14 مارس برابر با 23 اسفند ماه، یکصد سی و نهمین زاد روز آلبرت انیشتین فیزیک دان صاحب نام است که نوازنده چیره دست ویولن نیز بود.
کد خبر: ۲۰۸۹۱۷
به گزارش ایران اکونومیست؛ اغلب ما انیشتین را فقط به عنوان یک دانشمند می شناسند اما دانستن اینکه او بجز اشتهارش در علم فیزیک، نوازنده توانمند ویولن نیز بود، خالی از لطف نیست. نشناختن یک دانشمند جهانی به عنوان موسیقیدان شاید حکایت از جایگاه نامناسب موسیقی دارد زیرا همه ما بناچار تحصیل علم را ضروری تر از هنر می دانیم و اعتقاد داریم که هنر باید کار دوم و «زنگ تفریح» زندگی باشد. این نگرش تا جایی است که بسیاری از موسیقیدانان حرفه ای کشور به رغم اینکه تلاششان تنها در این زمینه بود، از تحصیل علم نیز غافل نماندند که استادان حبیب الله بدیعی، علی تجویدی، همایون خرم و شاپور نیاکان از آن دسته هستند. محمد حسن طاهر پور پژوهشگر در یکی از یادداشت های خود می نویسد: انیشتین معتقد بود در ماورای مشاهدات و تئوری های فیزیک، موسیقی نهفته شده است و یک هارمونی از پیش ساخته شده بین این دو، تقارن و هماهنگی می آفریند. قوانین موجود در طبیعت، از جمله قانون نسبیت نیز مانند توانایی های موسیقی موتزارت، در انتظار کشف شدن توسط افرادی با قوه شنوایی بخصوص (گوش موسیقایی) بوده اند. وی می افزاید: بنابراین ارائه تئوری های گوناگون تجلی یافته از «تفکر ناب» فردی همچون انیشتین، چندان دشوار و دور از ذهن نخواهد بود. گفته های این دانشمند حاکی از این نکته است که او مجذوب موتزارت بود و ارتباط عمیقی بین خلاقیت های ذهنی اش با این آهنگساز بزرگ احساس می کرد. این نویسنده همچنان خاطر نشان می کند: همانگونه که می دانیم انیشتین در زمان تحصیل شاگرد خوبی نبود ولی به موسیقی به عنوان روزنه ای برای بیان هیجانات و احساسات درونی علاقه داشت. انیشتین در پنج سالگی به اصرار مادرش به فراگیری ویولن پرداخت اما پس از گذشت زمانی اندک تمرین های خشک و بیش از اندازه به نظرش سخت آمد و با پرتاب صندلی به طرف استادش او را از خانه بیرون راند. در 13 سالگی برای نخستین بار با شنیدن سونات های موتزارت ارتباط شگفت انگیزی با آثار این آهنگساز پیدا کرد که این عشق و ارتباط عمیق موجب شد تا با جدیت بیشتری به نواختن ویولن بپردازد. از این رو نزد توشا سیدل نوازنده روس ویولن و از شاگردان برجسته مدرس بزرگ و صاحب نام لئوپولد آئور به ادامه فراگیری این ساز پرداخت. هانس بیلند از دوستان دبیرستان انیشتین در این باره می گوید: زمانی که انیشتین در مقابل من شروع به نواختن ویولن کرد، برای نخستین بار اصالت موسیقی موتزارت با خلوص کامل برایم پدیدار شد. از سال 1902 تا 1909، زمانی که انیشتین 6 روز در هفته مشغول مطالعات و تحقیقات فیزیکی بود، موسیقی موتزارت به عنوان منبع تغذیه روح او به شمار می رفت و اساس تفکر خلاقه اش را تشکیل می داد. برخی صاحبنظران ارتباط بین انیشتین با موتزارت را ناشی از تشابه زندگی این دانشمند با آهنگساز قرن هجدهم دانسته و بر این اعتقادند که ظاهر نامتعارف انیشتین با موهای بلند و عشق و علاقه اش به موسیقی و فلسفه، بیشتر او را شبیه به شعرا می کرد تا دانشمندان. اشتیاق او به ویولن و نوازندگی به اندازه ای بود که همواره حضار را مفتون خود می کرد. انیشتین بارها و بارها از توانایی موتزارت در ساخت قطعاتی متمایز و برجسته تحت شرایط بسیار دشوار سخن رانده است. خود او نیز در سال 1905 زمانی که فرضیه نسبیت را مطرح کرد، در آپارتمانی کوچک با مشکلات مالی و خانوادگی بسیاری دست به گریبان بود. در بهار همان سال او چهار مقاله ارائه داد که به منزله تحولی در دنیای علم تلقی شد، نظریات او در مورد فضا و زمان که از دید فیزیکی نامتناسب به نظر می رسید، زیبایی و ظرافت طبیعت را در خود نهفته داشت. تئوری هایی که در آنها ساختار و وحدت باطنی که او در آثار باخ و موتزارت کشف کرده بود، به وضوح به چشم می خورد. انیشتین در کشمکش های خود با مفاهیم بسیار پیچیده ریاضی که به نظریه عمومی نسبیت در سال 1915 ختم شد، از زیبایی و اصالت موسیقی موتزارت بسیار الهام گرفته است. پسر بزرگ او در این باره می گوید: هر زمانی که پدرم احساس می کرد در کار خود در موقعیت های دشوار قرار گرفته و به ته خط رسیده، به موسیقی پناه می برد که معمولا حلال کلیه مشکلات او بود. در نهایت، انیشتین احساس کرد که در رشته خود مانند آنچه موتزارت در عرصه موسیقی انجام داده موفق به پرده برداری از پیچیدگی های جهان هستی شده است. دانشمندان نظریه نسبیت او را زیباترین تئوری فرموله شده تا به امروز می دانند، انیشتین نیز خود تاکید بسیاری بر زیبایی این تئوری داشت و در اظهارات او آمده است: نادیده گرفتن زیبایی و افسون موجود در این تئوری برای افرادی که موفق به درک کامل آن شده اند، کار بس دشواری است. در حقیقت این تئوری نگرش یک فرد در مورد ماهیت جهان است و در کمال ناباوری انیشتین با به کار گیری مفاهیم و فرمولهای پیچیده ریاضیات پدیده هایی چون سیاه چاله ها را آشکارا توجیه و تعریف کرده است. همان تحولی را که موتزارت در موسیقی ایجاد کرد، تئوری نسبیت انیشتین در فیزیک کلاسیک بوجود آورد و مقدمات ورود به عرصه فیزیک اتمی را فراهم نمود. همانگونه که آثار موتزارت نقطه عطفی در دنیای موسیقی است، فعالیت های انیشتین نیز نقشی مشابه را در حیطه علم و دانش ایفا کرده است. در سال 1979 کنسرتی به مناسبت صدمین سالگرد تولد انیشتین توسط کوارتت زهی جولیارد در منزل انیشتین در پرینستون ایالات متحده برگزار شد. در این کنسرت قطعاتی از آثار بتهوون، بارتوک و موتزارت نواخته شد. کوارتت زهی عبارت از یک تشکل موسیقایی متشکل از دو ویولن (ویولن اول و دوم)، یک ویولا و یک ویولنسل است که رابرت من هنرمند شهیر، ویولن اول این کنسرت را نواخت. او پس از اجرای کنسرت مذکور طی سخنرانی ای در رسای انیشتین گفت: اگر چه دکتر انیشتین تمرین چندانی نداشت و اغلب به نت های نوشته شده مراجعه نمی کرد، اما ظرافت انگشتان، هماهنگی و تمرکز او در نواختن ویولن بی نظیر بود.
**تولد آلبرت انیشتین در 14 مارس 1879 میلادی در شهر اولم واقع در ایالت پادشاهی وورتمبرگ آلمان در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. حدودا یک ساله بود که خانواده او به شهر مونیخ نقل مکان کرد. او خیلی دیرتر از بچههای معمولی، عاقبت در سن سه سالگی شروع به حرف زدن کرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی و بی توجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود، او را کند ذهن می دانستند. پنج سال بیشتر نداشت که با اصرار مادرش آموزش ویولن را فراگرفت. اگرچه او از همان ابتدای کار این ساز را را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سونات های ویولن موتزارت بدست میآورد. همزمان با فراگیری ویولن پدرش به او یک قطبنمای جیبی نشان داد و انیشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تاثیر میگذارد. او بعدها این اتفاق را یکی از تحول آمیزترین اتفاقات زندگیاش توصیف کرد. در سال 1889، دانشجویی به نام مکس تلمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت 6 سال پنجشنبه شبها به منزل خانواده انیشتین میآمد، آلبرت را با مهم ترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از آن جمله میتوان به نقد خرد ناب از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک میکردند. آلبرت برای تمام کردن درس هایش، در مدرسه شبانه روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند، در بهار سال 1895 دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانوادهاش رهسپار پریوا شد. در 16 سالگی آزمایش ذهنی که به «آیینه آلبرت انیشتین» شهرت دارد را انجام داد. او پس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد. نتیجه گیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بیننده اش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد. او همچنان به مطالعه تئوری الکترومغناطیس مشغول شد و در سال 1896 دیپلم خود را دریافت کرد. انیشتین پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه نتوانست شغلی دانشگاهی پیدا کند. برخی از مورخان گرایشهای ضدیهودی را در ناکامی اینشتین در پیدا کردن شغل دخیل میدانند. پدر یکی از همکلاسی هایش به او کمک کرد تا در یکی از دفاتر ثبت اختراع در سوئیس در سال 1902 استخدام شود. پس از انتشار نظریه نسبیت خاص و نظریه نسبیت عام به ترتیب در سالهای 1305 و 1315، انیشتین به شهرت و اعتبار دست یافت و در دانشگاههای متعددی به تدریس و تحقیق پرداخت. او تا سال 1932 مدیر انستیتوی فیزیک کایزر ویلهلم برلین آلمان و استاد یکی از دانشگاههای برلین بود. در این سال او ابتدا چندین ماه در دانشگاه پرینستون به سر برد و سپس به دلیل قدرت گیری نازیها در سال 1933، تصمیم گرفت که به آلمان بازنگردد. در سال 1933 او شغلی در موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون بدست آورد و در حدود 1935 تصمیم گرفت که بهطور درازمدت در آمریکا بماند.
* *انیشتین و بمب اتمی در سال 1939 گروهی از فیزیک دانان مجارستانی از جمله لئو زیلارد به دولت ایالات متحده آمریکا در مورد برنامه نازی ها در مورد بمب اتمی هشدار دادند، اما سخنان آنان مورد توجه قرار نگرفت. در تابستان سال 1939 و چند ماه پیش از جنگ جهانی دوم، زیلارد نامهای برای روزولت رئیس جمهوری وقت آمریکا نوشت و با توجه به شهرت و محبوبیت انیشتین از او خواست که نامه را امضاء کند. در این نامه از روزولت خواسته شده بود تا به پژوهش در زمینه انرژی هستهای و واکنش زنجیرهای اهمیت بیشتری داده شود. این نامه را نقطه شروع پروژه منهتن برای ساخت بمب اتمی میدانند. انیشتین، یک سال پیش از مرگش به دوست قدیمی اش لینوس پاولینگ گفت من یک اشتباه بزرگ در زندگی مرتکب شدم؛ وقتی نامهای را که ساخت بمب اتمی را به روزولت توصیه میکرد امضا کردم. به واسطه فعالیتهای صلح جویانه سابق انیشتین، گرایشهای چپ گرانه وی و همچنین گزارش های مغرضانه و بیپایه ای که افبیآی در مورد ارتباط انیشتین با اتحاد جماهیر شوروی دریافت کرده بود، از شرکت او در پروژه منهتن جلوگیری شد.
** درگذشت آلبرت انیشتین در 18 آپریل 1955 میلادی در 76 سالگی دار فانی را وداع گفت. مغز فیزیکدان برجسته که همواره موضوع پژوهش و جستجوهای بسیاری بود، هفت و نیم ساعت پس از مرگش از سر او خارج شد. آلبرت اینشتین به عنوان یکی از بزرگترین نابغه های قرن بیستم به حساب میآمد و دلیل جلب توجه به سوی مغز وی، تلاش برای یافتن رابطه میان کالبدشناسی اعصاب - Neuroanatomy - و هوش عمومی یا هوش ریاضیاتی بود. مطالعات انجام گرفته نشان دادهاند که قسمتهایی از مغز که مربوط به صحبت کردن و زبان هستند، کوچکتر و قسمت های مربوط به پردازش های عددی و فضایی (تجسم) بزرگتر هستند. زندگی پرفراز و نشیب آلبرت انیشتین همواره سوژه مناسبی برای اهالی فرهنگ و هنر بویژه نویسندگان و فیلمسازان بوده و آثار فراوانی در این زمینه تولید کرده اند.