يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 24 - ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶
۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۳

افت و خیز بورس و شرایط آتی/ سکانس سوم؛ نقش تصمیمات اقتصادی

آنجایی که سابقه تصمیمات آنی و سیاست‌های خلق‌الساعه به وفور در صحنه سیاست‌گذاری اقتصادی ایران وجود دارد در بلندمدت بازده کلی بورس را چندان متاثر نمی‌سازد چرا که شاخص بر روی رشد اسمی اقتصاد حرکت می کند.
کد خبر: ۲۵۶۶۵۷
در دو یادداشت گذشته که در خصوص «افت و خیز بازار بورس و شرایط آتی» در ایبِنا منتشر شد، دیدیم که به جز رشد نقدینگی در کشور که عامل مهمی در کاهش ارزش ریال و در نتیجه بالاتر رفتن شاخص کل بورس است، عوامل دیگری بر عملکرد بازار بورس موثر هستند. در یادداشت «افت و خیز بورس و شرایط آتی، سکانس دوم: نقش روابط بین‌المللی به شوک‌های وارد شده از سمت روابط خارجی» به این نکته اشاره شد که به دلیل اهمیت بالای محصولات صادراتی در بورس، نرخ ارز و نیز هزینه‌های مبادله محصولات صادراتی به شدت بر روی بخش‌های مهمی از بازار سرمایه موثر است، به گونه‌ای که پیگیری اخبار روز و سخنان مقامات دولت‌های مختلف دنیا مهم‌تر از تحلیل اقتصادی در خرید و فروش سهم می‌گردد.

اخبار موثر بر وضعیت بورس تنها مربوط به تصمیمات سیاسی حکومت‌های کشورهای خارجی نیست. بخش مهم دیگری از اخبار موثر بر بازار سرمایه مربوط به تصمیمات اقتصادی داخلی است. اگر چه امیدی به تغییر رویه ایران‌ستیزترین رییس جمهور آمریکا نداریم ولی می‌توانیم امیدوار باشیم دولت تصمیمات بهتری در عرصه اقتصادی اتخاذ کند و نوسانات بازار سرمایه از محل تغییر مداوم تصمیمات داخلی نباشد.

در یادداشت مذکور به این نکته نیز اشاره شد که بخش مهمی از بورس تحت تاثیر وضعیت درآمد صادراتی است و هر خبری که در مورد تصمیمات ارزی به گوش می‌رسد افق سودآوری این بخش از بورس را به شدت متاثر می‌سازد و در نتیجه به طور مثال خبری در مورد تصمیم‌گیری در مورد مشخص شدن بازار مورد نظر برای فروش ارز حاصل از صادرات محصولات پتروشیمی، به شدت روی قیمت سهام شرکت‌های این صنعت و در نتیجه حتی شاخص کل موثر است.

از آنجایی که متاسفانه بسیاری از تصمیمات در کشور به صورت آنی تغییری صد و هشتاد درجه‌ای دارند، طبیعتا قیمت سهام صنایع متاثر از این تصمیمات نیز بسیار پُرنوسان است. ساختارها و تصمیمات بلندمدتی وجود ندارد که تکلیف ارز حاصل از صادرات پتروشیمی و البته نرخ خوراک آنها را در بلندمدت و نیز پس از جهش‌های ارزی مشخص کند. در نتیجه فعالان بازار بورس باید روزانه، ساعتی و حتی دقیقه‌ای تصمیمات متغیر مسئولان را پیگیری کنند تا مشخص شود وضعیت آتی بازار چه خواهد بود. این نوسانات یکی از دلایل عدم اعتماد عامه مردم به بازار سرمایه و رویگردانی از آن است چرا که مردم نمی‌توانند وقت بسیاری صرف پیگیری تغییرات ناگهانی در تصمیمات باشند و در نتیجه با عقب ماندن از اخبار متضرر می‌شوند.

فرض کنیم از هم‌ اکنون می‌دانیم در صورت افزایش نرخ ارز در بازار آزاد، در صورت کاهش آن، در صورت وقوع جهش و در انواع حالات و فروض مختلف، سیاست دولت در قبال ارز صادرکنندگان و نیز نرخ خوراک پتروشیمی، نرخ سوخت و دیگر انواع انرژی تولیدکننده‌ها مشخص و از پیش‌تعیین‌شده است. آیا نوسانات عجیب بازار سرمایه کمتر نمی‌شود؟ آیا سرمایه‌گذاری در این بازار و به طور کلی در تولید صنعتی جذاب‌تر نخواهد بود؟ آیا حداقل سرمایه‌گذاران آگاهانه‌تر به انتخاب نخواهند پرداخت؟ بدیهی است هرگونه طرحی که ادعای این پیش‌بینی‌پذیری را دارد باید قابلیت پایداری داشته باشد. ثابت نگاه داشتن قیمت‌های اسمی انرژی و خوراک پتروشیمی و همچنین ارز در شرایط تورمی کشور که ارزش ریال هر روز کاهش می‌یابد، سیاستی ناپایدار است و مطمئنا روزی به شکست خواهد انجامید. این شکست به معنی تغییر آنی در سیاست‌ها و وارد آوردن شوک‌های عجیب به بازار سرمایه است.

از آنجایی که اینگونه تصمیمات یک شبه همیشه در صحنه سیاست‌گذاری اقتصادی ایران مشاهده شده است، در بلندمدت بازده کلی بورس را چندان متاثر نمی‌سازد، چرا که شاخص کل بر روی رشد اسمی اقتصاد حرکت می‌کند ولی چنین تصمیماتی به شدت نوسان زا هستند و بر وضعیت بازار موثر. در نتیجه ممکن است فردی که حتی به منظور سرمایه‌گذاری بسیار بلندمدت وارد بازار بورس شده است به دلیل زمان ورود یا خروج اشتباه به شدت متضرر شود و نفعی از روند بلندمدت بورس نبرد. به همین دلیل است که بیشتر خانوارهای ایرانی سعی می‌کنند سرمایه خود را در دارایی‌هایی همچون طلا انباشته کنند که در بلندمدت بازدهی بسیار کمتری از بازار سرمایه دارند ولی نوسانات بسیار کمتری را نیز تجربه می‌کنند. هر چند قیمت طلا نیز متاثر از وضعیت روابط خارجی و نرخ ارز است که در یادداشت قبل اثر آن را بر بازار سرمایه بررسی کردیم، ولی این دارایی حداقل اثرپذیری از سیاست‌های یک‌شبه سیاست‌گذاران اقتصادی را دارد.

بررسی بخش‌های دیگر بازار سرمایه همچون بانک‌ها نشان می‌دهد دلیل خاصی برای امید داشتن به این بخش‌ها وجود ندارد. مشکلات شبکه بانکی همچنان ادامه‌دار است. بانک‌ها با انباشت دارایی‌های سمی مواجهند و همچنان به رقابت قیمتی برای جذب سپرده می‌پردازند. هیچ برنامه مشخصی برای بهبود وظعیت ترازنامه بانک‌ها مشاهده نمی‌شود و در نتیجه این بخش همچنان به شدت ریسکی است. افزایش‌های این بخش از بازار ممکن است به زودی مواجه با کاهش‌های معنی‌داری شود.

در این شرایط و با بررسی تمامی جوانب، برای خانوارهای عادی ورود به بازار سرمایه بسیار ریسکی است. صندوق‌های سرمایه‌گذاری گزینه مناسب‌تری برای سرمایه‌گذاران عادی هستند ولی از آنجایی که اغلب نوسانات قیمتی بزرگ نیز همزمان اتفاق می‌افتد (کل بازار مثبت یا منفی می‌شود) صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیز تحت تاثیر این نوسانات قرار می‌گیرند. بدین ترتیب ورود به بازار سرمایه به افراد غیرمتخصص توصیه نمی‌شود.

مجید عینیان

آخرین اخبار