به گزارش ایران اکونومیست، مؤلف «رحمت نبوی،خشونت جاهلی» کتاب را با این تقدیم پُر تکانه و جذاب آغاز میکند: تقدیم به پیشگاه پیامبری که در سرزمین جهل و خشونت، از عقل و شفقت گفت، در میان چهرههای عبوس جاهلان لبخند از لبانش محو نمیشد و گذرش از کوچهها را به بوی خوشش میشناختند.
کتاب صابر اَداک رساله دکتری نگارنده به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی شهر ری است که در سال 1387 دفاع و مورد تصویب قرار گرفته است و اولین بار در سال 1389 توسط انشارات کویر به چاپ رسیده است. نویسنده در شرح انگیزه های پژوهشی خود به دو علت مهم اشاره می کند. اولین نکته، اهمیت پرداختن به سیرۀ سیاسی و حکومتی پیامبر(ص) است که به گمان نگارنده امروز با توجه به مطرح بودن بحث حکومت اسلامی و برپایی نوعی از آن در کشور ضرورتی تامّ دارد. دومین انگیزه موجهای اخیر تهاجم به شخصیت پیامبر اکرم(ص) است که خصوصا در دهههای گذشته با توجه به ظهور بنیادگرایان اسلامی اتهامات رنگارنگ و اهانتهای وسیعی را در زمینه اِعمال خشونت و اولویت شمشیر و رفتارهای قهرآمیز در مقابل مخالفان به شخصیت پیامبر منسوب کرده است.
از نمونه های تحقیقی و تألیفی مورد اشاره اداک در کتابِ خود، آرای برخی خاورشناسان نظیر گلدزیهر مبنی بر تغییر شخصیت پیامبر(ص) پس از حضور در مدینه است. اداک این قبیل ابداعات را مغرضانه و بی پایه میداند و محتوای کتابش را معطوف به ردّ همین سخنان میکند. در این مسیر او نشان میدهد که رویکرد پیامبر(ص) در تمام ایام رسالت خصوصا در دوران مدنی و در قِبال مخالفان بیتغییر و سازگار بوده است.
منبع اصلی اداک متقدمترین سیره های موجود یعنی سیره ابن اسحاق به روایت ابن هشام (د. 213 ق) و المغازی واقدی (د.207ق) است. سایر متون معتبر قرن سوم هجری نظیر الطبقات الکبری ابن سعد و انساب الاشراف بلاذری و تاریخ یعقوبی نیز از منابع پایه ای ثانوی هستند.
صابر اداک ضمن گزارش تاریخی دقیق از مهمترین آثار سیره شناسانه و تاریخی قرن سوم تا زمانه حاضر، شرقی و غربی، کتب سیره و منابع تحقیقی و آثار خاورشناسان این حوزه را واجد دو ایراد و نقص میداند؛ اولین نکته از نظر او تأخیر تاریخی زیاد در ثبت وقایع تا نیمه های اول قرن دوم هجری است. به گونه ای که اولین سیره موجود یعنی سیره ابن هشام که گزارشی از سیره ابن اسحاق است متعلق به نیمه اول قرن دوم هجری و چیزی نزدیک به 150 سال پس از رحلت پیامبر(ص) است. از نظر اداک این نقصان دستکم موجد چهار آفت خواهد شد. اول فراموش شدن برخی روایات به واسطه خلل حافظه و مرگ صحابه و تابعین. دوم، جعل حدیث با اغراض و انگیزههای سیاسی و رقابتی. سوم، دخالت عناصری از یهودیان تازه مسلمان که جریانی مشهور به اسرائیلیات را وارد بحث های روایی کردند. چهارم، فعالیت طبقهای موسوم به قصه پردازان (قُصاص) و ورود عناصر داستانی و حماسی به واسطه آنان به مطالب مربوط به سیره.
به عنوان مثال همین امر از نظر اداک تمرکز راویان بر زندگی پیامبر از دریچه مغازی (غزوه ها و سَریه) است. قرار گرفتن عنوان مغازی بر بسیاری از سیرهها گواه این رویکرد جنگ زده و غزوه محور است. به طوری که به نظر مولف کتاب «رحمت نبوی، خشونت جاهلی» گویی پیامبر صرفا یک غازی و مجاهدِ همیشه شمشیر بر دست است تا یک نبی هدایتگر و کتاب به دست. در حالی به روایت سیرهها و محاسبه ضمنی اداک در ایام مدنی همه جنگهای پیامبر (ص) بر روی هم به سختی به یک سال یعنی تنها 10 درصد از ایام حضور ایشان در مدینه می رسد.
دومین نکته متوجه آثار خاورشناسان است. از نظر اداک آثار آنان نخست در فضایی خرافه آمیز و خصمانه نسبت به جهان اسلام و شخص پیامبر (ص) آغاز شد. این رویکرد در آثار کسانی نظیر دانته، لوتر، کالوین و ولتر قابل مشاهده است. در قرن هجده و نوزده کسانی امثال گوته و کارلایل با نقد آثار گذشتگان تذکرهایی را به آثار پیشینیان راه انداختند. در تحلیل اداک اما در پی فروپاشی خلافت عثمانی و فرونشستن عطش انتقام غرب مسیحی از جامعه اسلامی سنتهای جدید علمی و محققانه و بیطرفانهتر درباره اسلام و پیامبر(ص) آغاز میشود. نمونه این افراد را میتوان پژوهشگرانی نظیر آرنولد، مونتگمری وات و ماری شیمل دانست.
مبنای فصلبندی صابر اداک در «رحمت نبوی و خشونت جاهلی» تقسیم بندی مخالفان دعوت اسلامی پیامبر به سه دسته است: دسته اول مورد بحث مشرکان، دسته دوم پیروان سایر ادیان ابراهیمی و به ویژه یهودیان و دسته سومِ مخالفان، منافقان هستند.
اولین دسته تحقیقی اداک، مشرکانِ رویاروی پیامبر هستند. افرادی که آشکار و مستقیم با ایشان مخالفت میکردند. افراد زیادی در این دسته جای میگیرند که از نظر اداک سه تن بیشترین دشمنی را می ورزیدند: ابوجهل، ابولهب و عقبه بن ابی معیط. هجرت ناگزیر به حبشه، محاصره اقتصادی-اجتماعی بنی هاشم و بنی مطلب در شعب ابی طالب در اواخر سال ششم بعثت، سفر تبلیغی ناکام به طائف در سال دهم بعثت، توبیخ و تهدید اهالی مدینه پس از پیمان عقبه، نقشه قتل پیامبر(ص) به پیشنهاد ابوجهل و تصمیم پیامبر(ص) به هجرت به مدینه، آزار و شکنجه تازه مسلمانان، غارت و مصادره اموال مهاجرین در مکه، ممانعت از ورود مسلمانان به مکه پس از هجرت، انحصار بازرگانی شبه جزیره در دست قریش، غزوه های بدر و احد و خندق، تهدید یهود مدینه و تشویق آنان به جنگ با مسلمانان، قتل مبلغان پیامبر با مکر در بِئر رجیع و بِئر مَعونَه و نقض پیمان حدیبیه از جمله موارد ایذایی و ستیزهگری مشرکان در قبال پیامبر (ص) بود.
اداک ضمن تحلیل های مفصل و ذکر مصادیقی نظیر تلاش برای صلح پس از غزوه بدر، رفتار با اسرای بدر، ممانعت از محاصره غذایی مکه توسط ثُمامه، پایبندی به مواد پیمان حدیبیه و عفو عمومی در هنگام فتح مکه، ، نتیجه گیری میکند که رسول خدا (ص) در دوران سیزده ساله مکه در برابر آزارهای مشرکان جز به صبر و مدارا رفتار نکرد.
پس از آن از نظر اداک، جنگ های پیامبر جملگی وجه دفاعی و تحمیلی داشته اند و ابتدایی و تهاجمی نبوده اند. ایشان در همه این دوران هیچگاه پیشنهاد صلح را رد نکرد. از کشتن زنان و سالخوردگان و تعقیب فراریان و آزار اسیران و مُثله کردن درگذشتگان و قطع درختان و ویرانی خانه بر حذر میداشت و حتی در جنگ به مراعات حیوانات ترسیده اهتمام داشت و هدایت را بر قتال ترجیح میداد. چنانچه یکبار به علی (ع) که عازم سریه ای بود توصیه کرد که تا دشمن جنگ را آغاز نکرده است اقدام به جنگ نکند و حتی اگر یکی دو تن از آنان را کشتند باز در هدایت آنان بکوشد.
دومین دسته مورد تحقیق اهل کتاب است که در فصل دوم کتاب جای میگیرد. فصل دوم حجم کمتری از فصل نخست دارد. دو زیر گروه این بخشِ اهل کتاب، نحوه تعامل با مسیحیان و یهودیان ساکن در مدینه را شامل میشود. موضوع مورد تحلیل در بخش مسیحیان ماجرای مباهله در سال دهم هجری و برخورد از دریچه منطق و گفتگو با نصاریست. در بخش یهودیان که بسیار مفصل تر است سیر مواجهه مسلمانان و پیامبر با یهودیان (به عنوان تقریبا نیمی از جمعیت پنج تا ده هزار نفری مدینه ) به ویژه سه قبیله معروف یهودی یعنی بنی قَینُقاع، بنی نضیر و بنی قُرَیظِه است.
اداک ابتدا به پیمان نامه عمومی پیامبر (ص) با یهودیان در ماههای اولیه هجرت به نقل از کتاب اعلام الوری طبرسی اشاره میکند. در ادامه اداک نمونه هایی از عداوت آشکار یهودیان با مسلمانان نظیر توهین و تمسخر پیامبر، همدستی با معارضان در مکه و دسیسه چینی، زنده کردن اختلاف اوس و خزرج و غیره میآورد. او در ادامه ضمن تحلیل سه رویارویی مسلمانان با قبائل یهودی بنی قَینقاع، بنی نضیر و بنی قُرَیظِه هر سه ماجرا را با ستیزه ابتدایی یهودیان تببین و روایت میکند.
مهمترین و خواندنیترین بخش این فصل نقل و نقد غزوه مناقشه برانگیز بنی قُرَیظِه از سوی اداک است که شاید بتوان آن را به دلیل اهمیت موضوع، درخشانترین و محققانهترین بخش کتاب دانست. نقل بحث انگیز این غزوه همانطور که مشهور است، گردن زدن نزدیک به چهارصد تا هزار مرد یهودی در گودال های حفر شده ای در مدینه به دست امام علی(ع) و زبیر است. اداک ضمن تتبع گسترده و تعمق جزیی در روایتها بیست اشکال بر این نقل شایع وارد میکند و با ارایه سلسله سند خبر مدعی میشود که اخبار مذکور ساخته پرداخته خود یهودیان برای نشان دادن چهره ای مظلوم از قوم یهود و خشونت پیامبر اسلام (ص) یا ساخته دو قبیله اوس و خزرج یا جعل و تروج شده توسط حکام عباسی و اموی درجهت مشروعیت بخشی به سرکوب شدید مخالفان است.
در پایان اداک صورت معقول محکومین به مرگِ غزوه بنی قریظه را در این ماجرا عددی نزدیک به 150 الی 200 نفر و چه بسا کمتر تخمین میزند. استدلالها و نقدهای جزیی او در این بخش خواندنی ست. در پایان اداک نقد مبنی بر قتل برخی از شاعران یهود را بیان و در تحلیلی مفصل تلاش میکند که چنین اتفاقاتی را در بستر و زمینه تاریخی خود برای مخاطب بنماید تا او تصویر دقیقتری از ماجرا و علل آن داشته باشد.
سومین دسته مورد اشاره مخالفینِ منافقِ پیامبر هستند. از نظر حجمی این فصل کمترین حجم را در میان بخشهای کتاب دارد. از جمله موارد مخالفت منافقین با رسالت پیامبر(ص) به استنادات اداک انتشار شایعات و تضعیف روحیه مسلمانان، اهانت به رسول و حتی توطئه قتل پیامبر و شکستن صف واحده مسلمانان است.
نتیجه تحلیلی و تحقیقی جالب توجه اداک در این فصل این است که پیامبر(ص) در قبال 10 سال کارشکنی منافقین هیچ گاه برخوردی جدی و سختگیرانه با این دسته از مخالفین خود نکرد. شدیدترین برخورد او تخریب مسجد ضرار و نه برخورد با حاضرین در مسجد بود. پیامبر(ص) حتی با عبد الله ابن اُبی سرکرده منافقین نیز رفتار تنبیهی نداشت و در هنگام مرگ بر بالین او حاضر شد و با وجود اعتراض برخی صحابه برای او استغفار نیز کرد. صابر اداک علت این نحوه مواجهه را معیار و مبنای حقوقی اسلام و پیامبر(ص) در صرف ادای شهادتین و اتکای ایمان به مبنای ظاهری دین و نه تفتیش عقاید درونی معرفی می نماید.
کتاب صابر اداک در ادای قصد پژوهشی خود نسبتا موفق است. وی توانسته است با مرور موردی و جزیی موارد بحث برانگیز و اتخاذ رویکردی نسبتا بیطرف و محققانه نشان دهد که رفتار پیامبر (ص) با مخالفان خود بیانگر اوج تحمل و مدارا بر اساس معیارهای اخلاقی زمانه خویش است. چیزیکه در تریبون های مخالف خلاف آن اظهار میشود. از دیگر نقاط قوت کتاب مغفول نگذاشتن موارد بحث برانگیز و شجاعت مواجهه با برخی پرسش های منتقدانه و سخت است. به علاوه صابر اداک با روشی آکادمیک پسند به جای پرداختی عام و سطحی به یک دوره نامعین، یک سوال ریز و جزیی را محلّ نظر قرار داده و تک موردی پرسش برانگیز یعنی نحوه مواجهه با مخالفین را دنبال میکند. این چنین رویکردی نتایج بحث را کاربردی و معینتر میکند. رویکردی که در کتابهای غیردانشگاهی و قدیمیتر کمتر قابل مشاهده بود. زبان و بیانِ روان کتاب هم در عین رعایت قواعد تخصصی و نخبه پسند، سلیس و بلیغ است و این ویژگی ای از آن جهت که کتاب به سوالی چالشی و همه گیر برای عام و خاص میپردازد یک امتیاز مهم محسوب میشود.
از نکات قابل نقد در کتاب اما میتوان به این نکته اشاره کرد که گرچه مولف مدعی تحقیقی تا حد امکان بیطرفانه است، اما خواننده در بخشهایی از کتاب متوجه جهتگیری پیشینی محقق نسبت به برخی موارد است. تا حدی که میشود نوسان میان بیطرفی و طرفدار بودن را در پیگیری تحقیق و خوانش تاریخی نویسنده مشاهده کرد. این نکته برخی نتیجه گیریهای مولف را برای خواننده نقاد مورد تردید و عدم قبول قرار می دهد. به عنوان نمونه می توان به تحلیل تاریخی حمله به کاروان های تجاری قریش و تصرف آنها از سوی مسلمانان اشاره کرد که خواننده شاید با برخی نکات اقناع نشود.
نکته دیگر مورد نقد تا حدودی عدم وحدت روش شناختی کتاب است. یعنی خود مولف در ابتدای کتاب اذعان میکند که سنت سیره نویسی در ابتدای امر نزدیک 150 سال پس از رحلت پیامبر (ص) آغاز گردید و سیره ها دچار اضافات و تحریفات فراوانی می توانند باشند. اما نویسنده در ادامه مباحث کتاب این رویکرد انتقادی خود در قبال سیره ها را در بعضی موارد نقض میکند و اگر شواهد سیره ای به کار تایید نتایج آن بیاید، از آنها به قوت و با اطمینان قاطع استفاده می کند.
در کل کتاب «رحمت نبوی و خشونت جاهلی» به خاطر انتخاب موضوع چالشی و مبرم، انتخاب جزیی و بخشی، دستهبندی های منظم و چارچوبمند، وحدت روشی نسبی و تلاش در جهت حفظ رویکرد بیطرفانه در زمانه ای که شخصیت پیامبر گرامی اسلام (ص) به ناحق در رسانههای رسمی و غیررسمی آماج حملات است، غنیمتی خواندنی و توصیه کردنی است. کتاب در صورت فعلی به واسطه آنکه محصولی دانشگاهی محسوب میشود در نسبت با موارد بدیل امتیازهای فراوانی دارد که خواننده محقق و آگاه به موضوع ضمن مطالعه کتاب متوجه آنان خواهد شد. به علاوه به علت حضور قاطع تر و پُر رنگتر مسلمانان بنیادگرا و مدعیان پیروی پیامبر (ص) و از آن طرف کمبود تحلیلها و محصولات فکریِ مؤید اسلام رحمانی و نواندیشانه، به ویژه در حوزه پژوهشی تاریخ اسلام، کتاب «رحمت نبوی، خشونت جاهلی» میتواند در جای خالی این قبیل آثار نقش بسیار قابل اعتنایی را ایفا کند.