به گزارش ایران اکونومیست، فیلمی از اظهارات «پیروز حناچی» شهردار جدید تهران در فضای مجازی منتشر شده است که نکات قابل توجهی از عمق نظر و عقاید مدیریتی وی را نشان میدهد.
حناچی در این فیلم اظهار میکند: «برای این کار ما به بهترین متخصصان شهری نیاز داریم. مگر ما برای تیم ملی نمیرویم مربی خارجی میگیریم. شهرسازی کشور از تیم ملی کشور کمتر است؟ ما باید قبول کنیم که خیلی از تجربیات را نداریم. ما باید قبول کنیم که تجربه منطقهای در مقیاس کلانشهر را به طور کامل نداریم. ما تجربیاتی که لیست میکند سیاستهای اقتصادی را با سیاستهای تعادل منطقهای در دانشگاه تجربه نکردیم.»
پس از این شهرداری تهران با انتشار بیانیهای با تکذیب این باورهای مدیریتی اعلام کرد: «فیلمی که به تازگی از حناچی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، در حاشیه انتخابات دانشکده فنی دانشگاه تهران و در زمان معاونت معماری و شهرسازی ایشان ضبط شده و حناچی در آن بر انتقال دانش و تجربیات کارشناسان خارجی به کشور پرداخته است.»
اگرچه شهرداری تهران در بیانیهای اعلام کرد که این فیلم برای گذشته و مربوط به زمانی که حناچی در معاونت معماری و شهرسازی فعالیت میکرده، بوده است، اما همین موضوع نشان میدهد که افکار و عقاید واقعی و بدون پوشش و روتوش مدیریتی وی چیست.
از سوی دیگر چطور میشود که فردی در یک دوره مدیریتی حرفی را شفاف و پشت تریبون زده و بعد از اینکه مسئولیتی بالاتر گرفته آن باور را به طور کل کنار بگذارد؛ اگر اینطور باشد نیز آیا تناقض جدی در رفتار و عقاید مدیریتی شهردار تهران مشاهده نمیشود؟! آیا این رویه دوگانگی یا ریاکاری مدیریتی محسوب نمیشود؟ به نظر میرسد آقای شهردار در این زمینه بیشتر باید صحبت کند که چرا پیشتر چنین عقیدهای داشته و حالا که شهردار شده این عقیده را کنار گذاشته است؟
با این حال این چنین صحبتهایی نکات خاصی به ذهن متبادر میسازد.
تئوری آبگوش بزباش و لولهنگ: سپهبد رزم آرا نخست وزیر وقت پهلوی که در تیرماه سال ۱۳۲۹ به این سمت رسیده بود، در برخوردی مستبدانه با اقلیت مجلس، در پاسخ به درخواست اقلیت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت، برای اثبات ناتوانی ملت ایران از اداره منابع نفتی خویش فریاد زد «ملتی که لیاقت لولهنگ سازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند.» بعد از وی نوبت «اکبر ترکان» مشاور حسن روحانی در دولت یازدهم بود تا باور مرعوب شده دوره پهلوی را تکرار کند. مشاور رئیسجمهور گفت: «اگر تعرفه واردات برداشته شود، قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی را نخواهیم داشت.» این تفکرات مرعوب شده در تکنولوژی غرب درحالی است که جوانان ایرانی تشنه اعتماد هستند تا به طور خاص استعداد و توانایی شان را متبلور سازند. همین جوانان متاسفانه استعداد و توانایی خود را در کشورهای صنعتی به خوبی به منصه ظهور گذاشتهاند و بنابراین موضوع بی استعدادی آنان نیست و عدم مهیا بودن شرایط باعث بروز چنین مشکلاتی شده است. حالا بعد از قانون عدم بکارگیری مدیران بازنشسته جوانان ایرانی امید یافتهاند که بتوانند در ساختارها حضور یافته و بتوانند انگیزه و توانایی شان را نشان دهند. سخنانی از جنس حرفهای حناچی متاسفانه این نگرش را به وجود میآورد که هیچگاه برای جوان ایرانی فرصتی در داخل کشور وجود ندارد.
حناچی شروع نکرده وارد حاشیه شد: از حواشی این فیلم که بگذریم، حناجی چندی پیش درباره مردم تهران صحبتی دیگر کرد که حاشیههای دور ور وی را بیشتر میکند. شهردار منتخب تهران در سخنانی که بیشتر کنایه و توهین به شهروندان تهرانی بود یکی از وظایف شورا و شهرداری را توجه به تاریخ و پیشینه شهر دانست و گفت: «در مدیریت شهری باید کاری کنیم که آلزایمر را از مردم بگیریم.» موضوع بیماری وی که در برخی از محافل خبری پیچیده نیز دیگر حاشیه اطراف شهردار جدید است. همچنین حرفو حدیثهایی هم درباره برادر حناچی و رویه سیاسی که داشته منتشر شده است؛ بنابراین شهردار جدید نیامده پر از حاشیه بوده است.
لیبرالی بودن آقای شهردار: شهردار تهران از جمله مدیرانی است که از رسته و دسته لیبرالها محسوب میشود. چندی پیش بود که روزنامه سازندگی که نزدیک به حزب کارگزاران و تکنوکراتهاست، از رقابت دو لیبرال برای شهرداری یعنی حناچی و عباس آخوندی تیتر زد. سخنانی که در فیلم حناچی مشهود است نیز همچنین به این موضوع مهر تایید میزند. از آزادسازی و هزینه سازی برای مردم تهران گرفته تا رجوع به تکنولوژی و مدیران غربی این رویه را نشان میدهد.
با این اوصاف به نظر میرسد که شورای شهر تهران در انتخاب سوم خود برای شهرداری نیز رویه اشتباه گذشته را طی کرده است که راهی جز بی ثباتی مدیریتی ندارد. اینکه فردی مانند آخوندی با آنهمه حاشیه و عملکرد ضعیف مدیریتی آنهم با اختلاف یک رای به شهرداری تهران راه نیافت را باید به فال نیک گرفت، اما حالا شهردار جدید نشان داده که کم حاشیه و باورهای مدیریتی مشکل زا ندارد. از این رو به طور دلسوزانه با شورای شهر تهران باید گفت که باید تصمیمی انقلابی در این حوزه بگیرد و با بررسی درباره حناچی جلوی تضرر بیشتر شورا و خصوصا شهروندان تهرانی را بگیرند. هنوز حکم شهردار تهران محکم نشده است و میتوان در ابتدای این مسیر اشتباه را جبران کرد، اما بعد از مدتی که کار از کار بگذرد دیگر نمیتوان جلوی مشکل را گرفت و متاسفانه شاهد آن خواهیم بود که انتخاب اشتباه دیگری باعث بی ثباتی مدیریتی در تهران و مشکلات بیشتر میشود. این موضوع به تصمیم بزرگ، اما شجاعانه نیاز دارد تا مردم تهران از بی ثباتی و بحران مدیریتی شهر تهران رهایی یابند.