درستی و اعتبار این نگاه حتی در شرایط عادی نیز محل تأمل است، زیرا عملکرد مجلس در مقام قانونگذاری و عملکرد قوه قضائیه در مقام فصل خصومت و اختلافات، اثرات بسیار مهمی بر اوضاع کشور از جمله اوضاع اقتصادی دارند.
اثرات این دو قوه به نسبت پایهای است، در حالی که مردم و افکار عمومی مواجه با نتیجه اقتصاد هستند که عموماً متوجه دولت است. اثرات و نقش این دو قوه بیشتر زیرساختی است بنابراین در سطوح نخبگان باید به عملکرد این دو قوه در وضعیت اقتصادی توجه کافی کرد.
نمایندگان مجلس در نقد وضعیت اقتصادی کشور تمام مسئولیتها را متوجه دولت و آقای رئیس جمهوری میکنند، در حالی که به هیچ وجه حاضر نیستند از نقش خود یا دستگاه قضایی سخن به میان آورند.
پرسش این است که اگر این دو قوه مسئولیتی در مسائل ندارند، پس اصلاً چرا هستند؟ و اگر هستند و پرقدرت هم هستند، پس حتماً به همان نسبت اثرگذار هستند. یکی از پرسشهای نمایندگان از وزیران و آقای رئیس جمهوری معطوف به موضوع قیمت ارز است و افزایش بیسابقه قیمت ارز در ماههای اخیر مورد سؤال نمایندگان مجلس بوده است.
اکنون باید قدری درباره مسئولیت نمایندگان مجلس در این باره توضیح داد. و اینکه آیا نمایندگان در مقام پرسشگر این مشکل هستند یا باید خودشان در مقام پاسخگو قرار گیرند؟
تجربه ماه های گذشته نشان داده است که افزایش قیمت ارز تحت تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی است و صرفاً تابع عوامل اقتصادی نیست. حتی در مورد اثرات عوامل اقتصادی مجلس نیز باید به تناسب پاسخگو باشد، زیرا ریشه همه این بحرانها در نقدینگی است که آن نیز عموماً ریشه در قانون بودجه مصوب مجلس دارد. ولی مستقل از مسائل و عوامل اقتصادی؛ متغیرهای سیاسی نیز بر نرخ ارز اثرگذار است.
اظهارات تند و غیر مسئولانه برخی از نمایندگان که برای کل حکومت تعیین خط مشی میکنند و دونکیشوتوار هَل مَن مبارز میطلبند، اثرات مخربی بر قیمت ارز و اقتصاد دارد. مخالفت با لوایحی همچون FATF از هر جا که باشد، اثرات منفی بر قیمت ارز دارد. یک اظهار نظر نسنجیده در سیاست، اثرات زیانبار ایجاد میکند و برعکس.
پرسش این است که کدام اتفاق و پدیده اقتصادی وجود دارد که قیمت ارز را در یک روز یا دو روز دو هزار تومان یا 15 درصد افزایش میدهد؟ پاسخ هیچ اتفاق است. آنچه درعمل شاهدیم، اتفاقات سیاسی است که عموماً هم در خارج از دولت رخ میدهد.
یک جمله تهدیدآمیز که بوی درگیری دهد، یا یک جمله که به معنای تأیید رفتار غیر مسئولانه باشد، اثرات بدتری بر اقتصاد حتی از رشد نقدینگی دارد.
سیاسی شدن اقتصاد ایران به این مفهوم است که در شرایط کنونی از طریق دخل و تصرف در متغیرهای اقتصادی نمیتوان به بهبود اقتصاد امیدی داشت. باید تمرکز را بر اصلاح متغیرهای سیاسی گذاشت.
تصویب نهایی FATF در کوتاه مدت اثرات مؤثرتری حتی از تحولات در سیستم بانکی دارد. کوشش برای ایجاد رابطهای متوازن و آرامبخش در منطقه و با سایر کشورها، نفع بیشتری برای اقتصاد کشور دارد. بیان مسئولانه مسائل از سوی همه دستاندرکاران حکومت بویژه نمایندگان مجلس، اثربخشتر از هر اقدام دیگری است، حداقل در کوتاهمدت این اثربخشی بیشتر دیده میشود.
متأسفانه صفر و یک کردن رابطه با جهان و پیمانهای جهانی، برای کشور زیانبار است. اینکه عدهای میکوشند، تصویب FATF یا پیمانهای دیگر را در تقابل با خون شهدا قرار دهند، از جمله همین موارد است که از چند نظر اشکال دارد. اول از زاویه سوءاستفادهای که از خون و جانفشانی شهدا به وسیله تعدادی از افراد فرصتطلب میشود.
اشکال دوم این است که عدهای خود را میراث خوار خون شهدا معرفی میکنند و با پنهان شدن پشت این مقدسات میکوشند که قدرتطلبیهای خود را پوشش دهند. و سوم اینکه نتایج رفتار غیر مسئولانه خود را نیز نمیپذیرند.
اگر آنان افراد شجاعی باشند که بگویند FATF یا لوایح مشابه را به دلایل مشخصی نمیپذیریم و خودمان نیز مسئولیت و تبعات آن را از جمله ویرانی بیشتر اوضاع اقتصادی میپذیریم، باز هم قابل تحمل بود.
ولی متأسفانه آنان هم میخواهند FATF و لوایح و مقررات مشابه را رد کنند و هم اینکه عوارض چنین تصمیماتی را نپذیرند و بدتر آنکه این عوارض را متوجه دولت کنند و خود را برای به پرسش کشیدن دولت آماده نمایند.
متأسفانه جناح و گروه مذکور میخواهد تمامی کیک قدرت را داشته باشد، ولی هیچ سهمی از مسئولیت ناشی از قدرت را عهدهدار نباشد. چنین وضعیتی برای جامعه و اقتصاد ایران بسیار خطرناک است. باید هر کس که قدرت دارد، متناسب با آن نیز مسئولیتپذیر باشد.