به گزارش ایران اکونومیست، دو سال قبل مردی به مأموران گشت در منطقه مسعودیه تهران مراجعه و ادعا کرد که سه نفر جوانی را به زیرزمین خانه او برده و به این جوان تجاوز کردهاند.
این مرد به مأموران گفت: سه مرد جوان به زور وارد خانه من شدند و جوانی که از دوستانم بود و حال خوبی نداشت را کشانکشان با خود بردند. من سعی کردم جلوی کارشان را بگیرم، اما آنها گفتند که به این جوان شیشه دادهاند و او با میل خود این کار را کرده است. من هم نتوانستم جلوی کارشان را بگیرم.
بلافاصله مأموران با اذن مرد جوان وارد خانهاش شدند. آنها به زیرزمین رفتند و با صحنهای خشن مواجه شدند. آنها دیدند پسر جوان که حالت عادی هم ندارد، با زنجیر به جایی بسته شده و لباسهایش از تنش بیرون آمده است و سه جوان دیگر هم نیمهعریان هستند.
بلافاصله متهمان دستگیر و مرد جوان نیز به مرکز درمانی منتقل شد. سه متهم ادعا کردند آنها کسی را بهزور وادار به برقراری رابطه نکردهاند، بلکه مرد جوان که پوریا نام دارد، به خواسته خودش دست به این کار زده و تجاوزی هم در کار نبوده است. اما زمانی که پوریا به پزشکی قانونی برده شد متخصصان گزارشی خلاف آنچه متهمان گفته بودند را ارائه دادند. در این گزارش آمده بود که به پوریا تجاوز شده و آثار زخمها روی بدن او باقی مانده است.
زمانی که پوریا به حالت عادی برگشت، گفت: من به خواسته خودم دست به این کار نزدم. در خانه دوستم بودم که مردی به نام رضا به اتفاق سه نفر دیگر آمدند و من را بهزور بردند. آنها دستوپای من را گرفتند و بردند چون حالت عادی نداشتم بهزور من را وادار به کاری کردند که نمیخواستم. اگر غیر از این بود، لزومی نداشت دستوپایم را ببندند.
با توجه به اینکه مسئله تعرض در پرونده مطرح بود، رسیدگی به این پرونده به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان که بازداشت بودند، در این شعبه از آنها بازجویی شد. هر سه آنها تجاوز را انکار و دیگری را متهم به این تجاوز کردند.
متهم ردیف اول چنین گفت: من با بچهها پوریا را به زیرزمین بردم اما کاری نکردم. من به بچهها گفتم با توجه به اینکه او حال خوشی ندارد، خوب نیست که با او رابطه داشته باشیم. دو نفر دیگر به او تجاوز کردند.
این گفتهها عینا از سوی دو متهم دیگر هم مطرح شد و آنها هم نفر اول را متهم به تجاوز کردند.
این در حالی بود که حضور متهم چهارم در این پرونده با گفتههای فردی که پلیس را خبر کرده بود، تأیید و مشخص شد شخصی به نام رضا با چیدن نقشه پوریا را به زیرزمین مخوف کشانده بود. این راز زمانی فاش شد که مرد صاحبخانه از سوی دادگاه مورد پرسش قرار گرفت و یک بار دیگر جزئیات را مطرح کرد. او گفت: پوریا در خانه من بود که سه متهم آمدند و بهزور دستوپای او را گرفتند و میخواستند ببرند که من گفتم او دوست من است حق ندارید او را ببرید، اما گفتند که رضا به او مواد داده پوریا شیشه کشیده است و میخواهد با ما باشد. گفتم ولش کنید این کار را نکنید. پوریا داشت دادوفریاد میکرد، نتوانستم جلوی آنها را بگیرم زورم نرسید. رضا صاحب یکی از واحدهای آپارتمانی آنجاست و افراد خلافی در خانهاش رفتوآمد میکنند. من که کاری از دستم برنیامد، سریع خودم را به خیابان رساندم و جلوی مأموران گشت را گرفتم و از آنها درخواست کمک کردم.
وقتی قضات دستور تحقیقات محلی را دادند، مشخص شد همسایههایی که نخواستند نامشان فاش شود در جریان کارهای مردان بودهاند و کارهای مشکوکی از آنها دیدهاند حتی چندین بار از جمله زمانی که پوریا به زیرزمین برده شده است، صدای ناله و شکایت و دادوفریاد شنیدهاند، اما از ترس سکوت کردهاند.
با تکمیل تحقیقات و با وجود اینکه متهمان منکر تجاوز بودند، پرونده تکمیل و دادگاه برای محاکمه متهمان آماده شد. پوریا شکایت خود را از متهمان مطرح کرد و خواستار مجازات آنها شد. سه متهم نیز در جایگاه قرار گرفتند و گفتند پوریا از سوی رضا با شیشه نشئه شده بود و رفتارهایش دست خودش نبود. او خودش میخواست که با ما رابطه داشته باشد البته ما قبول نکردیم و فقط او را آزار دادیم که مأموران آمدند.
با وجود اینکه متهمان همچنان منکر همهچیز بودند، هیئت قضات شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و با توجه به گزارش اولیهای که مأموران ارائه دادند، گفتههای مردی که سه متهم به خانه او رفته و پوریا را به زیرزمین برده بودند، اظهارات همسایهها و گفتههای پوریا، سه مرد را به اعدام محکوم کرده و رضا را نیز به جرم قوادی به 74 ضربه شلاق محکوم کردند. این حکم از سوی متهمان مورد اعتراض قرار گرفت و آنها همچنان مدعی شدند آزار و اذیتی در کار نبوده است، اما پاسخی درباره اینکه چرا آثار تجاوز روی بدن پوریا وجود داشته و پلیس آنها را عریان پیدا کرده است، نداشتند. رأی صادره در دیوان عالی کشور بررسی شد و در نهایت هیئت قضات اعتراض متهمان را وارد ندانست و در نهایت رأی صادره را تأیید کرد. بهاینترتیب سه مرد جوان پای چوبه دار میروند.