جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 15 - ۱۲ جمادی الاول ۱۴۴۶
۱۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۱۳
ایرانیان؛ ملتی که برخلاف قوانین علم اقتصاد رفتار می‌کنند

عاشقان گران خریدن و بی‌رغبتان به ارزانی

مقایسه رفتار گروهی از هموطنان در التهابات اقتصادی هفته های گذشته و آرامش نسبی این روزها، تصویری متناقض با قوانین اصلی علم اقتصاد نظیر «عرضه و تقاضا» را به تصویر کشیده است.
کد خبر: ۲۴۰۰۶۹
به گزارش ایران اکونومیست؛ در یکی دو هفته گذشته در فضای مجازی، لحظه به لحظه بی‌ثباتی‎های بازار ارز گزارش می‌شد. حتی پاسی گذشته از شب آخرین قیمتها اعلام می‌شد و ساده دلانی نیز به آن دل خوش می‌کردند. اما اکنون که چند روزی است قیمت ارز و سکه رو به پایین است و قیمت سکه بیش از یک میلیون تومان کاهش داشته است، از آن گزارشهای لحظه‌ای خبری نیست.

ما چنین مردمی هستیم که بر خلاف قانون عرضه و تقاضا که اساس علم متعارف اقتصاد است، گاه وقتی چیزی گران شود برای خرید آن سر از پا نمی شناسیم و وقتی ارزان می شود میلی برای خرید آن نداریم. این موضوع حکایت از ویژگی فرهنگی ایرانیان است که دیپلمات انگلیسی قرن هجدهم گفته بود ایرانی جماعت، عموما دلال زاییده شده اند و در پی سفته بازی و نه تولید روان هستند.
 
**آیا قوانین متعارف اقتصادی با رفتارهای ما تطابق دارد ؟
«عرضه و تقاضا» از جمله عبارات پرتکرار این روزهای اقتصاد ایران است. در برخی اظهارنظرها می‌شنویم مسئولان قصد دخالت در بازار را ندارند و همه چیز را به عرضه و تقاضا در مکانیسم بازار سپرده‌اند. در جای دیگر شنیده می‌شود قیمت‌گذاری صورت نخواهد گرفت و این عرضه و تقاضاست که تعیین‌کننده قیمت است. زمانی دیگر گفته می‌شود برخی رفتارها خلاف قوانین اقتصادی است، خالی شدن قفسه فروشگاه‌ها از محصولاتی که به تازگی افزایش قیمت داشته‌اند، صف‌های طولانی مقابل صرافی‌ها برای خرید ارز به چند برابر قیمت ماه‌های قبل و جستجو برای خرید بیشتر سکه‌های طلا که در حال ثبت بیشترین رشد قیمت هستند. این‌ها نمونه‌هایی از نقض برخی قوانین تخته سیاهی اقتصادی هستند. اما آیا این استعاره ها، برای توجیه فرآیندهای اقتصادی کفایت می‌کنند؟
 
**قانون تقاضا چه می‌گوید؟
«قانون تقاضا» یکی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم اقتصادی متعارف است. تقاضا، به تعداد یا میزان محصولی (اعم از کالا و خدمات) که خریداران، قادر و مایل به خرید آن هستند، اطلاق می‌شود. دو عامل قیمت محصول و عوامل غیرقیمتی بر تقاضا موثرند. عوامل غیرقیمتی، مواردی مانند قیمت سایرکالاها، درآمد و سلایق مصرف‌کننده، انتظارات و ... را دربرمی‌‌گیرند. معمولا قیمت، مهم‌ترین و تاثیرگذارترین عامل موثر بر تقاضا پنداشته می‌شود. اما قانون تقاضا چه می‌گوید؟ بر اساس این قانون، «در صورت ثبات سایر شرایط، با افزایش قیمت یک محصول، تقاضا برای آن کاهش می‌یابد. در نتیجه، یک رابطه منفی بین قیمت و تقاضا وجود خواهد داشت. دانش آموختگان تعالیم مدرسی اقتصاد می پندارند این فرض همواره برقرار است. اما مواردی که مثال زده شد، موارد نقض این قانون هستند.
 
**قانون تقاضا ناقص است یا موضوع دیگری در میان است؟
چرا استعاره قانون تقاضا نمی‌تواند توجیه‌کننده صف‌های خرید برای کالاهایی باشد که در حال گران شدن هستند؟ آیا می‌توان در مقام سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری، نیز به این قانون اکتفا کرد که شواهد تجربی در ترتیبات نهادی ایران ناقض آن هستند؟ مهم‌ترین دلیل، فرضی است که برای این قانون در نظر گرفته شده است: «ثبات سایر شرایط». با این فرض، قانون تقاضا، تاثیر تغییر قیمت سایر موارد و انتظارات نسبت به آینده را نادیده می‌گیرد. در حالی که فرض ثبات سایر شرایط، در دنیای واقعی عموماً رخ نمی‌دهد.
البته علم اقتصاد، به همان میزان که از فروض ساده‌کنند‌ه برای مطالعه مسائل در دانشکده ها استفاده می‌کند، قادر به مطالعه و بررسی مسائل پیچیده نیز هست. مکاتب و نظریات دیگری قادر به توجیه، توضیح و بررسی مسائل به‌گونه‌ای هستند که به دنیای واقع نزدیک‎تر باشد و پیشنهادهای سودمندتری ارائه دهد. بر خلاف قانون تقاضای متعارف، رابطه مثبت بین قیمت و تقاضا، با استفاده از یکی از نوآوری های توریستین وبلن(موسس نهادگرایی) که با عبارت «مصرف نمایشی» در کتاب طبقه تن آسا معرفی شد، قابل پیش‌بینی است. وقتی قیمت کالایی افزایش می‌یابد، افرادی از گروه‌های درآمدی بالا، برای محافظت از جایگاه طبقاتی خود و برای اینکه به سایرین نشان دهند توان و قدرت خرید آن کالا را دارند، مقادیر بیشتری از آن را تقاضا می‌کنند.
 
**تقابل نظریات
به طور کلی می‌توان گفت در اقتصاد نئوکلاسیک، تمرکز بر قیمت‌هاست. سیاست‌گذاری‌ها بر پایه تغییرات قیمتی انجام می‌شوند و قیمت، مهم‌ترین علامت‌دهنده به فعالین اقتصادی است. همچنین اقتصاد نئوکلاسیک تعریفی از «رفتار عقلایی» ارائه می‌دهد که مبتنی بر تئوری های نوین و شواهد بی شمار، با رفتار افراد در دنیای واقعی تفاوت دارد. به زعم ایشان رفتار عقلایی یعنی افراد همواره در تصمیم‌گیری‌های خود به دنبال انتخاب‌های حداکثرکننده سود و یا حداقل کننده هزینه هستند. اما نظریات دیگری وجود دارند که اخیراً نیز شایستگی دریافت نوبل اقتصادی را به دست آورده اند و اثبات می‌کنند رفتار اقتصادی افراد، به معنای مورد نظر نئوکلاسیکی، همواره عقلایی نیست.
به عنوان مثال در رویکرد «اقتصاد رفتاری» گفته می‌شود افراد، از زیان می‌گریزند. یعنی عدم مطلوبیت «از دست دادن یک مبلغ مشخص»، بیشتر از مطلوبیت ناشی از به دست آوردن همان مبلغ مشخص است. همین نکته می‌تواند توجیه‌کننده و پیش‌بینی‌کننده بسیاری از رفتارهای اقتصادی‌ای باشد که مطالعه آن در تباین با فرضیات اقتصاد نئوکلاسیک، است.
 
«اقتصاددانان نهادگرا» نیز از جمله نظریه پردازانی هستند که مطالعاتشان، انطباق بیشتری با شواهد تجربی دارد. در اقتصاد نهادگرا گفته می‌شود عقلانیت کنشگران اقتصادی، محدود است. محدودیت‌هایی نظیر زمان و توان محدود ذهن بشر و عدم دسترسی کامل به اطلاعات مورد نیاز در هنگامه تصمیم‌گیری، رفتار افراد را به گونه‌ای رقم می‌زند که ممکن است کاملا منطبق با رفتار عقلایی فرض شده در اقتصاد نئوکلاسیک نباشد. بنابراین، نظریات نهادگرایانه به آنچه در دنیای واقعی وجود دارد، نزدیک‌تر است.
 
**آیا رفتارهای اقتصادی مردم غافل‌گیرکننده‌ است؟
آیا پیشی گرفتن تقاضا بر عرضه با وجود روند افزایشی قیمتها که خود را می تواند در قفسه‌های خالی و صف‌های طولانی نشان دهد، غافل‌گیرکننده است؟ پاسخ این سوال، بستگی دارد به عینک و نظریه‌ای که از آن برای مطالعه مسائل اقتصادی استفاده می شود. پاسخی که انطباق بیشتری با شرایط موجود دارد، مانع از غافل‌گیری و تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده خواهد شد و چنین انتخابهایی، مستلزم مشورت با افرادی است که علاوه بر شناخت شرایط کشور، اشراف کاملی بر نظریات اقتصادی نوین و رشته های همجوار آن دارند.
آخرین اخبار