لا لا لا لای عزیزم لا لا لا لا لا لای / علی اصغرم لا لا لا لا جونم لا لا لا لای
چرا مادر نمی خوابی عزیزم / گمانم تشنه آبی؛ علی رود علی رود
لا لا ی لا لا ی لا لای لا لا / مادر چه در سر داری علی رودم علی رود
چرا مادر علی اصغر گلوی خون فشان داری / عزیزم چرا چشمان پر آب ، تبسم بر لبان داری
عزیزم لا لای لا لا لا لای جونم لا لا/ رودم لا لا لا لا ی علی لا لا لا لای
لالایی صدیقه بحرانی خیلی زود روی سایتها و شبکههای اجتماعی بارگذاری شد و واکنشهای زیادی را برانگیخت. شاید این اولین بار بود که در تیتراژ یک سریال نوحهخوانی و لالایی، آن هم چنین سوزناک و تاثیرگذار پخش میشد؛ نوحهخوانی که در جنوب کشور و بخصوص در بوشهر به لالاییخوانی برای حضرت علیاصغر(س) معروف است. اکنون بعد از گذشت سالها از پخش این لالایی،کافی است در اینترنت جستجو کنی و لالایی صدیقه بحرانی را یک بار دیگر گوش کنی؛ نوا و سوزی که دل را میلرزاند و آشوبی به راه میاندازد و حجتی میشود برای مظلومیت حسینبن علی(ع) و خانواده و شیرخوارانش که در محشر کربلا ناجوانمردانه خونشان بر زمین ریخت.
امروز به نام حضرت علیاصغر (س) نامگذاری شده است؛ طفلی شش ماهه و تشنه که تیری که از کمان حرمله بیرون جهید ، گلویش را پاره کرد؛ مادرش رباب را متحیر و پدرش، امام حسین (ع) را شگفتزده از این حجم بیرحمی !
لالایی صدیقه بحرانی را گوش میکنم، صدایش دل را میلرزاند؛ چقدر باید درد رباب را درک کرده و دلت را به دل او نزدیک کرده باشی که بتوانی چنین سوزناک بخوانی، چنان که انگار صدای رباب را از دل تاریخ بیرون بیاوری و به مردم این زمانه برسانی.
امروز، هفتم محرم است و خیلیها به شهید ششماهه صحرای کربلا متوسل میشوند تا شاید حالشان بهتر شود، شاید که این طفل معصوم پادرمیانی کند و گرهای از هزار گره مشکلات باز شود.میگویند اگر دل بشکند و اشک جاری شود، به حرمت همین اشک، سید مظلومان عالم و اهل بیتاش پادرمیانی میکنند و تو نجات پیدا میکنی.لالایی بحرانی را که میشنوی؛ بیاراده اشکت جاری میشود...بحرانی که به گفته خودش از یازدهسالگی برای امام حسین(ع) روضه و نوحه خوانده و همچنان به این مرثیهسرایی ادامه میدهد و دلهای زیادی را با کاروان کربلا همراه میکند درباره توسل به حضرت علیاصغر میگوید:« فقط کافی است نام این طفل را بر زبان بیاوری، یاد تشنگی او بیفتی و درک کنی مادرش چه کشید وقتی گلوی پاره فرزندش را بر دستان امام حسن (ع) دید. هیچ چیز دیگری لازم نیست، وقتی بفهمی تشنگی و شهادت طفل شش ماهه یعنی چی؛ دلت صاف میشود و خودش راه را به تو نشان میدهد».
بحرانی در پاسخ به این که آیا برای مداحی و لالاییخوانی پیش اساتید فن این کار را آموخته است؟ میگوید:« روضهخوانی و مداحی در خاندان ما خیلی قدیمی است؛ سالهای زیادی است که مردان و زنان خاندان بحرانی به احترام سیدالشهدا میخوانند، این صدا از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و هیچوقت احتیاجی به استاد نبوده.از یازدهسالگی در ایام محرم لالایی و نوحه خواندهام و الان هم میخوانم، قبلا فقط در بوشهر به مراسم میرفتم و روضه میخواندم الان به شهرهای دیگر هم میروم، دیشب شیراز بودم و امروز به بهبهان آمدهام.توفیق و اجازهای است که سیدالشهدا به من داده که روضهاش را بخوانم.
بحرانی بیشتر از 20سال است که در بوشهر حسینیهای دارد که مخصوص بانوان است و در طول سال به مناسبتهای مختلف در آن مراسمی برپا میشود اما مهمترین آنها مراسم عزاداری و سوگواری برای سیدالشهداست.او درباره مراسم حضرت علیاصغر(س) میگوید:« در شهرهای مختلف این مراسم را در روزهای مختلف برگزار میکنند، برخی در سوم محرم و گروهی در ششم یا هفتم محرم، اما خودم همیشه در شب عاشورا مراسم شیرخواران کربلا را برگزار میکنم،چون در روز عاشوراست که همه شیرخواران و طفلان از جمله حضرت علی اصغر به شهادت میرسند.در بوشهر برای این مراسم از گهوارهای چوبی که به سبک گهوارههای قدیمی بوشهر ساخته شده ، استفاده کرده و شهادت حضرت علیاصغر را شبیهخوانی میکنیم.لالایی خوانی از مراسم قدیمی بوشهر است؛ لالایی میخوانیم چون فقط با لالایی است که میتوان سوز دل مادر علیاصغر(ع) و مظلومیت خودش را نقل کرد.
گهوره سمبلی است برای کم سن بودن طفل شش ماهه امام حسین (ع) ، ساده است و زیبا.ما به گهوارههای تجملی که در برخی مجالس از آنها استفاده میشود اعتقاد نداریم.حسینه خودم گهوارهای قدیمی دارد که سالهاست در این مراسم از آن استفاده میکنیم.البته مردمی که به حضرت علیاصغر توسل میکنند و حاجت میگیرند بعد مراسمی برگزار میکنند که در آن از گهواره استفاده میشود و برخی گهوارهای سفارش داده و آن را میخرند و همیشه در خانه نگه میدارند.
بوشهریها مراسم ویژهای برای طفل شیرخوار کربلا دارند، قرنهاست دل مردم این سرزمین برای شیرخواران سیدالشهدا میسوزد و این سوز را در نواهای خود بازتاب میدهند. حالا با پیشرفت فناوری و شبکههای اجتماعی نواهای محرمی بوشهریها دست به دست میچرخد،صداهایی که لهجه جنوبی غمی غریب به آن میدهد، نواهایی که وقتی با صدای دمام و نیانبان و سنج در هم میآمیزد، واقعه کربلا و تاسوعا و عاشورا مقابل چشمانت زنده میشود، بحرانی اما میگوید در هیچکدام از حسینههای مخصوص بانوان بوشهر از ساز استفاده نمیشود و این مراسم در هیاتهای مردانه برگزار میشود و زنها نوحه، لالایی و روضه میخوانند. او در پاسخ به این سوال که چگونه شد از صدایش در تیتراژ مختارنامه استفاده شد، میگوید:لالاییخوانی مرا حدود سال 80 ضبط کردند برای اینکه این نواها ماندگار شود و به عنوان بخشی از فرهنگ بوشهری آرشیو شود سپس لالاییام را در تیتراژ مختارنامه شنیدم، گویا سازندگان تیتراژ به آن آرشیو دسترسی یافته و از آن استفاده کردند، پخش این لالایی با واکنشهای منفی هم روبه رو شد.
اما به دلم که رجوع میکنم، متوجه میشوم کار اشتباهی نبوده، چهرهام دیده نمیشود و لالایی برای طفل شهید کربلاست، مسلما اگر خودشان اجازه نمیدادند این لالایی خوانده،ضبط و در حد وسیع پخش نمیشد. اجازه از بالا بوده پس ما چرا ناراضی باشیم و اعتراض کنیم.
بحرانی روز تاسوعا در بوشهر است تا شبش مراسم حضرت علیاصغر را در حسینهاش برگزار کند و نوای لالاییاش را روانه دلهایی کند که اگر طلبیده شده باشند حتما گشایش مییابند.
با آن صدای بم و لهجه اصیل بوشهری و با اعتماد کامل میگوید:اگر یک قدم برای سیدالشهدا و اهل بیتش بردارید آنها هزار قدم به سوی شما میآیند؛ چون آنها بزرگوارند چون آنها معصومند چون آنها شهید شدهاند و سرور ما هستند.فقط خدا کند طلبیده شویم و خدا کند به ما اجازه بدهند وارد حریم امنشان شویم.