به گزارش ایران اکونومیست؛ «ریچی» و «آنجیلا» زن و شوهری بودند که دو فرزند داشتند و همواره با هم بحث و مشاجره میکردند و به علت شدت گرفتن اختلافات از یکدیگر طلاق گرفتند.
«ریچی» مرد بداخلاقی بود و حتی پس از اینکه «آنجیلا» جدا شد، همیشه در کارهای او دخالت میکرد و خواستار دیدن بچهها و گرفتن سرپرستی آنها بود.
هم «ریچی» و هم «آنجیلا» دوباره ازدواج کردند و فرزندان جدیدی از ازدواجهای جدید خود داشتند، اما «ریچی» دست بردار نبود و به بهانه سرپرستی بچهها همیشه ایجاد مزاحمت میکرد. تا اینکه یک روز وقتی همسر «آنجیلا» به خانه بازگشت با جنازه خون آلود همسر باردارش مواجه شد.
پلیس به «ریچی» مظنون شد و او را دستگیر کرد. او و همسر جدیدش به شدت این اتهام را رد کردند و خود را بی گناه میدانستند. «ریچی» برای مدتی در زندان بود و نتایج آزمایش DNA از روی بافتی که زیر ناخنهای «آنجیلا» باقی مانده بود نشان داد که «ریچی» قاتل «آنجیلا» است. تا اینکه پس از مدتها پلیس پی برد که همسر جدید «ریچی» نیز در انجام این قتل با او همکاری کرده و مقدمات این قتل را فراهم کرده بود. «ریچی» با ۴۴ ضربه به سر و صورت و گردن «آنجلا» را به قتل رسانده بود.