مضاف بر این مسأله مشکل اساسیتر برای دولت این است که تنها دستگاه متولی اداره شبکههای تلویزیونی و رادیویی هم در کنترل و اختیار مخالفان و منتقدان دولت قرار دارد که در اکثر موارد و مقاطع نه تنها کارکرد توضیحی و تشریحی در قبال سیاستها، برنامهها و عملکرد دولت ندارد بلکه درست علیه آنها اقدام میکند.
در چنین وضعیتی استفاده از هر تریبونی برای دولت در راستای توضیح مواضع و موقعیت خود برای افکار عمومی و روشنسازی نقشی که در مجموعه شرایط کشور دارد، فرصتی مغتنم و حیاتی است.
خصوصاً تریبونهایی که در اختیار شخص رئیس جمهوری قرار میگیرد، چرا که این موقعیتها همواره با تمرکز به مراتب بالاتر افکار عمومی و رسانهها مواجه میشوند و از همین روست که میتوان گفت جلسه سؤال از رئیس جمهوری یکی از نقاط عطف و مهم از این منظر است.
حتی به مراتب مهمتر از سخنرانیها، نطقهای یک طرفه و گفتوگوهای تلویزیونی معمول. چرا که رئیس جمهوری در این موقعیت در مقابل منتقدان و مخالفان خود و سؤالات آنها قرار میگیرد و این آوردگاه محل مهمی برای داوری مردم نسبت به عملکرد، کارنامه و نقش دولت است.
در این موقعیت اگر رئیس جمهوری نتواند به هر دلیلی متناظر با سؤالات مطرح شده و با همان میزان جذابیت برای افکار عمومی، مواضع و سخنان خود را مطرح کند، یقیناً دولت را در موقعیتی شکننده قرار داده است که جبران آن کار سادهای نیست.
از منظری دیگر افکار عمومی بر این باور هستند رئیس جمهوری و دولت علی رغم سکوت یا عدم اشاره به برخی موارد، ناگفتهها و مسائل مطرح نشدهای از دلایل ایجاد وضعیت فعلی کشور دارند.
این تصور هم اکنون در یک نقطه اوج قرار دارد و منتظر است ببیند که آیا آقای روحانی در جلسه سؤال مجلس به سمت در میان گذاشتن این مسائل با مردم خواهد رفت یا خیر؟ از یک نگاه هم در پیشگاه بخش قابل توجهی از افکار عمومی شاید این موقعیت یکی از آخرین بختهایی باشد که آنها برای اظهار نظر بیپردهتر و صریحتر رئیس دولت قائل هستند.
در واقع شاید دولت در آینده هم بارها بخت گفتن این مسائل را پیدا کند اما مهم این است که به احتمال زیاد آن بختها به اندازه امروز امکان همراهی اجتماعی با سخنان رئیس جمهوری را نخواهند داشت.
مخالفان دولت به وضوح مخاطب اصلی خود را در این جلسه مردم میدانند و با این هدف سؤال خود را مطرح میکنند که بتوانند بیش از قبل مهندسی افکار عمومی، چه در مسیر کاستن از سبد حمایتی دولت و چه در راستای افزودن بر هواداران خویش مدیریت کنند.
آنچه آنها از هشدار برای افشاگری و «بگم بگم» رئیس جمهوری میگویند هم در همین راستا قابل ارزیابی است؛ اینکه آنها سؤال خویش را با هدف مدیریت افکار عمومی مطرح کنند و رئیس جمهوری را در چارچوب ایفای نقش پاسخگویی به خویش محدود سازند.
حال آن که آقای روحانی جدای از ایفای نقش پاسخگویی به آنها که وظیفه قانونی اوست باید بتواند نقش اقناع افکار عمومی را هم در چارچوبی منطقی، به شکلی ایفا کند که متهم به برهم زدن آرامش جامعه نیز نشود.
استفاده از این موقعیت با نگاهی کاملاً جدی به اقناع افکار عمومی نه تنها برگ برندهای برای آقای روحانی و دولت ایشان، بلکه موقعیتی برای کل کشور خواهد بود.
علی نجفی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس