صندوقهای بازنشستگی، بحرانی که روز به روز بزرگتر میشود
فردا روز تکریم بازنشستگان است و این در حالی است که نحوه تامین حقوق آنها در سالهای اخیر به یکی از معضلات بزرگ دولت تبدیل شده است.
کد خبر: ۲۴۶۳۰۷
به گزارش ایران اکونومیست؛ بحران صندوقهای بازنشستگی یکی از پنج بحران اصلی کشور است؛ هدف اصلی تأسیس این صندوقها، افزایش دارایی و سودآوری با درآمد ثابت، برای آن دسته از کارکنانی است که به سن بازنشستگی رسیدهاند. درواقع صندوقها و بیمههای بازنشستگی بهصورت چرخهای با اخذ سهمی از حقوق افراد شاغل، حقوق بازنشستگی افراد کهنسال را پرداخت میکنند. سالها بعد هم شاغلین حقوق فردی را میپردازند که حالا مشغول کار است و در آن زمان بازنشسته میشود.
** ریشه مشکلات متعدد صندوقها چیست؟ البته موضوع بدهی دولت به این صندوقها از زمان جنگ شروع شده است، اما یکی از عوامل تشدید این مشکلات در این بخش، بیکاری و بالا رفتن سن امید به زندگی نیروی کار و بازنشستگی پیش از موعد است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، حدود 9.2 درصد یا 7.5 میلیون نفر از 80 میلیون نفر جمعیت ایران را شهروندان مسن تشکیل میدهند. کارشناسان جمعیت پیشبینی میکنند تا سال 1400 جمعیت سالخورده به 10 درصد و در سال 1404 به 30 درصد برسد. این امر سبب پایین آمدن نرخ اشتغال و نسبت متوسط حمایت از حقوق بازنشستگی میشود. زمانی که تعداد افراد شاغل و واریز کننده منابع به صندوق کاهش مییابد، طبعا منابع لازم برای پرداخت حقوق به بازنشستگان کاهشیافته است. برای مثال در صندوق تأمین اجتماعی به ازای هر 6/5 نفر که پول واریز میکنند، یک نفر مستمریبگیر وجود دارد. درحالیکه استاندارد این حوزه این است که به ازای هر 5/6 نفر واریز کننده یک نفر مستمریبگیر داشته باشیم؛ این در شرایطی است که اکنون در بعضی از صندوقهای بازنشستگی به ازای هر 2 نفر به یک نفر مستمری پرداخت میشود.
**فساد و سوء مدیریت، تشدید بحران حجم بزرگ پول موجود در این صندوقها، مدیریت دولتی، تغییر دولتها و مسوولین، رویکردهای سیاسی و نحوه اداره این صندوقها، زمینه های سوء مدیریت و فساد در این حوزه و سوء مدیریت منابع صندوق ها را به وجود آورده، موضوعی بخشهایی از آن در دوره رئیس قبلی بیمه تامین اجتماعی آشکار شد و احتمال زمینههای فساد در دیگر صندوقها نیز وجود دارد.
** ضعف قوانین و عدم بازنگری در اصول در قانون تأمین اجتماعی که در سال 1354 نوشتهشده، آمده است که قوانین این بخش باید هر سه سال یکبار بر اساس محاسبات آکچوئری بازنگری شود. یکی از مشکلات قانون فعلی، عدم تناسب بین میزان بیمهگذاری و سنوات با مزایا و حقوق است که انگیزه بازنشستگی سریع برای دریافت مستمری را ایجاد میکند. در اغلب کشورهای دنیا حداقل سنوات را افزایش میدهند تا انگیزه برای بازنشسته شدن زودهنگام کم شود در این شرایط حتی اگر قانون اجازه بدهد، افراد سعی میکنند بازنشسته نشوند. برای مثال در ایران صاحبان مشاغل سخت و زیانآور سعی دارند با 15 سال سابقه کار بازنشسته شده و حقوق دریافت کنند و سپس جذب بخش خصوصی شده و کار دوم خود را شروع کنند. از سال 1382 به بعد پس از تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری هر فرد که به استخدام دولت درآمد، پیمانی شده و بهصورت طبیعی زیرمجموعه سازمان تأمین اجتماعی قرار گرفت. در چنین حالتی ورودی صندوق بازنشستگی کشوری بسته و بهشدت کاهش یافت. از آن سال تاکنون جمعیت ورودی صندوق بازنشستگی کشوری از یکمیلیون و 500 هزار نفر به یکمیلیون و 50 هزار نفر (450 هزار نفر) کاهشیافته است، درحالیکه جمعیت بازنشسته تحت پوشش این صندوق از 600 هزار نفر به یکمیلیون و 200 هزار نفر رسیده است. مشاهده میکنیم که نهتنها در تنظیم قوانین دقت صورت نگرفته بلکه پس از چند دهه سن بازنشستگی و یا نرخها موردبازنگری قرار نگرفته است.
** دولتی بودن و عدم خصوصیسازی صحیح در اکثر کشورهای دنیا پرداخت مستمری بر عهده صندوق بازنشستگی خصوصی است، اما در ایران بهجز تأمین اجتماعی عملاً دولت متولی پرداخت حقوق است. برای پیشگیری از ورشکستگی صندوقها دولت امسال ناچار است حدود 53 هزار میلیارد تومان به صندوقها بابت کسری بودجه آنها کمک کند؛ رقمی که 13 هزار میلیارد تومان بیش از یارانه نقدی است که دولت در طول سال میپردازد. علاوه بر این برآورد میشود سالانه بین 15 تا 20 درصد این کمکها افزایش یابد؛ که باعث فشار بسیار بر بودجه دولت و همچنین خلق نقدینگی در جامعه میشود.
** ادغام صندوقها، مدیریت آسان و افزایش توان مالی را در پی دارد. در کشورهای مختلف جهان حداکثر سه صندوق بازنشستگی (pension fund) برای نظامیان، کارمندان، کارگران وجود دارد. درحالیکه در کشور ما هماکنون 18 صندوق بازنشستگی مختلف وجود دارد که هرکدام جامعهی هدف مخصوص و مشکلات و موانع خاص خود رادارند و در مواردی خلاف قانون نیز هستند، ادغام صندوقها علاوه بر همگرایی و یکپارچگی مدیریت صندوقها، به افزایش توان مالی آنها نیز منجر میشود در حال حاضر تعداد زیادی صندوق کوچک با منابع محدود و مشکلات متعدد داریم که برونرفت از مشکل بهتنهایی برای هرکدام غیرممکن است.
** فعالیت در بازار سرمایه و مدیریت مالی صندوقها بهجای بنگاهداری باید مدیریت مالی داشته باشند؛ یعنی منابع را در بورس و فعالیتهای سود ده سرمایهگذاری کنند قطعاً تنها دریافت حق بیمه از شاغلین نمیتواند تمام نیاز صندوقها را پوشش دهد، از طرفی اکثر شرکتها و بنگاههای زیرمجموعه صندوقها زیان ده هستند برای مثال 55 درصد شرکت دخانیات متعلق به صندوق بازنشستگی فولاد است و نهتنها منفعتی ندارد، بلکه صحبتهایی برای فروش اموال این صندوق ازجمله همین سهم برای جبران زیانها مطرحشده است. مجموعه شستا (متعلق به تأمین اجتماعی) هم به بنگاهداریهای متعددی از قبیل صادرات، واردات و ... مشغول است که درمجموع چهار درصد بیشتر سوددهی ندارد. مقایسه کنید با فعالیتهای مالی یا حتی یک سپردهگذاری ساده در بانک که تا 18 درصد سودآوری دارد!
** برنامهریزی جامع و ثبات مدیریت در سال 1357 امید به زندگی در کشور مابین 58 تا 60 سال بود و کسی که در سن 52 سالگی بازنشسته میشد، حداکثر 8 سال حقوق بازنشستگی میگرفت و بعد فوت میکرد. امروز اما امید به زندگی در کشور ما به 72 سال رسیده است، بهاینترتیب کسی که در سن 52 سالگی بازنشسته میشود، 20 سال هم باید حقوق بازنشستگی بگیرد. اگر برنامهریزی صحیح برای رشد جمعیت و پیری جامعه نداشته باشیم، قطعاً در آینده با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد. بحران فعلی در شرایطی است که هنوز متولدین دهه 60 به سن بازنشستگی نرسیدهاند.
مدیریت صندوقها باید باثبات و با تکیهبر دانش و مستقل از گرایشهای سیاسی باشد؛ عاملی که در سالهای اخیر باعث بروز مشکلات بسیار درنتیجه اعمال سلیقههای مختلف پس از تغییر مدیریت یا تغییر دولت شده است. در پایان مهمترین مسئله ثبات مدیریت در کشور و در سطح کلان اقتصاد است. در شرایطی که کشور دچار رکود، بیکاری بالا، تورم، نقدینگی، ریسک بالای سرمایهگذاری و سودآوری پایین فعالیتهای اقتصادی است و بازارهای مالی در آن با تلاطم روبهرو هستند، نمیتوان انتظار داشت صندوقهای بازنشستگی بهترین عملکرد خود را داشته باشند و دچار بحران و زیان دهی نشوند.