به گزارش ایران اکونومیست، چندی قبل مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خودرواش خبر داد. بهدنبال اعلام این خبر تحقیقات به دستور خاکزاد، دادیار شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که در محدوده محل سرقت خودرو، سرقتهای دیگری نیز گزارش شده است و همین مسأله نشان میداد که این سرقتها از سوی اعضای یک باند شکل گرفته است.
در حالی که بررسیها برای شناسایی سارقان ادامه داشت شاکی پرونده بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و سرنخی در اختیار کارآگاهان قرار داد. او گفت: ساعاتی قبل مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت: مدارک ماشینم را پیدا کرده است. او از من خواست تا به آدرسی که میگوید بروم، اما برای تحویل مدارکم از من پول خواست. به من گفت: ۴ میلیون تومان پول داخل کیسه نایلونی بگذارم و به محلی بروم که او تعیین کرده بود. کیسه را بگذارم و بعد از یک ساعت دوباره به محل قرار برگردم تا مدارک را از همانجا بردارم.
مرد ناشناس اصرار کرد که به پلیس حرفی نزنم. با اظهارات مرد جوان، بلافاصله مأموران وارد عمل شده و در محل قرار به کمین نشستند. طبق قرار قبلی صاحب خودرو پولها را پای درختی قرار داد و آنجا را ترک کرد، اما زمانی که مرد ناشناس برای برداشتن پول و گذاشتن مدارک به محل برگشت، مأموران دستگیرش کردند.
گفتگو با متهم
کوروش ۲۵ سال دارد و یکی از اعضای باند سرقت خودرو است، سارقی حرفهای که تخصصش سرقت انواع و اقسام خودروهاست، او از جزئیات سرقتهایش میگوید.
چطور دستگیر شدی؟
یکی از دوستانم در محل قرار با یکی از مالباختهها دستگیر شد و ما را هم لو داد. شگرد ما اینطور بود که خودروها را سرقت میکردیم. بعد از سرقت خودرو، وسایل داخل آن را که معمولاً مدارکی معتبر بود برداشته و خودروها را در کنار خیابان رها میکردیم. البته گاهی اوقات این خودروها را در نزدیکی کلانتریها رها میکردیم تا سریعتر پیدا شوند. بعد با مالباخته تماس میگرفتیم، معمولاً شماره تلفن مالباخته داخل مدارکش بود به آنها میگفتیم در ازای تحویل مدارکشان به ما مبالغی پول بدهند.
چقدر؟
بستگی به مدل ماشین و مدارک مسروقه داشت، ولی معمولاً از ۲ میلیون تومان تا ۵ میلیون تومان از آنها پول میگرفتیم. با آنها در خیابانی خلوت قرار میگذاشتیم که معمولاً این خیابان در نزدیکی محل زندگی یکی از اعضای باند بود. اینطوری میتوانستیم از داخل خانه محل را زیر نظر بگیریم. مالباخته طبق قرار پولها را داخل کیسه نایلونی میگذاشت و به محل قرار میآمد. او پولها را پای درختی که با نوار قرمز آن را مشخص کرده بودیم میگذاشت. بعد از آن به او میگفتیم محل را ترک کند و یک ساعت بعد برگردد. در این فرصت زمانی که مطمئن میشدیم او محل قرار را ترک کرده است به سراغ کیسه نایلونی میرفتیم و به جای پول مدارک را برای مالباختهها میگذاشتیم. البته این یکی از شگردهای ما بود.
شگرد دیگرتان چه بود؟
در شگرد دوم مدارک را از داخل ماشین برنمی داشتیم. بلکه خودروی مسروقه را کنار خیابان پارک میکردیم و از مالباخته میخواستیم اول پول بدهد و بعد نشانی محل قرار دادن خودرو را بعد از دریافت پول به او میدادیم. با این شیوه هم خودرو را پیدا میکرد هم مدارکش را ما هم به پول میرسیدیم.
سابقه داری؟
بله، ۱۳ بار به زندان رفتهام.
اولین بار به چه جرمی؟
۱۷ سالم بود که موتورسیکلت سرقت کردم.
چقدر درس خواندی؟
دیپلم دارم. درسخوان بودم. میخواستم وکیل شوم، از بد روزگار گرفتار دوست ناباب شدم و خیلی زود جای کتاب و درس و مشق گرفتار شیشه و مواد مخدر شدم. آن زمان دوستانم میگفتند شیشه ذهن آدم را باز میکند تا بهتر درس بخوانم. اما اولین بار که شیشه کشیدم در واقع جوانیام را به آتش کشیدم و تمام آرزوهایم از بین رفت و به جای دانشگاه رفتم پشت میلههای زندان.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
درست ۴۵ روز قبل آزاد شدم، اما هم سلولی هایم به سراغم آمدند. گفتند باندی تشکیل دادهایم و می خواهیم به این شیوه سرقت کنیم. من هم اشتباه کردم و دوباره در مسیر سرقت و خلاف افتادم. البته این را هم بگویم وضع مالی بدی داشتم برای کسی که سابقه دار است و بارها به زندان رفته نه کار است و نه پول. تازه شاکیهای قبلیام هم بودند و باید رضایت آنها را میگرفتم و این کار تنها با پرداخت پول امکان پذیر بود.
چه خودروهایی را معمولاً سرقت میکردید؟
خودروهایی که سیستم امنیتی نداشت یا دزدگیرش ضعیف و سرقتش راحت بود.