به گزارش ایران اکونومیست؛ بازنمایی راه و روشی است که از طریق آن، رسانهها حوادث و واقعیت ها را نشان میدهند.محتوایهای رسانهای همواره دارای ساختار هستند و هرگز پنجره ای شفاف و روشن نیستند.
بازنمایی از ساختار واژه و لغت فراتر میرود و این سوال را پیش میکشدکه چگونه مفاهیم به وسیله محصولات رسانهای بازنمایی شده است.
هر رسانه ای به فراخور ویژگی های تکنیکی خود از ابزارهایی برای بازنمایی استفاده می کند در روزنامه ها متن وتصاویر ودر تلویزیون از صدا وتصاویر متحرک استفاده می شود، رسانه های جدید مجموعه ای این عناصر را در اختیار دارند.
در رسانه های جمعی مانند روزنامه ها ،رادیو وتلویزیون غالبا اخبار مالیاتی تکالیف قانونی مودیان، افزایش مالیات، نارضایتی مودیان و مورد توجه است،رسانه های جدید مانند اینترنت بازنمایی بیشتری از مالیات دارند این رسانه ها یا فرا رسانه ها به دلیل ویژگی های مانند مخاطبان وسیع ومتنوع وفقدان محدودیتهای زمانی رسانه های جمعی حجم بیشتری از اطلاعات را در خصوص مالیات تولید می کنند.
تصاویر که ضمیمه محتوای این رسانه های شده است غالبا این مواردهستند: آدمک یا آدمک هایی که سنگینی کلمه مالیات را روی شانه هایشان حس میکند و یا در حال بالابردن آن از سراشیبی هستند، انبوه سکه ها واسکناس هایی که دور وبر یا روی کلمه مالیات ریخته شده است، دستهایی که با ماشین حساب در حال محاسبه هستند وصفحات متعددی آن را احاطه کرده است،آدمکی که به کلمه مالیات زنجیر شده است یا سر خود را با درماندگی میان دو دستش گرفته است، ذره بینی که حول کلمه مالیات قرار گرفته است.
اینها بخشی از بازنمایی از مالیات است،که حتی گاهی اوقات به عنوان تصاویر مرتبط با اخبار مالیات در رسانه های جمعی استفاده میشود.اگر به این تصاویر و نمادها به شکل دقیقتری نگاه کنیم میبینم که کلمه مالیات و اصولا پرداخت مالیات با اشیایی مانند وزنه،نرده بان،ذره بین،ماشین حساب،اسکانس و.. پیوند خورده است، این مسئله باعث میشود مالیات با مفاهیم وتجربه های ناخوشایند پیوند معنایی بخورد وهمنشین شود و درذهن مخاطب خود حس بدی پیدا کند.
تکیه رسانه ها بر کلیشه های ذهنی ساده ترین شیوه برای برخورد با مفهومی به پیچیدگی مالیات است، چرا که آثار وپیامدهای مثبت مالیات دررفاه اجتماعی، آموزش، توسعه زیرساخت های شهری و.. غالبا نادیده گرفته میشود ونمادها وتصاویری محدود برای توصیف این مسئله در رسانه های جمعی وجود دارد، اگر تصاویری هم وجود داشته باشد محدود به تلاش های نظام مالیاتی برای نهادینه کردن فرهنگ مالیاتی در قالب سمینارها وجشنواره ها و.. است.
بر این اساس توسعه فرهنگ مالیاتی باید فرایندی دائمی ،خودجوش وبرخاسته از بطن جامعه باشد که با برنامههای دستوری ومقطعی سازگار نیست ونظام مالیاتی در این فرایند نقش پشتیبان،هماهنگ کننده وناظر را خواهد داشت.
وقتی محیط وفضای رسانه ای مملو از تصاویر، اخبار ومحتواهای منفی باشد مثلا خبری ساده در مورد مهلت ارائه اظهارنامه مالیاتی با عکسی منفی در خصوص مالیات هر گونه تلاشی برای فرهنگ سازی دشوار وکم اثر خواهد بود.
حال این پرسش کلیدی باقی می ماند که برای توسعه فرهنگ مالیاتی چه باید کرد؟در این حوزه در مجموع نیازمند بازنگری در نمادها ونشانه هاست،باید به ماهیت مالیات وجنبهها وپیامدهای مثبت آن توجه شود ونمادهای مثبت وقوی برای توصیف مالیات استفاده شود یعنی هر آنچه که مالیات را با عبارات وتجربیات مثبت پیوند دهد.
علاوه بر این در برخی موارد ساده سازی مفاهیم ومسائل مرتبط با مالیات در رسانه های جمعی برای مخاطبان لازم است چرا که با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده تمام شهروندان مودی نظام مالیاتی هستند ودر تامین هزینه های عمومی مشارکت دارند وباید در مورد مالیات وآثار آن آگاهی پیدا کنند.
گذشته از متون وتصاویر،فیلم ،انیمشین وبازی های رایانه ای نیز می تواند به یاری فرهنگ سازی مالیاتی بیایند.نکته مهم در پرهیز از شعارزدگی است، چرا که بیان شعاری، ارزش آن را در نزد مخاطب پایین می آورد به تعبیری دفاع نکردن بهتر از دفاع ضعیف است.
این هنر وتوانایی کارشناسان این حوزه هاست که با ظرافت وبه شکل نامحسوس به موضوع نزدیک شوند تا درک وبرداشت صحیحی از مالیات در ذهن شهروندان بوجود بیاورند.طبیعتا خود مالیات به تنهایی به عنوان یک سوژه سینمایی یا سریال تلویزیونی برای مخاطب جذابیتی ندارد وحالت سفارشی وخسته کننده پیدا می کند این سوژه باید در کنار سایر سوژه ها پرورانده شود.
در این میان نیز نقش نظام مالیاتی می تواند تشریح، تببین وواکایی آثار ونقش مالیات برای متخصصان این حوزه باشد.اینکه رسانه های جمعی به وظیفه خود در قبال جامعه عمل کرده وحافظ منافع اجتماعی باشند با فرهنگ سازی مالیاتی همخوانی وسازگاری دارد.باید در فضای رسانه های جمعی از مالیات کلیشه زدایی کرد وبا جایگزینی نمادها ونشانه هاآثار و پیامدهای مثبت مالیات برای شهروندان آشکارشود.