بعد از نداشتن استراتژی اقتصادی و صنعتی، رویکردهای نادرست در حوزه سرمایهگذاری و سیاستگذاری، نهادینه نشدن فرهنگ استفاده از تولیدات داخلی در حوزه ماشینآلات در کشور، سهم مهمی در به وجود آوردن مشکلات حوزه تولید داشته است.
بنگاهها و کارگاههای کوچک صنعتی میتوانند بستر مناسبی برای فعالیت جوانان باشند تا خلاقیت و نوآوری خود را در این حوزه محک بزنند. متأسفانه برخی از کارگاههای کوچک به دست فراموشی سپرده شدهاند و این بستری برای شرکتهای خارجی شده تا جای آنها را بگیرند. شرکتهایی که تولیداتشان گاهی از کیفیت کافی برخوردار نیست.
از مزیت کارگاههای کوچک میتوان به نیاز آنها به سرمایهگذاری اندک اشاره کرد. خبرنگار برای تهیه گزارشی در این رابطه نزد صاحب یکی از بنگاههای تولید ماشینهای صنعتی رفته است. ساخت دستگاه قیرپاش و درزگیر و همچنین مخزنسازی برای کامیونها از جمله فعالیتهایی است که در این کارگاه انجام میشده است.
عباس توانگر در سال 1338 در تهران متولد شد و در رشته کامپیوتر گرایش نرمافزار از آمریکا فارغالتحصیل شد. وی بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، در سال 1365 به ایران برمیگردد. پدرش از 50 سال قبل کار مخزنسازی را شروع کرده و او به این شغل خانوادگی علاقه پیدا میکند. عباس و دو برادرش در آن کارگاه مشغول به کار میشوند. تانکرسازی را به چند بخش تقسیم میکنند و کار تولید مخزن، اتاقسازی و نصب پمپهای سیستم ماشینهای آتشنشانی را انجام میدهند.
بعد از فوت پدرشان، برادر بزرگش صنعت مخزنسازی خودروهای آتشنشانی را به گرمسار سمنان میبرد. در زمانی که تانکرسازی به او به ارث میرسد، یک سری از تجهیزات و فرآیندها را بهروزرسانی میکند. میگوید که با تمام مشقات و مشکلات توانستیم ماشینهای لجنکش را که فضولات انسانی و حیوانی جمعآوری میکند به تولید برسانیم. بهطور جدی میتوان گفت دستگاههایی را ساختهایم که در ایران منحصربهفرد است. در حقیقت کارگاه ما بنیانگذار ساخت ماشینهای لجنکش و قیرپاشهای جدید بود که مزیتهای خاص خود را داشت. توانگر میگوید که این کار یک نوع مهندسی معکوس بوده است. او خود را عاشق میداند و معتقد است هنوز خیلی در صنعت ماشینسازی و ساخت چنین دستگاههایی عقب ماندهایم.
توانگر در مورد مزیت قیرپاشهای ساخت کارگاه خود در مقایسه با قیرپاشهای قدیمی میگوید: دستگاه قیرپاش و مخازن ذخیره که ما ساختیم، از قیر برای درزگیری آسفالت استفاده نمیکند، بلکه از یک نوع «پلیمر» یا همان چسب استفاده میکند که درون مخزن ریخته میشود و توسط روغن تا دمای 300 درجه سانتیگراد میرسد. این پلیمر در مقایسه با قیر باصرفهتر است و ماندگاری بیشتری هم دارد. این در حالی است که با افزایش دما، مقاومت و کیفیت قیر بهشدت پایین میآید. از دیگر مزیتهای این چسب، مسدود نشدن سوپاپ قیرپاش برخلاف شیوه قبلی است.
این صنعتگر درباره نمونه خارجی دستگاهی که تولید کرده، میگوید: برای استفاده از نمونه خارجی آن باید ماشین مخصوص خودش را خریداری کرد. این در حالی است که نمونهای که ما ساختیم میتواند بر هر خودرویی نصب شود. ساخت دستگاه قیرپاش مربوط به سال 1385 است و در مدت 6 ماه آن را بومیسازی کردم و اکثر قطعات دستگاه و کار ریختهگری آن را خودم انجام دادهام.
**کیفیت را فدای کمیت میکنند
وی درباره سازمانهایی که تا کنون این دستگاههای تولید کارگاه وی را خریداری کردهاند اظهار میکند: تعداد محدودی توسط شهرداری قم و کاشان خریداری شد. همچنین برای چند شرکت مانند فولاد مبارکه اصفهان و شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه کار کردهایم. مسئله این است که در کشور به این کار ما اعتماد نشده و در نتیجه، سرمایهگذاری لازم در این زمینه نیز صورت نگرفت. بهنظرم در این زمینه کیفیت مد نظر نیست و کمیت از اهمیت بیشتری برخوردار است.
توانگر درباره موانعی که برای خرید مواد اولیه وجود دارد، میگوید: آهن در کار ما کاربرد زیادی دارد. سال گذشته برای هر کیلوگرم آهن، 1700 تومان هزینه میکردیم، در حالی که اکنون با قیمت 5700 تومان باید این مقدار آهن را خرید. این کار هزینههای تولید و در نتیجه، قیمت تمام شده محصول را افزایش داده است.
**تاوان یک انتخاب
این صنعتگر با بیان اینکه 30 نفر در کارگاه او مشغول به کار بودهاند، میگوید: به دلیل شرایط موجود، ناچار به اخراج آنها شدیم و تنها لباسهای کار آنها به یادگار مانده است. من به علت اینکه انتخاب کردم تولیدکننده باشم، از زندگی خیلی عقب افتادم. در حال حاضر کارگاهم شبیه یک سمساری است.
وی درباره بازدهی کار تولید در حوزه صنعت میگوید: میتوان 25 درصد کار نیروی انسانی را هدررفت کار حساب کرد، بهویژه اینکه برخی از کارگران ایرانی به دلیل نداشتن فرهنگ صنعتی در کار خود، دلسوز نیستند.
**نیم قرن فعالیت و بنبست تحریمها
توانگر فعالیت کارگاه خود را تا سال 1393 مطلوب ارزیابی میکند و میگوید: تحریمها، عملی نشدن قرارداد با یکی از شرکتهای داخلی که در جنوب کشور فعالیت میکند و همچنین سنگاندازی یکی از گروههای صنعتی در صادر کردن مجوز کامیون با کاربری لجنکش، همگی دست به دست هم داد و عملاً سبب تعطیلی کارگاه شد و بهتدریج فروش تولیدات کارگاه به صفر رسید.
**شمشیرم را انداختهام
از بس دست و پا زدهام، شمشیر خود را انداختهام. باید نیروی تازهنفس و نخبه وارد میدان شود. لازم است دولت هم حمایت کند تا بتوان دوباره شروع کرد. امیدوار بودم و هستم که چند جوان فعال این کار را انجام دهند و من مشعل را برای ادامه این حرفه تحویل آنها بدهم، ولی متأسفانه با شرایط موجود امکان چنین شروعی بهنوعی غیرممکن شده است.
برای ساخت یک ماشین در این شرایط، باید 24 میلیون تومان مواد اولیه خریداری کنم که در نهایت با پول کارگران قیمت آن 30 میلیون تومان تمام میشود. در این صورت من با چه قیمتی این ماشین را بفروشم که خریدار تقاضا داشته باشد؟
لازم است دولت بهگونهای برای جوانان شغل فراهم کند که کارشان تنها برای یک مقطع نباشد. یکی از جاهای مناسب که میتوانند روی آن حساب کنند، همین کارخانهها و کارگاههای صنعتی کوچک است و دولت باید حمایت از این صنف را مد نظر قرار دهد.
در حال قدمزنی در محوطه کارگاه بودیم که توانگر به یک دستگاه اشاره کرده و میگوید: این دستگاه بخارشوی قطعات ماشینآلات سنگین پالایشگاه گاز و قطعات بزرگ صنعتی است و برای تمیزکاری به کار میرود. من این دستگاه را در سال 1390 ساختم. در اکثر نمایشگاهها شرکت کردم، اما متأسفانه از نمونه خارجی آن استقبال شد. این دستگاه با سرعت زیاد و دمای 120 درجه سانتیگراد بخار آب را به سطوح میزند و باعث تمیز شدن قطعات بزرگ میشود.
همچنین انواع قطعات قیرپاش، درجه نشاندهنده داخل منبع و کوره گرمکننده قیر، پمپهای خلأ و موتور ماشین لجنکش را تولید کردهام.
**بیثباتی قیمت ارز بر کار ما هم اثر گذاشته
توانگر روزگاری دستگاههای ساخت کارگاهش را به کشورهای افغانستان، عراق، ازبکستان، تاجیکستان و پاکستان صادرات میکرده، اما اکنون آن روزها به خاطرات پیوستهاند.
درباره کارش میگوید: به علت ثبات نداشتن قیمت ارز، شرکتهای خارجی در حوزه سرمایهگذاری وارد نمیشوند و این مسئله کار را دشوار کرده است. سودهای بالا و جریمههای سنگین تسهیلات بانکی نیز از جمله مواردی است که فعالیت در این عرصه را سخت کرده است.
از وی میپرسم که برادر شما هنوز ساخت مخزن آتشنشانی را انجام میدهد؟ که پاسخ میدهد متأسفانه برادرم ورشکست شده و کارگاهش تعطیل شده است.
**سرمایهای که گذاشته شد...
وی یکی از مشکلات فعالیت تولیدی در کشور را مربوط به این میداند که بسیاری از افراد فکرشان در خلاقیت نیست، بلکه معطوف به سیر کردن شکمشان است و میگوید که متأسفانه اکنون در این زمینه با بحران روبهرو هستیم.
در نهایت از این صنعتگر میپرسم سرمایهای که شما برای این کار گذاشتید چه بود؟ و او پاسخ میدهد: تمام عمرم را... .