اولین فصل از برنامه «خندوانه» خردادماه سال 93 روی آنتن رفت و رامبد جوان در بسیاری از گفتگوهای خود سراغ چهرههای غیرآشنا و حتی افراد سیاسی، فرهنگی و علمی رفت و با آنها شوخی کرد. این برنامه تاکنون در چهارفصل و در حدود 600 قسمت روی آنتن شبکه نسیم رفته و تلاش رامبد جوان و سایر اعضای تیم آن، این بود که در هر فصل مخاطبش را با اتفاقات جدیدی همراه کند که یکی از مهمترین این اتفاقات استندآپ کمدیهایی بود که جنس جدیدی از طنز و کمدی و نمایش را راهاندازی کرد. در فصلهای بعدی نیز مسابقات و لیگهای «لباهنگ»، «ادابازی» و «خندانندهشو» در این برنامه اجرا شد که باز هم بحثهای داغ شبانهای را بین خانوادهها و فامیل باز کرد و تقریباً میتوان گفت یکی از پرطرفدارترین برنامههای سیما بود که توانست در اولین سالهای راه اندازی شبکه نسیم این شبکه را هم بر زبانها بیاورد. فصل جدید برنامه «خندوانه» همزمان با نوروز 97 دوباره به شبکه نسیم میآید و باید دید این برنامه که توانست در دهه 90 مخاطبان بسیاری را به تلویزیون جذب کند، این بار مخاطبانش را چطور غافلگیر خواهد کرد. با رامبد جوان، درباره «خندوانه» گفتگو کردیم و او از سختیها و تلاشهای چندساله این تیم سخن گفت که همراه با ما این گفتگو را میخوانید.
شما از دهه 70 با سریالهایی چون «خانه سبز» در تلویزیون فعالیت داشتید و بهتدریج بعد از بازیگری خودتان وارد کارگردانی سریالها و برنامهسازی شدید. چه شد که در دهه 90 خواستید یک تاکشوی شبانه همچون «خندوانه» را بسازید؟
من همیشه دلم میخواسته که چنین برنامهای را بسازم و بارها هم توضیح دادهام که دوست داشتم برنامهای را درباره خندیدن و خنداندن در تلویزیون روی آنتن ببرم. از طرفی هم به برنامههای شبانه علاقه داشتم و ترکیب این دو میتوانست جذاب باشد و به یک شوی تلویزیونی درباره خنده تبدیل شود. من ابتدا سال 86 طرح این برنامه را به شبکه دو بردم ولی استقبالی از آن صورت نگرفت. بااینحال بعد از تصویب برنامه مراحل تحقیقاتی آن توسط یک تیم چند نفره به سرپرستی آقای دکتر عباس اردکانیان پیش رفت و حدود 10 تا 12 سال طول کشید که تلویزیون تصمیم جدی گرفت تا این برنامه را بسازد. ما در این کار از فرمولهای استاندارد کمک گرفتیم، بهطور مثال المانهایی مثل حضور تماشاگر در استودیو یا بهره گرفتن از پارتنر ازجمله ساختارهای چنین برنامههایی است که ما هم در «خندوانه» سراغشان رفتیم. این ساختارها مثل یک دفترچه راهنماست که باید آن را بخوانید، یاد بگیرید و از آن استفاده کنید.
خاطرتان میآید از میان کسانی که بازخوردهای خوبی به شما دادهاند چه سخنانی درباره برنامه گفتهاند؟
ما بازخوردهای خیلی مثبتی نسبت به برنامه داشتهایم، صفحات مجازی برنامه نشان میدهد که مردم چقدر درباره این برنامه صحبت میکنند و اکثر آنها هم دائم سؤال میکنند که فصل جدید «خندوانه» چه زمانی پخش میشود. در خیابان هم دائم همین سؤالها را میپرسند و نظراتشان را هم درباره برنامه بازگو میکنند. در همین روزها ما در گیلان مشغول ساخت فیلم جدیدم با نام «قانون مورفی» هستیم و مردم بعد از حال و احوال کردن اولین سئوالی که میپرسند این است که «خندوانه» کی پخش میشود. ما در استودیوی برنامه بارها با افرادی مواجه شدهایم که بازخوردهای بسیار متفاوتی را نشان دادهاند. من در استودیوی برنامه در فواصل ضبط معمولاً با حضار صحبت میکنم و نظراتشان را جویا میشوم، چراکه خیلی به من کمک میکند که بتوانم نبض مخاطب را تشخیص دهم. در بسیاری از گپوگفتهایی که با تماشاگران داخل استودیو داشتهام بیشترین سخن این بوده که «قرص اعصاب میخوردهام و حالا نمیخورم» یا اینکه بگویند «اعتیاد داشتم و ترک کردم» و حتی یک بار خانمی در استودیو بلند مرا صدا کرد و هیچ ابایی هم نداشت که کسی صدایش را بشنود و گفت که یک بار با وایتکس خودکشی کرده و او را نجات دادهاند و قصد داشته است که این کار را دوباره انجام دهد، اما از وقتی که «خندوانه» را میبیند دیگر قصدی برای انجام دوباره این کار ندارد.
مگر چه ویژگیای در «خندوانه» وجود داشت که او را از این کار منصرف میکرد؟
ما همیشه روی شادیهای خوب و انگیزه داشتن تأکید داریم و اینها نکاتی است که دائم باید به افراد یادآوری شود. شما میتوانید تصمیم بگیرید و زندگی خود را از نقطهای به نقطه دیگر تبدیل کنید. همانطور که یک نفر میتواند زندگی خود را نابود کند شخصی هم میتواند زندگی خود را دوباره بسازد و به نظرم «خندوانه» با این حال خوب میتواند به آدمها یادآوری کند که خودشان میتوانند برای خود تصمیم گیری کنند.
گاهی بعضی مدل دیالوگها ی «خندوانه» را نوعی شعار میدانند، جواب شما برای آنها چیست؟
فکر میکنم دلیلی ندارد جواب بدهیم، نمیتوانید به همه تفکرات و نگاهها جواب دهید و لزومی ندارد همه ذهنیتها و سلیقهها را مجاب کنید. در کنار «خندوانه» برنامههای دیگری مثل «دورهمی» هم شکل گرفته است و هر یک از این برنامهها و تاکشوها پتانسیلهای خود را دارند و اتفاقاً این تنوع درست و لازم است. شاید یکی از اشکالات تلویزیون ما این باشد که تعداد کمی از این تاکشوها دارد درحالی که هر شبکه باید بر اساس اهداف خود و این فرمولها مخاطب خود را پیدا کند تا تماشاگر هم بداند که چه برنامههایی را میتواند دنبال کند.
فصل جدید این برنامه چه تغییراتی دارد؟
در فصل جدید در تلاش هستیم بیشتر روی جنبههای مفرح برنامه تأکید کنیم، مسابقههایی مثل ادابازی، لباهنگ و... داریم که پیشازاین اجرا شده است و همچنین ایدههایی هم داریم که هنوز در حال طراحیشان هستیم.
مسابقه «خندانندهشو» در چه مرحلهای قرار دارد؟
«خندانندهشو» را هم در مسابقاتمان خواهیم داشت، طبق فراخوانی که داشتهایم ویدئوها به برنامه فرستاده شده و از میان حدود پنج هزار ویدئو حدود 200 تا از آنها انتخاب شده است که از میان آنها 100 ویدئوی نهایی گزینش میشود.
این مسابقه حاشیههای زیادی هم داشت ولی فارغ از همه واکنشها و بازخوردها چند کمدین را معرفی کرد و بعضی از این استعدادها هماکنون در فیلم و سریالها به ایفای نقش میپردازند. خودتان از این خروجی راضی هستید؟
طبعاً این وظیفه ماست که کارمان یک خروجی داشته باشد که خروجی این کار هم معرفی همین استعدادها بود. درباره خود استندآپ کمدی هم کسی ابتدا نمیدانست این اصطلاح چه معنایی دارد و نمیدانستند که اگر یکی بهصورت ایستاده برای بقیه حرف بزند و دیگران تماشایش کنند این کار چه نامی دارد و ما توانستیم این اصطلاح را جا بیندازیم و الان حتی در مدارس و دانشگاهها این کار در قالب جشنوارههای استندآپ کمدی انجام میشود. قطعاً وقتی قالبی از اجرا اینقدر جا میافتد، میتواند استعدادهای زیادی را معرفی کند و این یکی از وظایف یک برنامه تلویزیونی است که باید خروجی داشته باشد و بچههایی که وارد آن میشوند تجربه کنند و تکنیک و کار یاد بگیرند.با این کمدینها هم تمرینهای زیادی انجام شد و قطعاً یک اتفاق خوب بدون تلاش شدنی نیست. اگر هم گاهی فکر میکنیم فردی یک شبه ره صدساله رفته است او قبلاً این مسیر را طی کرده است و ما این یک شب را میبینیم. اگر کیفیت کاری خوب نباشد آدمها در عرصهای که ظهور کردهاند باقی نمیمانند و مثل شهابی هستند که اوج میگیرند و بعد افول میکنند.
شما چندین سریال در سالهای مختلف در تلویزیون ساختهاید، قرار نیست دوباره سمت ساخت سریال بروید؟
با برنامهای مثل «خندوانه» میتوانم به بسیاری از اهداف خود که در سریالسازی مد نظرم بود، برسم و با مخاطب ارتباط بگیرم. مگر هدف از ساخت یک مجموعه نمایشی یا تاکشو چه میتواند باشد؟
آگاهیبخشی، ایجاد سرگرمی و اینکه مخاطب از آنچه که میبیند لذت ببرد.
بله و همه اینها برای من در برنامهای مثل «خندوانه» محقق میشود. ممکن است من دوست داشته باشم زمانی قصهای را هم تعریف کنم که این کار را در سینما انجام میدهم، ولی فعلاً «خندوانه» برای من زبان کاملی است و از آن راضی هستم.
سریالها در کنار تاکشوها چقدر میتوانند فضای متفاوتی را برای مخاطب ایجاد کنند و برای آنها آگاهیبخش یا سرگرمکننده باشند؟
اصولاً تلویزیون یک رسانه قدرتمند و تأثیرگذار است، همانقدر که در دنیا هم هنوز این جایگاه را دارد و این به ما بستگی دارد که چگونه از این قدرت و پتانسیل استفاده کنیم.