به گزارش ایران اکونومیست، حتما شنیدهاید که میگویند برای رفتن به ادارات دولتی احتیاج به یک کفش آهنی است. شاید بسیاری از شما این کفش را پوشیده و پاره کردن آن را تجربه کردهاید.
میخواهم به شما مژدهای بدهم. خیالتان راحت خدای ناکرده، بعد از 120 سال اگر از این دنیای خاکی رخت بر بستید، کارهایتان در
بگذارید مشاهدههای عینی خودم را از دقت کار در سازمان بهشت زهرای تهران بگویم. مدارک متوفی را تحویل میدهید و یک همراه از کارکنان بهشت زهرا ( مباشر) با شما همراه میشود تا کارها را انجام دهد. مسؤولان بهشت زهرا به این نتیجه رسیدهاند که همراهان یک متوفی، حال چندان خوبی ندارند و برای بهتر انجام شدن امروز، یک نفر را که مسلط به امور است همراه او میکنند تا جنازه روی زمین نماند.
در تابلو الکترونیکی اعلانات هم به شما خبر میدهد عزیز سفر کردهتان در چه وضعیتی قرار دارد. شما در لحظه متوجه میشوید کارها در چه وضعیتی قرار دارد.
بعد از انجام کارهای شست و شو، و تحویل جنازه به خانواده و خواندن نماز میت که آنهم به سرعت انجام میشود، شما راهی محل دفن میشوید که از قبل کنده شده و یک نفر از کارکنان بهشت زهرا آنجا ایستاده است. مداح و بلندگو هم هست.
شما با خیال راحت میتوانید عزاداری کنید چون کارها انجام شده است.
واقعا ادارههای دولتی میتوانند سیستم بهشت زهرا را در دستور کار خود قرار دهند. یک سازمان در ایران توانسته، کار مردمی را که در حالت عادی نیستند وممکن است در لحظه واکنشهای تندی از خود نشان دهند به خوبی انجام دهد.
خیلی از ما تجربه رفتن به بهشت زهرا و انجام کارها یک متوفی را نداریم اما بهشت زهرا ترتیبی داده است که شما با وجود عدم تسلط بسیاری از مردم، کارها به صورت منظم انجام شود.
کاش همانگونه که به مردهها احترام گذاشته میشود تا کار آنها به خوبی انجام شود، به زندههای این جامعه هم احترام میگذاشتیم و اجازه نمیدادیم برای انجام کارهایشان این همه سختی بکشند.
میشود انسان زنده باشد، نفس بکشد، زندگی کند و کارهایی که با دولت و نهادهای دولتی دارد به خوبی انجام شود. تا کی باید شاهد باشیم هرکسی کار اداری دارد باید عزا بگیرد و در آخر بشنود برو فردا بیا.
به خدا که زندهها هم همچون مردهها احتیاج به احترام دارند. زمانی که آمبولانسهای بنز به ناوگان بهشت زهرا اضافه شد، برخی به جوک گفتند، نگران نباشید بالاخره روی بنز سوار میشوید. کاش ادارههای دولتی، کاری میکردند که مردم تنها در هنگام مرگ طعم خوب انجام شدن کارها را نچشند.
ادارههای دولتی اجازه ندهند کارمان به جایی رسیده که به قول عطار :« رخنه میجویی خلاص خویشتن / رخنهای جز مرگ ازین زندان که یافت»