به گزارش ایران اکونومیست، بازیگران، خوانندهها و هنرمندان سرشناس بسیاری بودهاند تاکنون که سعی داشتهاند داستان بنویسند، شعر بنویسند یا در حوزههای دیگر دستی برآتش بیاورند و گمان کردهاند که هویت آنها بهعنوان یک چهره سرشناس، برگ برندهای است برای آنکه مهر تأیید به ارزشهای ادبی و هنری متنی که آنها نوشتهاند بزند. این موضوع وقتی برای این بزرگواران شکلی جدیتر به خود میگیرد که آنها به مدد سرشناس بودنشان، کتابهایی که چاپ میکنند در تیراژ بالا به فروش میرسد و مردم هم برای خریدشان صف میکشند. تا اینجا هیچ اشکالی ندارد و هیچ حوزه و ژانری در هنر سهمالارث کسی نیست و همه حق دارند طبعآزمایی کنند.
کار اما از آنجا بیخ پیدا میکند که عزیزان سلبریتی این صفکشیدنها را دلیلی بر ارزش و اعتبار متنی میدانند که نوشتهاند. اینطور نیست. این دیدهشدنها (و نه خوانده شدنها) به خاطر نامی است که روی جلد میآید و نه ارزشی که آن اثر یا متن دارد. این مقدمه را نوشتیم تا این بحث را باز کنیم که این طبعآزماییها به محسن چاوشی هم رسیده و او چند وقتی است که روی اینستاگرامش متنهایی منتشر میکند. چاوشی دو روز پیش شعری منتشر کرد.
شعری سپید که مشخص بود به عمد با تقطیعها و فاصلهگذاریهایش میخواهد بگوید که شعری جدی است. اگر چه چاوشی در جواب تمام کامنتهایی که از تحبیب بود و تحسین تا غیر شعرخواندن این پست، چیزی ننوشت اما نگاهی به این شعر نشان میدهد این شعری که او منتشر کرد، حداقلهای شعر سپید را بخوبی رعایت کرده است و برای او که تا پیش از این چندین ترانه نوشته و خوانده، میتواند متن قابل توجهی باشد. با این حال، اگر او میخواهد شعر نوشتن را جدی بگیرد باید این مقدمهای که نوشتیم را جدی بگیرد.
البته او طی این سالها در حوزه موسیقی نشان داده که خیلی اهل خوشحال شدن از تحسینها و غضبکردن از تکذیبها نیست و ترجیح میدهد تجربه کند اما برای این تجربه پیشنیازها و دانشها و بینشها و هوشش را هم به کار میگیرد. اما آنچه محسن چاوشی بهعنوان شعر نوشته است کاملاً و براساس آموزههای ما از شعر سپید و مؤلفههایش درست و حساب شده است و باقی میماند اینکه ما به زمینه ذهنیمان به سلیقهای شعری نزدیک باشد یا نه؛ اما اینکه در آینده نام محسن چاوشی بر شعری که مینویســـد بچربد یا برعکس تصمیمی است که او خواهد گرفت.