به گزارش ایران اکونومیست، در یادداشت سید مهدی حسینی در روزنامه اعتماد آمده است:
«خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها یک موضوع مهم را نشانه گرفته است و آن بیمشتری ماندن نفت ایران در بازارهای جهانی است. برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی ظرف همین دو، سه روز اخیر عنوان کردهاند که با خروج امریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها فروش نفت ایران در بازارهای جهانی با مشکل مواجه شده و وابستگی جهان به نفت ایران به پایینترین حد خود خواهد رسید.
در این باره ذکر چند نکته در خصوص واقعیتهای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نفت در دنیا ضروری به نظر میرسد. اول آن که عراق و عربستان به عنوان دو تولیدکننده بزرگ نفت دنیا در حال حاضر با بالاترین ظرفیت خود مشغول تولید هستند و جایی برای اضافه تولید ندارند که بخواهند به جای خالی نفت ایران در میانمدت و بلندمدت پاسخ دهند.
موضوع دوم هم میزان ذخایر نفتی تولیدکنندگان در دنیاست که برآوردهای ما نشان میدهد آنچنان بالا نیست و در مدت زمان کمی مصرف خواهد شد. از سوی دیگر پیشبینیهای معتبر و قابل استنادی است که درباره بازار نفت صورت گرفته و ما را متوجه آن میکند که با توجه به افزایش جمعیت و بالا رفتن میزان رفاه در دنیا، سالانه بین ۱.۵ تا ۲ میلیون بشکه در روز تقاضای نفت جهانی بالا خواهد رفت.
این سه عامل را که در کنار هم بگذاریم متوجه خواهیم شد نه تولیدکنندگان بزرگ نفت میتوانند به طور مستمر و پایدار جای خالی نفت ایران را در دنیا پر کنند نه این که ذخایر نفتی که استخراج کرده و در انبارها نگهداری کردهاند، برای بلندمدت قادر به پاسخگویی به نیازهای جهانی است. پس با نگاهی کارشناسانه میتوان گفت که عدم وابستگی دنیا به نفت ایران صرفا یک موضوع گمراهکننده برای مصرفکنندگان نفت است و به آنان آدرس غلط میدهد.
از سوی دیگر برخی عنوان میکنند که ذخایر شِیلی میتواند نیاز دنیا به نفت و گاز را پاسخ بگوید؛ در حالی که این کار تا زمانی که ذخایر نفت و گاز بکر و دستنخورده ایران، آن هم با ویژگیهای زمینشناسی بسیار مطلوب، غیر اقتصادی بوده و هیچ عقل سلیمی در میان مصرفکنندگان نفت چنین توصیهای را به سیاستگذاران خود نمیکند. در محاسباتی که صورت گرفته میزان گازی که از یکصد چاه در ذخایر شِیلی قابل استخراج است فقط با یک چاه در عسلویه برابری میکند. این موضوع نشان میدهد که چه ثروت عظیمی در این نهفته است که چشمپوشی از آن برای مصرفکنندگان ممکن نیست. بنابراین ذکر مواردی چون عدم وابستگی دنیا به ذخایر انرژی دنیا بیشتر شبیه به یک طنز بوده و از نظر مهندسی عملا غیر ممکن است.
حال سوال اینجاست که در چنین شرایطی، سیاستگذاران کشور چه مسیری را باید بپیمایند و چگونه از این مزیتها استفاده کنند. در ادبیات اقتصاد سیاسی دنیا، از لابیهای نفتی به عنوان موثرترین نوع لابی در تعیین استراتژی برای ارتباط با یک کشور نفتی یاد میکنند. از این رو هر چه ما بتوانیم با تساهل و تسامح بیشتر به بستن قراردادهای نفت و گاز با دیگر کشورها روی بیاوریم، اقتصاد خود را در مقابل تحریمها مقاومتر خواهیم کرد. اگر امروز میبینیم که اتحادیه اروپا مقاومت سرسختی بر سر ماندن در برجام از خود نشان میدهد به این خاطر است که در برخی از حوزهها وارد شراکت با ما شدهاند و قراردادهایی را به امضا رساندهاند. به همین خاطر با طرف آمریکایی مذاکراتی کرده و لابیهایی را انجام میدهند که این قراردادها حفظ شده و تحریمها در آن اثرگذار نباشد.
خروج آمریکا از برجام برای ما فرصت است اگر از نظر اقتصادی بتوانیم نقش آفرینی مطلوبی داشته باشیم و با جلب نظر سرمایهگذاران خارجی و کشورهای نیازمند نفت و گاز، قراردادهای بلندمدتی را به امضا برسانیم. در چنین فضایی قادر خواهیم بود که قراردادهای برد - برد را به امضا برسانیم و با کنار گذاشتن برخی شعارهای افراطی در زمینه مشارکت با شرکتهای خارجی به این باور برسیم که در سایه باز کردن درهای اقتصاد کشور میتوانیم به شکاف ژرفتری در دیوار تحریمها دست بیابیم. پس وقت آن رسیده که به وزارتخانههای اقتصادیمان به ویژه وزارت نفت ماموریت دهیم تا با ابزار دیپلماسی اقتصادی و نفتی تحریمها را کماثر کنیم. در این میان اگر ما در میدان سیاست و روابط بینالمللی خوب بازی کنیم میتوانیم تهدید تحریمها و خروج امریکا از برجام را به فرصتی برای بستن قراردادهای بلندمدت و جذب تکنولوژی و سرمایهگذاری خارجی تبدیل کنیم.»