نخستین راه این است که اگر سود بانکی جاذبه داشته باشد، قطعاً سعی میکنند در حسابهای کوتاه مدت و میان مدت وارد شوند. اما حالا جاذبه سپردهها نیز کاهش یافته و بهنظر حتی بخشی از مشکلات کنونی، میتواند بهخاطر دستکاری در سیاستهای سود بانکی باشد.
بهصورت دستوری، نرخ سپردهها 10 درصد پایین آمد و همین باعث شد که سوداگرها فرصت پیدا کردند و روی موج کوچکترین ناآرامیها سوار شدند و اوضاع بازار را متلاطم کردند. اگر سود بانکی صحیح مدیریت میشد، بازار ارز هم نابسامان نمیشد.
اما حالا که امکانات بانکی وجود ندارد، یک راه ورود افراد به بازار سکه است. در حال حاضر با پیش فروش سکه، چند نوع رفتار شکل میگیرد. سکه دارها، سکههایشان را در بازار اصلی گرانتر میفروشند و بعد پیش خرید میکنند، به این ترتیب بازار هم کنترل میشود و خوب است. به فرض تصور کنید، کسی که 4 سکه دارد در بازار با قیمت بالا میفروشد و بعد با قیمت پایینتر برای یک سال دیگر 5 سکه پیش خرید میکند و به این ترتیب به اندازه یک سکه سود کرده است. این سیاست میتواند به بخشی از نیازهای کنونی جواب دهد. در بازارهای دیگر مانند مسکن نیز گمان نمیکنم که به سادگی نقدینگی جریان یابد. پساندازهای خرد به سمت بازار مسکن نمیروند و بیشتر به بازار ارز، طلا و سکه میآیند. مگر افرادی که پساندازهای کلان دارند و در آن صورت ممکن است که بهجای سودای خرید ارز، به فکر خرید مسکن بیفتند.
ولی باید توجه داشت که تمام صفهای دلار، ناشی از نیازهای کاذب نبود. در بخشی از بازار ارز نیاز واقعی وجود دارد. دانشجو، بیمار، کسانی که تعهدات ارزی دارند و... درست است که برای تمام آنها راهکار در نظر گرفته شده، اما ممکن است که افراد به ارز بیشتری نیاز داشته باشند. با روندی که حالا برای شرایط احراز ارز طی میشود، خیلیها ممکن است که براحتی و بزودی به ارز مورد نیازشان نرسند. در این شرایط چه میشود؟
بازار غیر رسمی و سیاه شکل میگیرد. مگر موادمخدر ممنوع نیست، پس چطور معامله میشود؟ ارز هم به سمت کالای قاچاق شدن میرود. چرا که صرافیها و دلالان بهصورت حضوری از معامله منع شدهاند اما تلفنهایشان که کار میکند! آدمهایی که کارت دادهاند و تبلیغ کردهاند، معاملات زیرزمینی ارز را شروع میکنند. ممکن است بخشی از نقدینگی سرگردان به سمت بازار سکه و طلا و... برود اما برای نیازهای واقعی مبادلاتی، باید ساز و کار دیگری در نظر گرفته شود. همه چیز باید به عهده منطق بازار گذاشته شود. باید به سبک کشورهایی مثل ترکیه، روسیه، برزیل، آرژانتین و شیلی و... کار به عهده بازار گذاشته شود، آنگاه بازار مدیریت شود؛ نه قیمت.