حاکم بر این محیط میهمانی دور نگهدارند.
اگرچه قرار بود موضوع اصلی کنفرانس صلح و امنیت خاورمیانه 'ایران' باشد، اما اختلافات عمیق میان برخی کشورهای اروپایی و دولت آمریکا بر موضوع اصلی تحریم های اقتصادی علیه ایران موجب شد تا کشورهایی چون آلمان و فرانسه در سطح بسیار نازلی در این کنفرانس شرکت کنند.
وزیر خارجه انگلیس نیز اعلام کرد که فقط برای یک مدت بسیار کوتاه و محدود در این کنفرانس شرکت می کند و یا ترکیه به عنوان یکی از مهم ترین اعضای سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و همپیمان ایران، نه تنها نماینده ای به این کنفرانس اعزام نکرد، بلکه اعلام کرده است که تنها از طریق سفارتش در ورشو رویدادهای این کنفرانس را پیگیری می کند.
در این میان عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، کویت، عمان و رژیم صهیونیستی در بالاترین سطح از مقامات کشوری از جمله در سطح نخست وزیر و وزیر خارجه در این کنفرانس شرکت کردند و مصر نیز در سطح معاون وزیر خارجه در این کنفرانس حضور یافته است.
همه این گروه ها منافع خودشان را در این کنفرانس پیگیری می کنند و مشارکتشان در این کنفرانس به منزله آن نیست که حاضرند یک ساختار مشترک و فعالی را علیه ایران پدید آورند.
مثلا آنچه بیش از همه برای ورشو به عنوان میزبان این کنفرانس مهم است این که به وسیله این نشست یک پیام به مسکو که آن را یک تهدید راهبردی برای خود می داند، فرستاده باشد و به روس ها بفهماند که همکاری لهستان با آمریکا پایدار است.
ورشو امیدوار است واشنگتن بتوانند پایگاه های نظامی خود را در لهستان ایجاد کرده و موشک های بالستیکی که پیش تر به این کشور داده بود را همچنان حفظ کند.
این درحالی است که تحریم هایی که علیه ایران وضع شده است به طور مشخص به نفع این کشور (لهستان) نیستند.
ریاض، تل آویو و واشنگتن تلاش می کنند در این کنفرانس صرفا یک راهکار همکاری بین المللی به وجود آورند که اهداف و اختیارات این راهکار همچنان مبهم است.
چنانچه آنها بتوانند ایران را وادار کنند بر سر یک قرارداد جدید (شبیه به برجام) برای محدود سازی برنامه موشکی تهران را پای میز مذاکره بیاورند، این به معنای آن است که این کشورها ایران را به عنوان یک شریک قابل اعتماد در توافق های آینده قبول خواهند کرد، در غیر این صورت هیچ دلیلی وجود ندارد تهران در مذاکرات جدید حضور داشته باشد.
و نیز چنانچه نوع رویکرد این کشورها به ایران همین باشد، در این صورت باید از آمریکا سئوال کرد که، چرا پیش از آنکه از برجام خارج شود با ایران وارد مذاکرات بیشتر نشد.
اگر هدف از برگزاری این کنفرانس ایجاد یک ائتلاف برای حمایت از تحریم ها علیه ایران باشد- تحریم هایی که موجب تسلیم بدون مذاکره ایران در برابر خواست آمریکا می شود - چنین کنفرانسی نمی تواند دردی را دوا کند، چرا که همکاری روسیه، چین و عراق با ایران به عنوان منفذ خروج ایران از تحریم های آمریکا، براحتی می تواند یک حمایت بزرگ از تهران باشد.
چنانچه این کنفرانس بتواند راهی را برای مذاکره با ایران بگشاید، تهران به شدت با هر نوع تغییری در توافق هسته ای و دخالت در برنامه های موشکی خود مخالفت خواهد کرد، چون پیش از این آشکارا اعلام کرده بود که مذاکرات جدیدی را با آمریکا نخواهد داشت، چرا که این کشور در گذشته ثابت کرده است شریک قابل اعتمادی برای هیچ توافقی نیست.
سیاستی که اغلب کشورهای اتحادیه اروپایی به ویژه انگلیس، فرانسه، آلمان به عنوان همراهان اروپایی برجام نیز بر آن تکیه می کنند این است که برجام همچنان به قوت خود باقی بماند و تحریم ها علیه تهران نیز برداشته شود و بعد از برگزاری مذاکرات جدید، صرفا یک الحاقیه به برجام اضافه شود.
همین سه کشور اروپایی امروزه سعی دارند با راه اندازی اینستکس به عنوان ابزاری برای حمایت از مبادلات تجاری با ایران، تحریم های آمریکا را دور زده و بدون استفاده از دلار آمریکا ارتباط های تجاری و اقتصادی خود با ایران را حفظ و تقویت کنند.
البته این راهکار نمی تواند جایگزین توافق های گسترده تجاری شود که ایران از زمان امضای برجام با این کشورهای اروپایی امضا کرده بود و نیز اینکه این راهکار بدون تردید نمی تواند به تهران برای فائق آمدن بر بحران های مالی داخلی کافی باشد.
اما با این وجود انتظار می رود اروپایی ها تلاش کنند بهانه ای دست ایران ندهند تا بتواند برجام را حفظ کرده و به طرح های قبلی برای توسعه برنامه های هسته ای خود باز نگردد.
به طور همزمان باید اذعان داشت که این راه میانبری که اروپایی ها فراهم کرده اند نشانه جدایی آشکار، عمیق و کامل میان سیاست های اتحادیه اروپا و آمریکا و در واقع شکافی است که میهمان نوازی پرشکوه لهستانی ها از این کنفرانس نمی تواند بر آن سرپوش بگذارد.
از طرف دیگر، سیاست های ترامپ در کنفرانس ورشو نیز ناخواسته باعث ایجاد یک ائتلاف 'اروپایی و روسی' و در عین حال ایجاد یک 'بلوک بین المللی جایگزین برای سازمان ملل متحد' شده است، اتفاقی که نتیجه هر دو آنها جز اینکه یک مهره بازی در دست های ایران باشد، چیزی نبوده است.
در این میان فقط عربستان سعودی و اسرائیل هستند که علنا از هر سیاستی علیه ایران حمایت می کنند اما این به منزله آن نیست که ریاض و همپیمانان خلیج فارس آن واقعا بخواهند تل آویو را در آغوش بگیرند، چرا که همه این کشورها بیشتر به دلیل سیاست های صهیونیست ها در موضوع مناقشه اسرائیل و فلسطینیان، نمی توانند دست به این کار بزنند.
اگر آمریکا و اسرائیل توافق می کردند که موضوع جنگ و اختلافات اسرائیل و فلسطینیان را در مباحث این کنفرانس بگنجانند، شاید می توانستند همکاری اعراب و تل آویو را ارتقا دهند، اما در این صورت نیز همچنان جای تردید وجود داشت اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل واقعا مایل بوده باشد در این کنفرانس که از سوی محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطینی تحریم شده است، شرکت کند.
این کنفرانس بیش از همه نقش یک فرصت طلایی برای نتانیاهو را نیز بازی کرده است تا وی بتواند با گرفتن عکس یادگاری با رهبران عربی که به هیچ وجه با آنها رابطه رسمی دیپلماتیک ندارد، از آن در سیاست های داخلی خود به ویژه در مبارزاتی انتخاباتی حزب لیکود در بیلبورهای تبلیغاتی استفاده کند.
از قبل می توان چنین نتیجه گرفت که تنها چیزی که نتانیاهو می تواند از ورشو به تل آویو به ارمغان آورد کلمات بیانیه های کاملا توخالی است و بدون تردید این نشست هیچ دستاورد واقعی علیه ایران نخواهد داشت.
اما تنها دستاورد ملموسی که این کنفرانس عربی و اسرائیلی برخلاف اهداف از قبل برنامه ریزی شده آن برای تل آویو دارد این است که این نشست به عنوان اولین اجلاس سران بعد از پیمان اسلو در دهه 1990، پیشرفت تقریبا مثبتی است که اگرچه نتیجه دیپلماتیک دقیقی برای تل آویو برای عقد قراردادهای سیاسی و اقتصادی با کشورهای عربی در پی ندارد، اما می تواند باعث تقویت روابط اعراب با اسرائیل از جمله با مصر و اردن باشد که از قبل این نوع ارتباطات در سطح کشورهای عربی ممنوع بود.