پژمان
جمشیدی شبهای سال نو با سریال دیوار به دیوار و فیلم پرفروش لونه زنبور
به یکی از پرمخاطبترین بازیگران سینما و تلویزیون تبدیل شده است. بازیکر
چهل سالهای که با فاصله کمی پس از بازنشستگی در فوتبال در نقش خودش در
سریالهای پژمان و ساختمان پزشکان ظاهر شد و با وجود حدس و گمانها مبنی بر
توقف او مانند برخی همتایانش، مسیر رو به رشد را طی کرد.
پژمان
جمشیدی شبهای سال نو با سریال دیوار به دیوار و فیلم پرفروش لونه زنبور به
یکی از پرمخاطبترین بازیگران سینما و تلویزیون تبدیل شده است. بازیکر چهل
سالهای که با فاصله کمی پس از بازنشستگی در فوتبال در نقش خودش در
سریالهای پژمان و ساختمان پزشکان ظاهر شد و با وجود حدس و گمانها مبنی بر
توقف او مانند برخی همتایانش، مسیر رو به رشد را طی کرد.
جمشیدی
خیلی خوش شانس بود که پیشنهادهایی در فیلمهای پرفروش سالهای ۹۳ و ۹۴ مثل
خوب، بد، جلف و پنجاه کیلو آلبالو داشت. او که در جشنواره سال گذشته برای
بازی در فیلم سوءتفاهم کاندیدای بهترین بازیگر مرد فجر شد، در بیش از ۱۵
تئاتر به ایفای نقش پرداخت تا نشان دهد چقدر برای ماندن در این حرفه جدی
است. بازیکن سابق تیمهای پرسپولیس، کشاورز، سایپا، پاس، فولاد، ابومسلم و
استیل آذین در این گفتگو از بازیگری اش در این روزها، از علاقه مندی ها،
زندگی روزمره و از خاطرات و دلمشغولی هایش گفت. گفتگو با این بازیکن سابق و
بازیگر این روزها را از دست ندهید.
آقای جمشیدی چه شد که وقتی از دنیای ورزش فاصله گرفتید، سراغ عالم سینما و نمایش و تلویزیون رفتید؟-
خیلی اتفاقی پیش آمد. آقای پیمان قاسمخانی به من پیشنهاد سریال پژمان را
دادند و من پذیرفتم. خب ایده اولیه سریال پژمان برای من بود، اما وقتی
پیشنهاد جدی شد، یک هفتهای با پیمان حرف زدم. برای همین خیلی هدفمند به
این که بازیگر شوم فکر نکرده بودم و بیشتر به عنوان یک تفریح یا تجربه به
آن نگاه میکردم.
از کی جدیتر شد؟- بعد از
سریال پژمان و زمانی که بازی در تئاتر به من پیشنهاد شد، با بازخوردها و
اعتراضاتی که به من شد مجبور شدم کارم را هر روز بهتر کنم که این انتقادها
کمتر شود.
ظاهرا قبل از پژمان بازیگر مهمان سریال ساختمان پزشکان بودید.-
در ساختمان پزشکان بازی نکردم، تنها یک سکانس در فیلم حاضر شدم. آن موقع،
چون سر صحنه بودم و پیمان از قبل به من گفته بود در نقش خودم حاضر شوم پیش
آمد و بازی کردم.
زمان پخش سریال پژمان شایعه شد که قرار است نام سریال بنام کامل خودتان باشد. چرا اجازه ندادید اسم سریال پژمان جمشیدی باشد؟- فکر میکنم تلویزیون اجازه نداد. یعنی نمیخواستند اسم و فامیل با هم باشد.
قبل از بازیگر شدن سر صحنه چه فیلمهایی رفته بودید؟-
با بچههای سینما مثل پژمان بازغی دوست بودم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم؛
هم به خاطر همنام بودن مان و هم پرسپولیسی بودن او، با پژمان از سال ۱۳۸۱
دوست شدم و بعد پدر مادرهای مان با هم رفت و آمد پیدا کردند. آن زمان سر
صحنه سربازهای جمعه رفته بودم و آقای کیمیایی هم پرسپولیسی بود و خیلی از
من استقبال کرد.
امسال عیددیدنی خانه پژمان بازغی رفتید؟- بله، همچنان با خانواده بازغی ارتباطمان برقرار است. عید خدمت پدرشان رفتیم.
اینکه ورزشکاران و سینماییها با هم مراوده داشته باشند برای تان راضی کننده است؟-
ما کاری به شغل همدیگر نداشتیم. هر کدام مشغول فعالیت خودمان بودیم. من
صبح تمرین میکردم، شب زود میخوابیدم، اما یادم است آن زمان مطالبی در
روزنامهها نوشته میشد با این دید که این مراودهها به ضرر ورزشی هاست و
به ساعت خواب و استراحت آنها لطمه میزند.
در دوره کودکی اهل سینما رفتن بودید؟- بله. فیلمهای عقاب ها، فرار به سوی پیروزی، شوکران و صعود را در سینما دیدم.
فرار
به سوی پیروزی یک فیلم در ژانر ورزشی با ترکیبی از بازیگران سینما و
فوتبالیست هاست. این فیلم انگیزهای برای کشیده شدن تان به این دو عرصه
ایجاد کرد؟- آن موقع فوتبال بازی نمیکردم، اما خیلی رویم تاثیرگذار بود.
کدام بازیگر سینما را دوست داشتید؟-
خانواده به خصوص پدرم از گذشته خیلی آقای انتظامی را دوست داشتند. ما خیلی
علاقهمند شدید سینما نبودیم، اما من خودم از سال ۱۳۷ علاقه مندبه تئاتر
شدم و خیلی تئاتر میدیدم و هر وقت فرصت داشتم به دیدن تئاتر میرفتم.
کجا بیشتر تئاتر میدیدید؟- تئاتر شهر خیلی میرفتم.
بازی چه کسی را بیشتر دوست داشتید؟- خیلی بودند. از پانته آ. بهرام و اصغر همت و اکبر زنجانپور بگیرید تا سیامک صفری، علی سرایی و رضا بهبودی.
شما
سال ۱۳۹۲ با نمایش بادی که تو را خشک کرد مرا برد ساخته علی نرگس نژاد
بازی در تئاتر را شروع کردید. اولین بار وقتی روی صحنه رفتید چه حس و حالی
داشتید؟- بازی در تئاتر خیلی کار سختی است، ولی خدا آن لحظه
اعتماد به نفسی به من داد که خیلی به من فشار نیامد. اما به طور کلی بازی
روی سن تئاتر کار پر استرسی است.
تا حالا برای شما اتفاق ناخواستهای روی صحنه نیفتاده است؟-
در نمایش وقتی بر میگردیم دو پای آویزان مانده ساخته آقای پشت کوهی من از
۱۵ اجرای دوم به گروه پیوستم، ولی شب اولین اجرایی که وارد شدم یک چراغ
پایه دار بزرک در صحنه بود که به محض ورودم افتاد وسط تماشاچی ها. آقای پشت
کوهی وارد صحنه شد مرا در آغوش گرفت، چراغ را درست کردند و ادامه دادیم.
برای من این حادثه خیلی تجربه عجیب و آن نقش خیلی سخت و پرهیجان بود.
چرا به جای رشتههای سینما و تربیت بدنی سراغ تحصیل در رشته عمران رفتید؟-
پدرم خیلی این رشته را دوست داشت. برادرم رتبه ۷۴۷ کنکور شد، پنجمین رشته
را صنایع دانشگاه شریف انتخاب کردم و قبول شدم. من کشاورزی آبیاری قزوین در
کنکور سراسری و همچنین دانشگاه آزاد هم رشته عمران کرج را قبول شدم.
از بچگی طرفدار پرسپولیس بودید؟-
بچه که هستی هر تیمی که میبرد دوست داری طرفدار آن تیم شوی. من در کودکی،
مقطعی طرفدار شاهین بودم، مقطعی طرفدار اکباتان بودم، اما از وقتی خودم را
شناختم، طرفدار پرسپولیس بودم.
دور و بریها و در فامیل همه پرسپولیسی بودند؟- در بین فامیلها استقلالی بیشتر بود. پدرم هم بعد از این که من پرسپولیسی شد، پرسپولیسی شد.
در شاهین بازی چه کسانی را دوست داشتید؟- من خیلی کوچک بودم، ولی بازی آقایان قلعه نویی، پازوکی، یکه، کورش لرستانی، مصطفی اردستانی را یادم است.
زمین خاکی بازی میکردید؟-
معلمی داشتم به نام حسین قربانی که از قروه سنندج آمده بود. او معلم ورزش
اول راهنمایی ما بود. یک پوشه عکس و کپی شناسنامه و ۱۵۰ تا تک تومان پول از
ما گرفتند و شروع کردند در زمین خاکی گوهردشت کرج به ما آموزش فوتبال
دادند. من از آنجا شروع کردم. ایشان بعد آمدند مربی کانون آموزش پرورش شدند
بعد مربی شاهین کرج شدند. بعد به خاطر فامیلی با آقای ذوالفقارنسب مربی
نوجوانان و جوانان دارایی شدند.
مهندس سودآور مدیر باشگاه و آقای
حاج نصرالله مربی دارایی بودند. یادم است حاج خلیل فرشاد صرافها در دارایی
بازی میکردند. من هم در نوجوانان دارایی و هم بعد در تیم ملی نوجوانان
بازی کردم. با این که نوجوانان دسته سه تهران بودیم، اما آقای ابوطالب جایی
بازی ام را دیده بودند و مرا برای تیم ملی نوجوانان دعوت کردند. بعد
تیمهای مختلف از جمله جوانان پرسپولیس و کشاورز را تجربه کردم.
از همان اول دفاع بازی میکردید؟- نه، تا قبل از آمدنم به پرسپولیس فوروارد و هافبک نفوذی بودم.
از بین گلهایی که در سایپا، کشاورز، پاس، استیل آذین و پرسپولیس زدید کدام گل را خودتان خیلی دوست داشتید؟-
در سایپا خیلی گل میزدم. من و بهنام ابوالقاسم پور زوج فوتبالی بودیم و
من سالی ۸ گل و بهنام سالی ۱۱ گل میزد. همه بازیها گل میزدیم. یک گل به
چوکا در تالش زدم که خیلی دوستش داشتم. گل سختی بود، چون دیدم گلر آمده
بیرون و من با سر بالای سرش انداختم.
یعنی فکری که در آن لحظه کردم و محاسبات ریاضی ام خیلی درست
بود. به استقلال هم یک گل زدم که ماجرایش این بود که آقای علی منصوریان
دقیقه ۷۵ گل زد و ما یک هیچ عقب افتادیم. من بازیکن تیم ملی امید بودم، سنم
کم بود، اما در عین ناباوری آقای علیدوستی مرا وارد زمین نکرد.
قبل
از گل منصوریان برای تعویض سوم علیدوستی، سعید رجبی را برای تعویض لب خط
آورد. من داشتم سکته میکردم و به خودم میگفتم مگر میشود آقای علیدوستی
مرا نیاورد، حالا نه فیکس، به هر حال همان موقع که منصوریان گل را زد. به
رجبی گفت: نرو و مرا جای رجبی به عنوان تعویض امیر آقاجانی فرستاد. یادم
است امیر آقاجانی قبل از این که اوت پرتاب شود تعویض شد. هنوز به نیمکت
نرسیده بود من گل مساوی را زدم؛ آن بازی یک یک شد و شد خاطره انگیزترین و
هیجان انگیزترین گل و لحظه زندگی من! گلی که زیر ده ثانیه اتفاق افتاد.
از بین شهرآوردهای ایران کدام یک را بیشتر میپسندید؟
-
در اولین شهرآوردی که خودم حضور داشتم بازی مساوی یک - یک شد. بازی فوق
العادهای بود. یک پنالتی مشکوک برای استقلال گرفتند وگرنه ما برده بودیم.
گل پرسپولیس را جباری و گل استقلال را نوازی از روی نقطه پنالتی زد.
بازیگر مورد علاقه تان در سینما چه کسی است؟
-
خیلی سخت است. خیلی بازیگر خوب داریم. نمیتوانم اسم یک نفر را ببرم. اگر
بخواهم اسم ببرم الان فقط یک اسم در ذهنم است. متیو مک کاناهی، اما واقعا
سخت است.
شما موفقترین فوتبالیستی هستید که وارد سینما شدید، از بین فوتبالیستهایی که بازیگر شدند بازی کدام یک را میپسندید؟
-
خیلی نمیتوانم در این مورد نظر دهم، چون کارشناس این کار نیستم. اما هر
کسی تلاش و تجربه در این زمینه میکند به نظرم آدم قابل احترامی است.
محراب شاهرخی هم مثل شما پرسپولیسی بود و وارد سینما و عالم بازیگری شد، بازی او را دیدید؟
- فیلم او را خیلی دوست دارم؛ علفهای هر ز. را سه بار دیده ام. خیلی فیلم دوست داشتنی ماست.
محراب هم مثل شما مدافع پرسپولیس بود و به او لقب «بمب سیاه» فوتبال ایران را داده بودند.
- بله، عمو محراب بازیکن بسیار بزرگی بود و همچنان هم هر سال پاسداشتش در پرسپولیس برگزار میشود.
موفقترین ورزشکاری که وارد هنر شده در طول تاریخ سینما و ورزش را چه کسی میدانید؟
-
ژان کلود ون دام، جکی جان، بروس لی، آرنولد، استالونه و قهرمانان کشتی کجی
که وارد سینما شدند همه خوب بودند. در فوتبالیستها اریک کانتونا مهمترین
فوتبالیستی است که وارد سینما شد.
از بین باشگاههای فوتبال جهان طرفدار کدام تیم هستید؟
-
من طرفدار رئال مادرید، منچستر و آ. ث. میلانم. اما متاسفانه آ. ث. میلان
چندین سال است که موفق نیست و منچستر هم متاسفانه با آن اوج گذشته فاصله
دارد، اما رئال همیشه با مقداری بالا و پایین اقتدارش را حفظ کرده است.
اسطوره فوتبال دنیا چه کسی است؟
- مارادونا.
جذابترین بازی که در ورزشگاه دیده اید کدام بازی بوده است؟
-
اولین باری که به استادیوم آزادی رفتم بازی پرسپولیس و راه آهن بود که
پرسپولیس با دو گل آقای علی پروین بازی را برد و اولین بازی که از استقلال
دیدم، استقلال و اکباتان در امجدیه بود. فکر کنم از اولین بازیهای مجید
نامجومطلق یا اولین گل ایشان بود. آن بازی را سه بر یک استقلال برد.
چه کسی شما را به ورزشگاه برد؟
- پدرم.
جذابترین ورزشگاهی که در آن حضور داشته اید، کدام بوده است؟
- سانتیاگو برنابئو جذابترین ورزشگاهی است که دیده ام.
ورزشگاه خاطره سازتان کجاست؟
- اول آزدی، چون بیش از سیصد بار در آن بازی کرده ام و بعد امجدیه برایم خاطره انگیز است.
شما هم در زمان فوتبال هم سینما با مردم در ارتباط بودید. برخورد مردم در زمان فوتبال با سینما چه تفاوتهایی دارد؟
-
عالم تصویر فراگیرتر است؛ مردم بیشتری تلویزیون میبینند و سینما میروند،
اما متاسفانه، چون خانمها نمیتوانند استادیوم بروند، مقداری ارتباط
خانوادهها با فوتبال کم شده است.
شما هم دوره بهروز رهبری فر و علی انصاریان بودید. با دوستان ورزشی با کدام یک صمیمی مانده اید؟
-
متاسفانه خیلی ارتباطمان کم شده؛ زندگی طوری شده است که هر کسی سوی خودش
رفته است، اما تلفنی با بهنام ابوالقاسم پور، جواد کاظمیان، افشین پیروانی،
ادموند بزیک، وحید هاشمیان، حامد کاویان پور، علی انصاریان در ارتباط هستم
و هر از گاهی حال همدیگر را میپرسیم. ما یک عمر بخشی از زندگی مان را با
هم بوده ایم و حالا همه چیز به یک پیامک و احوالپرسی ساده خلاصه شده است.
پست شما هم در زمان تیم ملی و هم در پرسپولیس، دفاع راست بود. مهمترین دفاع راست تاریخ فوتبال ایران چه کسی است؟
-
جواد زرینچه و مهدوی مهدوی کیا. البته من فوتبال اینها را دیده ام، اما
فوتبال کسانی مثل آشتیانی یا دانایی فر را ندیده ام و یا به یاد ندارم، پس
نمیتوانم در مورد آنها قضاوت کنم. بی شک آشتیانی و دانایی فر از بهترین
دفاع کنارهای تاریخ فوتبال ایران هستند. به هر حال نعیم سعداوی، نوازی،
مجاهد خذیراوی هم در زمان ما دفاع بوده اند.
شما دوره طولانی تجربه مربیگری علی پروین را دیده اید، پروین چطور مربی و چه تیپ شخصیتی داشت.
-
چیزیی که در مورد آقای پروین برای من قابل احترام است این است که با وجود
دنیای مجازی خیلی از ما نه تنها شخصیت واقعی مان را نشان نمیدهیم بلکه گاه
یک تصویر پاک و منزه از خودمان نشان میدهیم. آقای پروین همیشه همین بوده و
هیچ وقت نخواسته بگوید من یک چیز دیگرم. این برای من خیلی قابل احترام
است. به نظر من موفقیت خیلی به سواد ربطی ندارد.
ایشان یک شخصیت کاریزما و هوشی سرشار دارد که تمام
موفقیتهای پیش آمده برای ایشان نتیجه هوش و قدرت ذاتی شخصیتی اوست. شاگردی
ایشان افتخار بزرگی برای من است.
موفقترین مربی ایران را چه کسی میدانید؟-
از روی افتخارات آقای پروین و قلعه نویی بالاترین هستند، اما از مربیهای
خوب خودم به فرهاد کاظمی اشاره میکنم که خیلی چیزها به من یاد داد. در
تیم او که بازی میکنی همه وظایف خودشان را دارند و به کسی فشاری نمیآید.
از مربیهای فرنگی چطور؟- آنها که در ایران بودند، موفقتر بودم؛ از بلاژوویچ بگیرید تا دنیزلی که هر وقت در ایران بودند من شرایط خوبی داشتم.
این
شبها در سریال دیوار به دیوار ۲ بازی شما در نقش بهرام را میبینیم. این
نقش به نسبت شخصیتی که ما در پژمان دیده بودیم احساسات خاصی نسبت به همسر
باردارش دارد، به محله شان سلسبیل تعصب خاصی دارد، راننده است و از نظر
اقتصادی شرایط معیشتی مناسبی ندارد، نسبت به آدمهای اطرافش خیلی خوش بین
نیست و با لحن خنده داری از آنها بدگویی یا پشت شان حرف میزند و خب
خودخواهیهای بانمک و رفتار تهاجمی مسخرهای هم دارد، خودتان چه تفاوتهایی
در دو نقش این سریال پر بیننده میبینید؟- بله، بهرام هم
خیلی مدعی است، ولی هیچ کاری از دستش بر نمیآید. بهرام جذابترین شخصیتی
بوده که تا الان بازی کرده ام و خیلی دوستش دارم. او نماینده قشر ساده ضربه
خورده از نظر اقتصادی در جامعه است که بنیه اقتصادی خانوادگی هم پشتش
نبوده؛ او به هر دری زده تا بتواند کار و باری جور کند و زن و بچه اش را در
رفاه نگه دارد؛ از هیچ تلاشی هم فروگذار نمیکند، اما همیشه هم هشتش گرو
نه اش است. طنزی دارد که او را متمایز از دیگران میکند.
آدم شریفی است، ولی شرایط او را اینچنین کرده است.- بله، خیلی هم در آن جمع خودمانی حرف میزند، هیچ کاری هم از دستش نمیآید، چون توانش همانقدر است.
از شما اکنون فیلم سینمایی لونه زنبور در حال اکران است، بهرام را با صابر در لونه زنبور چطور مقایسه میکنید؟- صاذبر از نظر اجتماعی در همان سطح و قشر بهرام، اما باهوشتر و باسوادتر و امروزیتر از اوست در حالی که بهرام خیلی ابله است.
لونه
زنبور نه از نظر قصه، اما در برخی موقعیتها تا حدودی تحت تاثیر خوب، بد،
جلف است. در هر دو فیلم دو شخصیت اصیلی توی سر و کله هم میزنند، اما در
لونه زنبور ظاهرا شخصیت عاقله شمایید، این طور نیست؟- بله.
آنجا سام از من عاقلتر است و در اینجا من از مرتضی عاقل ترم و از کارهای
احمقانه او حرص میخورم. این هم بر میگردد به این که محسن کیایی، چون خودش
فیلمنامه را نوشته بود خودش مرتضی را دوست داشت بازی کند و من هم صابر را
بازی کردم. البته صابر در فیلمنامه خیلی شخصیت موجهتر و با کمدی پایین تری
بود، اما الان به نظرم آن زوج بیشتر در آمده و من هم فیلم را خیلی دوست
دارم.
فیلم را کی دیدید؟-
یکی دو روز مانده به سال تحویل فیلم را دیدم و به نظرم با آن که خیلی از
سکانسها حذف شده بود، اما خیلی بهتر از چیزی که فکرش را میکردم شده بود.
آن
ترکیب بازیگر سه نفره شما و سام و فرخ نژاد در فیلم آماده اکران تان تگزاس
هم تکرار شده، البته آن فیلم را ندیده ایم. باید انتظار چه جور پژمان
جمشیدی را داشته باشیم؟- زمان بازی در تگزاس من خیلی نگران
بودم. با ناراحتی سوار هواپیما شدم و به برزیل رفتم. خیلی به موفقیت تگزاس
شک داشتم، اما الان که با شما حرف میزنم بسیار به موفقیت این فیلم مطمئن
هستم و به نظرم مورد استقبال تماشاچیها قرار میگیرد. اگر در عید اکران
میشد اتفاقات خوبی برایش میافتاد.
پنجاه کیلو آلبالو هم
مثل فیلمهای دیگر شما پرفروش بود. آنجا مانی که شما نقشش را بازی میکردید
برخلاف دیگر نقشهای تان آدم صادق و روراستی نیست. به نظرتان چرا به آیدا
رودست میزند و در آن ماجرا یک خودکشی ساختگی ترتیب میدهد؟-
مانی آدمی است که در فرنگ زندگی کرده، جالب اینجاست که معمولا آدمهایی که
به فرنگ میروند و بر میگردند رفتارشان با ما که در ایران زندگی کرده ایم
متفاوت میشود و برخی از آنها مناسبات در ایران را قبول نمیکنند و برخی
شان خیلی بی دلیل به همه چیز مملکت ایراد میگیرند، مانی اینگونه است و من
این سویه او را پررنگ کردم مثلا این که میگفت: مرام را باید ماساژ داد
و...
فیلم سوءتفاهم در جشنواره اکران شد. بازی تان دوست
داشتنی و متفاوت بود و برای شما نامزدی سیمرغ در جشنواره را به همراه داشت.
چطور از پس این پیچیدگیها در روابط قصه، نقش پردازی و رودست زدنها به
تماشاچی برآمدید؟- من چند بار فیلمنامه را خواندم تا متوجه
قصه شدم، اما من مشکل جدی با برخی سکانسها دارم که به نظرم اگر حذف و
کوتاه شود فیلم اثر بهتری خواهد شد.
ما همه با هم نیستیم
فیلم در حال ساخت کمال تبریزی که این روزها درگیر بازی در آن هستید،
تازهترین نقش آفرینی شماست. همه کنجکاویم بدانیم در حال بازی در چه نقشی
هستید؟- قرار بود در ما همه با هم نیستیم نقش اصلی فیلم را
بازی کنم، اما چون سر صحنه سریال دیوار به دیوار بودم و تاخیری که برای
فیلمبرداری من دیوانه نیستم آقای امینی افتاد و ترکیب بازیگران عوض شد، فقط
به احترام آقای مرتضی شایسته و امینی یک نقش کوتاه در آن فیلم بازی کردم.
با برادران شایسته تهیه کنندگان سینما که در خوب، بد، جلف، سامی و شما با محمدشان شوخی میکنید، دوست هستید؟-
آقای شایسته را سال هاست میشناسم. خیلی با او دوستم، خیلی دوستش دارم.
خانوادگی آقا مرتضی، مصطفی و محمد را از سال ۱۳۷۶ که پرسپولیس بودم
میشناسم. از زمانی که ایشان پرسپولیس را به کانادا فرستادند. ما یک کلیپی
برای جام جهانی در دفتر ایشان به همراه میناوند، نکیسا و به کارگردانی آقای
مقدم خواندیم که خیلی خاطره خوبی بود.
شما هم به واسطه
فوتبال و هم سینما سفرهای زیادی به جاهای مختلف ایران داشته اید؛ کدام یک
از این سفرها برای تان جذاب بوده و دوستش داشته اید؟- شیراز، کیش و شمال را خیلی دوست دارم.
سلیقه تان برای سفر بیشتر چه جور جاهایی است؟-
بودن در کنار ساحل را دوست دارم. جاهایی که ساحل دارد را بیشتر دوست
دارم. از زیباترین شهرهایی که در دنیا دیده ام ریودوژانیرو است.
به موسیقی علاقه دارید؟
- خیلی دوست دارم و پیگیری میکنم و موسیقی جزء جدانشدنی زندگی ام است.
ساز مورد علاقه تان کدام ساز است؟- نمیتوانم یک ساز را انتخاب کنم. هر سازی زیباییهای خودش را دارد.
با خوانندهها با چه کسی بیشتر دوست هستید و کارشان را میپسندید؟-
همه بچهها از دوستانم هستند. الان برای دیدن کنسرت خیلی زمان کاری ام
فشرده شده، ولی گروه دارکوب، علیرضا عصار، همایون شجریان و پدرشان که هر دو
شاهی در موسیقی اند را دوستدارم.
شما بزرگ شده گوهردشت کرج هستید، و در تهران هم به مدت طولانی زندگی کردید، کجاهای این مناطق برای تان خاطره انگیز است؟-
خب گوهردشت، به خاطر گذران دوره کودکی ام حسی از خاطره دارد. البته الان
خیلی فرق کرده است. در تهران هم بیشتر شهرک غرب زندگی کرده ام و غرب به
خاطر نزدیکی به کرج، رفت و آمد به خانه پدری و سر زدن به آنها برایم
راحتتر است.
دوست دارید برای سینمای ایران چه اتفاقهای خوشحال کنندهای بیفتد؟-
دوست دارم سینمای ایران مثل گذشته جوایز جهانی زیادی بگیرد و فرهنگ مان را
از راه سینما به دنیا معرفی کنیم. فیلمهای خوب اکران شود و مردم فیلمهای
خوب ببینند و اگر کمدی ساخته میشود، کمدی در شأن مخاطب باشد.
من مثل بعضیها از ساخت هر چه بیشتر کمدی احساس خطر
نمیکنم، چون وقتی کمدیهای زیادی ساخته شود مردم میتوانند بین کمدیها
بهترین را انتخاب کنند. کمدی همیشه مخاطب زیادی دارد و اکثریت جامعه
زمانهای خالی و اوقات فراغت شان را به سینما میروند و دوست دارند در آن
لحظات یا فیلم خیلی خوب ببینند یا فیلم شاد ببینند که در آن لحظات خوشی
باشد.
از بین ژانرها خب کمدی ریسک کمتری دارد و خدا را شکر مردم
در این سالهای اخیر از تئاتر و سینما استقبال میکنند و این نشانه رشد
فرهنگی جامعه است.