به گزارش ایران اکونومیست به نقل از پایگاه خبری بانک مسکن-هیبنا؛ بهره وری موتور رشد اقتصاد برای بلندمدت است. هنگامی که نیروی کار کشور مشغول فعالیت هستند و ابزارهای سرمایهای لازم برای تولید و ارایه خدمات در اختیارشان قرار دارد، تداوم رشد به کارآیی در تولید کالا یا ارایه خدمات وابسته است و این همان بهرهوری است.
در اقتصادهای فقیر میتوان بهرهوری را با سرعت بیشتری بالا برد، برای مثال از طریق واردات فناوری و تجهیزات از خارج و استفاده از روشهای مدیریتی و تولیدی غربی و اقتصادهای توسعه یافته، اما برای اقتصاد صنعتی و توسعه یافته، افزایش بهرهوری باید از رشد فناوری حاصل شود که کار آسانی نیست.
همچنین روشهای مدیریتی باید تغییر کند و نیز سیاستهای دولتها باید با نیازهای در حال تغییر سازگار شود. در حقیقت اقتصاددانان معتقدند در بلند مدت فناوری کلید رشد بهره وری و عامل اصلی حفظ رشد و رونق اقتصاد است و این به آن معناست که رشد فناوری برای حفظ رونق اقتصاد ضروری است.
اختراع اتومبیل، تلویزیون و دیگر فناوریهای مصرفی تنها بخشی از داستان است. بهبود فرآیندهای تولید، مواد و فناوری اطلاعات زمینه را برای کاهش هزینه تولید و افزایش کیفیت فراهم میکنند.
مشکل اینجاست که هیچ کس واقعا نمیداند چطور باید نرخ رشد فناوری را بالا برد. برخی هواداران اقتصاد بازار میگویند صرفا کنار رفتن دولت از سر راه رشد نوآوریها و اختراعات برای رشد آنها کافی است. برخی دیگر معتقدند محرکهای پولی و مالی میتواند شرکتها را به بالا بردن بودجه شان در حوزه به روز رسانی و نوسازی فناوری تشویق کند.
اما این واقعیت که در سراسر جهان به رغم تفاوت کشورها از لحاظ مقررات و بودجه، رشد بهره وری در حال کم شدن است بدین معناست که باید به عوامل دیگری که زمینه را برای رشد سریع تر بهرهوری و رونق فراهم میکند فکر کرد.
در خصوص شناخت این عوامل می توان نگاه به بهره وری را در دو مقیاس خرد و کلان خلاصه کرد. برخی معتقدند راه رسیدن به افزایش بهره وری در حوزه کلان، تمرکز بر تغییر فرآیندها در حوزه خرد و بنگاه های صنعتی است.
در این زمینه راهکارهای افزایش بهرهوری مستلزم شناخت کافی وضعیت موجود و فرهنگ کاری شرکت هاست. باتوجه به تفاوت های مهم در فرهنگ کاری شرکت ها و وضعیت موجود آنها میتوان گفت راهکارهای افزایش بهرهوری نیز در آنها متفاوت خواهد بود.
از جمله راهکارهای افزایش بهرهوری میتوان ایجاد تعهد در کارکنان، توجه به کارکنان، استفاده بهینه از استعدادها، ایجاد انگیزه در کارکنان، توجه به تغییرات و... اشاره کرد.
درجه تاثیر هر یک از این راهکارها در افزایش بهرهوری به وضعیت موجود شرکت در آن زمینه و ضرورت پرداختن به هریک از این موارد بستگی دارد، کـه میبایست به شکل ماهرانهای شناسایی و اولویت بندی شده و بر آن اساس اقدام شود.
به عنوان مثال، در سازمانی ممکن است افزایش درآمدها در اولویت اول قرار گیرد و در سازمانی دیگر توجه به کارکنان و ایجاد انگیزه در اولویت اول باشد. عدم شناخت کافی از وضعیت موجود و بی توجهی به اولویت ها میتواند اثرات معکوسی در میزان بهرهوری به وجود آورد.
از این رو قبل از هـــرگونه اقدامی در افزایش بهرهوری بر روی شناخت کافی وضعیت موجود و اولویت بندی صحیح راهکارها تاکید میشود.