به گزارش ایران اکونومیست؛ طبق نظر کارشناسان به دنبال افزایش و رشد قابل توجه ارزش سهام و حجم معاملات در تابستان امسال، بازار سرمایه پاییز خود را با کاهشی چشم گیر به زمستان رسانید.
بنابر گزارش های منتشر شده در این باره ارزش سهام شرکتهای حاضر در بازار سهام در پاییز امسال 17میلیارد دلار معادل 170هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.
به گفته فعالان بورس ارزش معاملات بورس که در اواخر تابستان در برخی روزها به 3 هزار میلیارد تومان هم رسیده بود اکنون به محدوده 800میلیارد تومان رسیده است. به زعم کارشناسان، نزول سنگین سالجاری آثار به مراتب دنبالهدارتری نسبت به نزول بورس در سال 92دارد و این احتمال وجود دارد که برخی از سرمایهگذاران هرگز بار دیگر به بورس بازنگردند.
نظر به اهمیت موضوع و نقش و جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد کشور پژوهشگر با دکتر حمید میرمعینی کارشناس بورس گفت وگو کرده است که در ادامه آمده است:
میرمعینی گفت: واقعیت این است که بعد از یک دوره رشد در بازار سرمایه که از اوایل تابستان تا اواسط مهر ماه هم طول کشید ما شاهد کاهش قابل ملاحظه ارزش سهام در پاییز بودیم. افزایش ارزش در تابستان به دلیل افزایش نرخ ارز و به دنبال آن اصلاح و افزایش قیمت ها رخ داد. بعضی از صنایع تحت تأثیر این افزایش ها سودآوری بالایی داشتند و در نتیجه ارزش سهام آنها در بورس به طور چشمگیری افزایش یافت و رکوردهای خوبی هم به جا گذاشتند.
وی در ادامه عنوان داشت: متأسفانه طی چند ماه گذشته که فکر می کنم از اواسط مهرماه بود ارزش سهام به چند دلیل عمده کاهش چشم گیری پیدا کرد. درواقع چند اتفاق عمده رخ داد که فعالان بازار سرمایه و به طور کل فعالان اقصادی نسبت به آینده با تردید بیشتری نگاه می کردند و از خوشبینی های قبلی دور شدند. نخستین عامل در ایجاد این بدبینی دور دوم تحریم ها در آبان ماه بود که با نزدیک شدن به زمان اعمال آنها در 13 آبان و پیش بینی محدودیت هایی که برای شرکت های صادرات محور به وجود می آمد فعالان بازار سرمایه احتمال می دادند که فروش و صادرات و در نتیجه سودآوری این شرکت ها به شدت کاهش یابد. به همین خاطر ارزش سهام آنها کاهش قابل توجهی به خود ببیند. اکنون بعد از گذشت چند ماه از شروع تحریم ها و با توجه به گزارش های منتشر شده می بینیم که این بدبینی ها بی دلیل نبود و فروش صادراتی خیلی از شرکت ها کاهش پیدا کرده است.
این کارشناس بازار سرمایه در باره دومین عامل گفت: علت دوم به کاهش ارزش دلار باز می گردد. با توجه به اینکه دلار را با قیمت بازار 'سنا' وارد بازار بورس می کردند، انتظار بازار این بود که همراه با بالا ماندن قیمت دلار بازار آزاد قیمت بازار سنا نمی تواند مقاومت کند و در نتیجه افزایش خواهد یافت. اما با کاهش نرخ دلار پیش بینی ها غلط از آب درآمد و عملاً شرکت ها هم به حاظ فروش شان و هم از نظر انتظار سودآوری شان با کاهش مواجه شدند. این امر به کاهش ارزش سهام شرکت ها در پاییز منجر شد.
میر معینی به عنوان سومین عامل به جریانات اقتصادی در آینده اشاره کرد و گفت: یکی از جریانات اقتصادی مؤثر در کاهش ارزش سهام بحث بودجه سال 1398 است. به احتمال خیلی زیاد منابع درآمدی دولت در سال 1398 کاهش پیدا خواهد کرد و به احتمال زیاد یک بار مضاعفی از طریق افزایش عوارض و مالیات و غیره بر شرکت های تولیدی وارد خواهد کرد. یعنی با کاهش منابع درآمدی، دولت برای تأمین هزینه هایش به افزایش منابع درآمدی داخلی روی خواهد آورد. یعنی به جای اینکه از مخارجش کم کند سعی خواهد کرد که منابع داخلی را افزایش دهد. این امر هزینه شرکت ها را افزایش و در نتیجه امکان سودآوری آنها را پایین می آورد. در این صورت منطقی است که ارزش سهام این شرکت ها در بورس کاهش پیدا کند. د ر واقع این برای بازار سرمایه یک ریسک به شمار می رود.
وی در ادامه اظهار داشت: علاوه بر موضوع بودجه، بازار انتظار دارد که با توجه به کاهش درآمد سرانه کشور اقتصاد ما به رکود تا حدودی شدیدتر از گذشته مواجه شود. این امر نیز روی فروش و در نتیجه روی سودآوری شرکت ها تأثیر منفی خواهد گذاشت. بنابر این هم موضوع رکود اقتصادی در آینده و هم موضوع بودجه سل 1398 و افزایش هزینه شرکت ها چشم انداز امیدوار کننده ای برای فعالان بازار بورس ترسیم نمی کند.
او در پایان گفت: در مجموع این عوامل دست به دست هم داد و منجر به کاهش ارزش سهام شد. در نتیجه مجموع این عوامل در حال حاظر دوره اصلاح قیمت ها در بازار سرمایه در حال شکل گیری است. درواقع ما اکنون در دوره اصلاح قیمت سهام شرکت ها هستیم و به نظر می رسد تا زمانی که اخبار خوش سیاسی و اقتصادی از راه نرسد و نوعی خوش بینی نسبت به اقتصاد کشور رخ ندهد بازار سرمایه ما خیلی جا برای رشدهایی مانند دوره سه ماهه تابستان نخواهد داشت، که از نظر من این رفتار بازار غیر منطقی نیست. بلکه رفتار قابل انتظاری است و به غیر از یکی دوتا صنعت که پتانسیل هایی برای تجدید نظر و تأمین منابع ارزی خود را دارند بقیه صنایع به نظر نمی رسد خیلی جایی برای رشد داشته باشند. البته این گفته های زمانی مصداق پیدا می کند که بازار سرمایه را تابعی از کل اقتصاد در نظر بگیریم. در غیر این صورت اگر این بازار را به صورت مستقل و با توجه به سیاست های پولی و مالی کلان در کشور، برای مثال سیاستی مانند کاهش نرخ سود بانکی مورد توجه قرار دهیم، لازم است که نگاه ویژه ای به این بازار داشته باشیم. برای نمونه این نقدینگی که در بانک ها وجود دارد و سودی که به آنها تعلق می گیرد باعث افزایش پایه پولی کشور می شود و می تواند در آینده مشکلات تورمی ایجاد کند. پس باید با اعمال یک سری سیاست ها، چه در جهت ایجاد امنیت سرمایه گذاری و چه از نظر جذاب کردن بازار سرمایه به سمت بازار سرمایه سوق داده شود، تا از این طریق جریان نقدینگی بتواند به بازار اولیه و فعالیت های مولد نیز هدایت شود و کارخانه ها و شرکت های این حوزه تأمین مالی شوند و پروژه هایشان به جریان بیافتد. از این طریق تولید به جریان می افتد و سود آن بدون شک به کل اقتصاد خواهد رسید.