به گزارش ایران اکونومیست، با دستور مقام قضایی چهره بدون پوشش مرد شیطان صفتی که تعدادی کودک و چند زن را مورد آزار و اذیت قرار داده، منتشر میشود.
این مرد شیطانصفت که امیر نام دارد به منازلی که کودک یا زن، در آن تنها بود، وارد میشد و پس از سرقت وسایل منزل، با بستن دست و پای کودکان، آنها را مورد اذیت و آزار قرار میداد.
وی از سال ۱۳۸۰ تاکنون، بیش از ۱۵ نوبت به اتهام ارتکاب جرایم مختلف مانند سرقت، مزاحمت برای نوامیس، شرب خمر، اخلال در نظم و آسایش عمومی، تهدید و فحاشی، آزار و اذیت، نگهداری ومصرف شیشه، تخریب اماکن عمومی، ایراد ضرب و جرح با سلاح سرد (چاقو) دستگیر و روانه زندان شده است. تا امروز تعداد شاکیان این متهم به حدود ۲۰ مورد رسیده است.
گفتنی است؛ هفتم دی ماه سال جاری پروندهای از کلانتری ۱۳۰ نازی آباد در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
در این پرونده شاکی اعلام کرده بود که سارق با سوءاستفاده از عدم حضور وی و همسرش در خانه و در حالی که دختر ۸ ساله آنها به تنهایی در خانه حضور داشت، وارد خانه شده و علاوه بر سرقت بیش از ۲۰ میلیون وجه نقد و طلاجات، متأسفانه دختر آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و با بستن دست و پای دختر ۸ ساله و قرار دادن وی در داخل یکی از اتاقها از محل متواری شده است.
دختر ۸ ساله در اداره شانزدهم پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت که در خانه در حال تماشای تلویزیون بودم که چندین بار زنگ خانه به صدا در آمد، تا اینکه جواب آیفون را دادم. مردی از من سئوال کرد که آیا پدرت در خانه است یا نه؟ که من جواب دادم پدرم خانه نیست. این شخص باز هم از من سئوال کرد که آیا مادرت در خانه است یا نه؟ که در ادامه پاسخ دادم که مادرم به همراه پدرم بیرون رفته است.
کودک در ادامه اعلام کرد که پس از چند دقیقه زنگ خانه به صدا در آمد و زمانی که جواب آیفون خانه را دادم، همان آقا این بار اعلام کرد که او یکی از دوستان پدرم است که مقداری پول برای پدرم آورده و به این بهانه از من خواست تا درب آپارتمان را باز کنم تا او پول را داخل آسانسور بگذارد و من نیز پول را از داخل آسانسور بردارم. با اطمینان به صحبتهای این شخص من درب آپارتمان را باز کردم و منتظر ماندم تا آسانسور بالا بیاید و من پول داخل آسانسور را بردارم که پس از رسیدن آسانسور به طبقه پنجم ناگهان مردی آز آسانسور خارج شد که یک چاقو در دست داشت.
این شخص با تهدید چاقو مرا مجبور به سکوت کرد و من را به داخل خانه برد و مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از آن دست من را با طناب بست و داخل یکی از اتاقها گذاشت و زمانی که پدر و مادرم وارد خانه شدند، من را با دست و پای بسته شده در داخل اتاق پیدا کردند.