به گزارش ایران اکونومیست، گروه استانها: بررسی تأثیرات مخرب آلایندهها بر محیطزیست موضوعی که در سطح استان سمنان همیشه به آن نگاه ویژهای شده است، موضوعی که از جنبههای مختلفی باید به آن پرداخت هرچند این روزها گویا با نامهربانیهایی که گرفتار محیطزیست استان شده، کمتر توان و مجالی برای بیانش یافت میشود.
آلایندگی در برابر محیطزیست سالهای سال است که قد برافراشته تا جایی که بهنوعی مچاندازی بین آلایندگیهای مختلف با منشأ انسانی مانند دستکاری در طبیعت برای ایجاد معادن و آلودگی خاک و منابع آبی و همچنین دیگر سمت معادله یعنی مقوله قدرتمند معادن و اشتغالزایی با پشتیبانی مسئولان دولتی و سرمایهگذاران و سرمایههای کلانشان بدل شده است.
نمونه بارز آن امروز در شاهوار دیده میشود و اثبات وجود آلایندگیها و تخریب محیطزیست در این کانون آبساز و حیاتبخش از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی امیدی در دلهای دوستداران طبیعت در شاهرود و کشور ایجاد کرد اما دهها روز از آن گزارش میگذرد و هنوز این معدن در حال ادامه تخریبها است.
برای بررسی آلایندگیها و نقش آنها در محیطزیست با امیرحسین ولیان کنشگر محیطزیست و دبیر انجمن دیدبان طبیعت به گفتگو نشستیم:
*تأثیرات مخرب معدنکاری و صنایع آلاینده بر زندگی و منابع طبیعی چیست؟
صنایع آلاینده، طیف وسیعی از صنایع را شامل میشود تقریباً میتوان گفت کمتر صنعتی وجود دارد که آلاینده نباشد. مگر در کشورهای توسعهیافته که در حال دستیابی به صنعت سبز هستند. درواقع هر چه کشوری ازلحاظ اقتصادی ضعیفتر باشد، صنایع آن آلایندهتر هستند. بهطورکلی میتوان گفت قطعاً آلایندگی بر روی زندگی انسانها و محیطزیست تأثیرات منفی دارد.
یکی از تأثیرات آشکار ناشی از آلایندگی، پدیده گرمایش زمین است. در صورت ادامه دادن همین مسیر توسط صنایع، تعادل حیاتی زمین به هم خواهد خورد. بدون شک این شرایط خسارات سنگینی را برای انسانها خواهد داشت. در بحث معادن هم، بسته به نوع معدن و فرم آن هر یک تأثیرات خاصی را بر محیطزیست دارد. نکته بسیار مهم این است که معادن روباز تخریب بسیار گستردهای دارند. معادنی که از داخل یک حفره به درون کوه یا زمین روزنهای بازکرده و در آن حفاری میکنند، معمولاً آسیب کمی به محیط وارد میکنند اما معادن روباز به دلیل زیرورو کردن سطح زمین، از بین بردن پوشش گیاهی و واردکردن مواد آلاینده به خاک و آب، منجر به تخریب بیشتری میشوند.
*آیا پس از کار بر روی معادن، میتوان طبیعت را به شکل اصلی خود بازگرداند؟
واقعیت آن است که هیچگاه نمیتوان به شکل اصلی طبیعت بازگشت، در یک مثال پزشکی میتوان اینطور توضیح داد که اگر فردی زیر تیغ جراحی برود، پس از انجام جراحی و بخیه زدن پوست و حتی جراحی پلاستیک، بازهم ظاهر محل جراحیشده هیچگاه مانند حالت اصلی خود نخواهد شد و بیمار یادگاریهایی از جراحی را بر روی بدن خود نگه خواهد داشت. درباره معدن نیز به همین شکل است. پس از انجام حفاری و معدن کاری در بهترین حالت هم شرایط محیطی به شکل اولیه خود درنخواهد آمد.
معدنکار طبق قانون وظیفه دارد پس از معدن کاری تمام تلاش خود را برای بازگرداندن شرایط محیطی به حالت اولیه، به کار گیرد. برای مثال در کانادا که از پوشش گیاهی فراوانی برخوردار است، برای حفاری بهمنظور ساخت معادن نفت شِل، پوشش گیاهی در محدوده معدن را با استفاده از دستگاه حمل درخت بهطور کامل به منطقهای دیگر انتقال داده و پس از اتمام حفاری و معدن کاری، پوشش گیاهی را به محل اصلی خود بازمیگردانند. اگر دقت کنیم میبینیم کشوری مانند کانادا با این پوشش گیاهی گسترده، بازهم حاضر به از دست دادن یک درخت نیست ولی در کشور ما که میانگین فضای سبز آنیک سوم میانگین جهانی است، متأسفانه آنگونه که باید قدر درختها و فضای سبز خود را نمیدانیم.
حداقل کار ممکن این است که با استفاده از همان دستگاههای معدن کاری، وضعیت آشفته زمین پس از حفاری را به حالت اولیه خود بازگردانده و اجازه داد تا طبیعت خود دست به بازسازی بزند اما حتی همین کار هم در کشور ما انجام نمیشود. در این میان ایراد اصلی به وزارت صنعت و معدن وارد است که بهعنوان نهاد ناظر موظف است معدن کاران را ملزم به حفاظت از محیطزیست کند اما چنین کاری صورت نمیگیرد. درواقع این وزارت متهم ردیف اول این قانونشکنی است.
*در مسئله معدنکاری کدام مورد از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ اشتغالزایی یا محیطزیست؟
سؤال جدی و مهمی است. این موضوع بستگی به شناخت و آگاهی مردم دارد. هر چه سطح آگاهی پایینتر باشد، میزان توجه به پیامدهای زیستمحیطی کمتر است. اما نکته اصلی وجود پدیدهای است به نام توسعه پایدار و توسعه ناپایدار. در توسعه پایدار، حرکت به سمت توسعه آغاز میشود اما با الگو و روشی که منجر به خراب شدن آینده فرزندان ما و پلهای پشت سرمان نشود.
قرار بر آن نیست که ما تمامی زمینهای اطرافمان را غارت کنیم و درنتیجه چیزی برای آیندگان بهجای نگذاریم. حق برداشت همواره برای ما محفوظ است اما برداشتی معقول و با اصول درست که آسیبهای آن کمتر از منافعش باشد. بدون شک هیچ فردی مخالف توسعه نیست اما این توسعه باید از نوع پایدار باشد که نیازمند مطالعه، برنامهریزی و دقت بیشتری است. در توسعه پایدار شعارهای عوامفریبانه همچون ایجاد شغل یکماهه برای مردم، جایی ندارد. چنین شعارهایی منجر به انجام پروژه در زمان کم و بدون بررسی مناسب میشود که خود درنهایت میتواند باعث آسیب به شرایط محیطی شود.
*درباره تخریبها در استان سمنان به نظر شما کدام هستند؟ یک مورد را نام ببرید.
معدن بوکسیت به نظر من یکی از این موارد است و این امر تا حدی جدی است که باید بپرسیم این معدن تا چه اندازه برای استان سمنان و شهرستان شاهرود خطر ایجاد میکند. اساساً در اکثر نقاط کشور ما تنها منابع آب ساز، کوههای با ارتفاع بیش از سه متر هستند که امکان ذخیره بارشها رادارند. اگر دقت کنید اکثر شهرها و روستاهای ما در دامنه این کوهها قرارگرفته و کمتر شهری را پیدا میکنید که دقیقاً وسط بیابان و بهدوراز کوهپایهای باشد.
شاهرود هم از این قاعده مستثنا نیست و در دامنه شاهوار قرارگرفته است. شاهرگهای حیاتی شهرها همین کوههای بارشگیر هستند. شاهوار بهعنوان بلندترین قله البرز شرقی، مهمترین نقش زیستمحیطی را برای شاهرود ایفا میکند. ما در شاهرود بیشترین مناطق حفاظتشده راداریم ولی باکمال تأسف شاهوار، منطقه حفاظتشده نیست.
*مسئولان چه کنند؟
این روزها مسئولان ما باید در تمامی شهرها آن دسته از کوههای حیاتبخش و مهم را حفاظتشده اعلام کرده و از تخریب آنها پیشگیری کنند. اما در شاهرود چه اتفاقی افتاده؟ نهتنها منطقه شاهوار را حفاظتشده اعلام نکردهایم، بلکه یک معدن بوکسیت در روستای تاش حدود هشت سال پیش آغاز به کارکرد. ما در سال ۹۰ درباره خطرات آن هشدار دادیم، بااینکه نمیدانستیم گستردگی این معدن چقدر خواهد بود. این موضوع دقیقاً مانند بازی کردن با شاهرگ شاهرود است.
*در نهایت چه خواهد شد؟
متأسفانه باوجود تلاشهای فراوان، صحبت با مردم و طرح شکایتنامه، نتوانستیم تا کنون از این فاجعه جلوگیری کنیم. حتی معدنکاران ما را به تشویش اذهان عمومی متهم کردند. هماکنون این معدن منجر به نابودی دو میلیون مترمربع از سطح شاهوار و تمام پوشش گیاهی آن منطقه، قطع شدن تعداد قابل توجهی درخت ممنوع القطع اورس و کنده شدن میلیونها بوته شده است. بنابراین اگر شاهوار که کانون تأمین آب منطقه است با همین سرعت به تخریب شدن ادامه دهد، قطعاً شاهرود و بسطام شرایط زندگی را از دست خواهند داد. صدها هزار نفر ساکنان این دو شهر در طی یک یا چند دهه آینده مجبور به کوچ خواهند شد و برای این منطقه آب و هوایی، باقی نخواهد ماند.
این سطح از شاهوار در صورت زیرورو شدن، حجم زیادی از ریزگردها را به هوا وارد خواهد کرد. این حجم از ریزگردها آنقدر زیاد خواهد بود که مقدار آن حتی از ریزگردهای جنوب غربی کشور بیشتر خواهد شد. تمامی این مناطق از بین رفته ذخیرهگاه آب بودند و از بین رفتن این مناطق، آنها را به کانونهای سیلاب تبدیل میکند. بنده به شما قول میدهم که اگر یک بارش شدید زمستانی یا تابستانی داشته باشیم، اولین قربانی آن روستای تاش خواهد بود و این روستا زیر گلولای دفن خواهد شد. طبق آخرین آزمایشهای انجامشده بر روی آبهای زیردست این مناطق، آلودگی این آبها به آلایندههای محیطی از قبیل آلومینیوم اثباتشده است.