چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11 - ۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۶

چهارشنبه سوری، جشنی برای رستاخیر طبیعت

در لابه‎لای آئین ها و سنت هایی که پیشینیان برای ما به یادگار گذاشته اند، جشن چهارشنبه آخر سال معروف به چهارشنبه سوری از دیرباز مورد توجه بوده و نسل های پی در پی ایرانی مراسم شادی در این روز را برای پذیرایی از فصل شکوفه ها و رستاخیز طبیعت ارج نهاده اند.
کد خبر: ۲۰۸۵۳۱
به گزارش ایران اکونومیست؛ در گذشته که روابط صمیمانه تر بود و جمعیت خانواده ها بیشتر، بچه ها در کنار پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و دیگر اعضای خانواده از آداب و رسوم گذشته درباره چهارشنبه سوری می پرسیدند و آتشی برپا کرده و به شادی و نشاط می پرداختند.
آن روزها برگزاری این جشن نیز همانند دیگر بخش های زندگی ساده بود و خانواده ها سعی می کردند لحظات فرح بخشی در کنار یکدیگر سپری کرده و این شور و نشاط را به آغاز سال نو و روزهای پر طراوت بهار پیوند بزنند.
اما با گذشت سال ها و تغییر نوع زندگی انسان ها که البته ما ایرانی ها نیز از این قافله تحول و دگرگونی عقب نمانده ایم تفریح و سرگرمی نیز رنگ دیگری به خود گرفته است از جمله در برگزاری آئین چهارشنبه سوری که گویی از فلسفه و ماهیت دیرینه ای که گذشتگان به آن اعتقاد داشتند فاصله گرفته و جای خود را به آتش بازی و مواد آتش زا و وسایلی داده که دلهره بر جانها می اندازد.
این آیین که از غروب آخرین سه شنبه سال خورشیدی آغاز می شود و نماد و سمبل آن آتش و پریدن از روی آن است، ریشه ای به بلندای تاریخ دارد، چرا که در گذشته های دور در هر کوی و برزن، عده ای گرد آتش جمع می شدند و این ترانه را زمزمه می کردند که «سرخی تو از من، زردی من از تو»
اما امروز و با تغییر شرایط ، برگزاری این آیین رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است که البته چاشنی ترس و وحشت در استفاده از مواد آتش زا باعث شده تامل در ریشه تاریخی و کهن آیین چهارشنبه سوری مغفول واقع شود.
واژه «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده است و در شاهنامه فردوسی اشاره هایی درباره بزم چهارشنبه ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن این جشن است.
مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است و مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن کرده و از روی آن می پریدند و با خواندن این شعر که «زردی من از تو، سرخی تو از من» است بیماری ها، ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپردند تا بتوانند سال نو را با شادی و نشاط آغاز کنند.
این جشن و سرور در درون خود سنت های کهنی داشت به این نحو که اهالی خانه و خویشاوندان در پایان آتش افروزی هر آنچه از خوراکی هایی که از ذخیره زمستان باقی مانده بود را روی همان آتش بو داده و با نمک تبرک می کردند و می خوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان تر شده و کینه و رشک از وی دور می شود.
همچنین مردم در گذشته کوزه های سفالی کهنه را برای دور کردن بلاها از بالای پشت بام خانه پرتاب کرده و می شکستند و کوزه نویی جایگزین آن می کردند.
فال گوش یکی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری بود که در آن دختران جوان نیت می کردند، پشت دیواری می ایستادند و به سخن رهگذران گوش فرا داده و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گرفتند.
قاشق زنی نیز سنت دیگری در این شب بوده به این نحو که دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود می کشیدند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود می رفتند و صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه آمده و به کاسه های آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می ریختند.
پس از خاموشی آتش و کوزه شکستن و فال گوشی و گره گشایی و قاشق زنی جوانان، نوبت به شال اندازی می رسید جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر می ساختند آن گاه از راه پلکان خانه ها یا از روی دیوار، آن را از روزنه دودکش وارد منزل می کردند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست می گرفتند، آن گاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان می کردند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شال هایی بودند به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه که قبلا آماده کرده بود را در گوشه شال می ریخت و گره ای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه می کرد که هدیه سوری آماده است، آن گاه شال انداز، شال را بالا می کشید.
گره گشایی برای کسانی که در زندگیشان گرهی ایجاد شده و یا عقده ای در کارشان روی داده، دفع چشم زخم و بخت گشایی و قلیا سودن برای دفع جادو و دود کردن کندر و اسفند برای دفع چشم زخم و حل مشکلات از دیگر سنت های چهارشنبه سوری است که اکنون بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده است.

** تحریف آیین چهارشنبه سوری
یافته های پژوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون برپا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
رفتارهای مغایر با عرف و منش جامعه نظیر آنچه که امروزه با نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم، استفاده از مواد منفجره و آتش زا و در حقیقت شادی و تفریحی از نوع خطر و اضطراب در هیچ کدام از این آیین ها دیده نمی شود.

** چهارشنبه سوری در برخی شهرهای ایران
در تهران قدیم، بوته‌های خشک را از بیابان‌های اطراف جمع می‌کردند و با شتر به شهر می‌آوردند و در محلات مختلف می‌چرخاندند. پس از غروب خورشید، بوته‌های خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکسته‌ای را که پس از خانه‌تکانی بیرون گذاشته شده بود جمع می‌کردند و با آنها آتشی درست می‌کردند که همه باید از روی آن می‌پریدند و می‌خواندند: «سرخی تو از من، زردی من از تو.» فشفشه و هفت‌ ترقه هم بود اما از بمب‌ها و نارنجک‌های دستی که نوجوانان امروزی می‌سازند و با انفجار آنها شیشه‌های ساختمان‌ها به لرزه می‌افتد، خبری نبود!

** شیراز
در شیراز به دو شب چهارشنبه‌سوری گفته می‌شود: یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال)‌ و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتی که شیرازیان به حضرت حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوری دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال می‌گیرند.
شیرازیان چهارشنبه آخر سال را همانند دیگر شهرهای کشور چهارشنبه سوری می‌گویند و غروب سه شنبه مرسوم است که هفت کپه و یا سه کپه خار تهیه می‌کنند. آنها را آتش زده و از آتش می‌پرند و می‌گویند: زردی من از تو، سرخی تو از من.
در قدیم برخی از زنان و دختران شیراز به سعدیه (آرامگاه سعدی) رفته و د‌ر آب حوض ماهی آب‌تنی کرده و با جام دعا و چهل کلید آب به سر می‌کردند. این کار به خاطر سلامتی انجام می‌شد.
همچنین رسم بود که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت حضرت احمد بن موسی شاه‌چراغ (ع) می‌رفتند. شاه چراغ (ع) از امامزاده‌های واجب‌التکریم است، مردم شیراز نیز به شاه چراغ علاقه زیادی دارند و شب زیارتی شاه چراغ شب جمعه است.
فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم بود و هنوز هم کم و بیش، انجام می شود؛ زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده، نیت می‌کند، در گوشه‌ای در کوچه می‌ایستد و بر اساس گفته عابران تفال می‌زند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده می‌داند.
رسم است که بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز حلوا درست می‌کنند. به این منبر، مرتضی علی می‌گویند.
از جمله مراسم دیگری که شیرازیان دارند پخت آشی است به نام «آش ابودردا»؛ بعضی معتقدند که وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی تامین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی می‌پزند.
در شب چهارشنبه سوری در شیراز رسم بود که دختران دم بخت ابریشم هفت رنگ به کمر بسته و صبح روز چهارشنبه کودک نابالغی را وا‌دارند که ابریشم را باز کند به این نیت که گره از بختشان باز شود.
باز رسم بود در شیراز دخترهای بخت بسته به محل معروفی به نام «خانه سید ابوتراب» که در داخل شهر در کوچه «شیشه‌گرها» واقع شده است می‌رفتند تا زیر درخت کهنسالی که در آن خانه وجود داشت حلوا بپزند و بین فقرا تقسیم ‌کنند و از صاحب آن خانه یعنی «سید ابوتراب» که گویا سید بزرگواری بوده و ششصد سال قبل از این می‌زیسته و صاحب کرامت بوده حاجت بخواهند.
در این شب شیرازیان «بوخوش اسفند» را در آتش می‌ریزند که خانه را معطر کند. بوی «بوخوش» خاصیت گندزدایی هم دارد و از گذشته‌های دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنی‌هایی که شب چهارشنبه سوری شیرازی‌ها میل می‌کنند آجیل چهارشنبه سوری است که به آن آجیل شیرین هم می‌گویند.
این آجیل مخلوطی است از کشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر،‌ مویز، توت خشک، کنجد بو داده، شاهدانه، تخمک یا تخمه، گندم برشته، قصب، خارک (نوعی خرمای خشک) و قیسی.

** گیلان
در آخرین سه‌شنبه سال، در گیلان هم مانند سایر استان‌ها آیین‌های خاصی اجرا می‌شود و در این شب اسپند و کندر و گلاب و شمع حتما باید در خانه باشد.
اسپند و کندر را دود می‌کنند، گلاب به صورت خود می‌زنند و شمع را به نیت روشنایی روشن می‌کنند.
گیلانی‌ها خاکستر آتش‌افروز شب چهارشنبه‌سوری را صبح چهارشنبه پای درخت‌ها می‌ریزند و معتقدند که درخت ها بارور می‌شوند و کسانی که قصد زیارت اماکن متبرکه دارند به نیت سفر از خانه خارج می‌شوند.
آجیل مخصوص چهارشنبه سوری هم که همه جای ایران مرسوم است، فلسفه عمیقی دارد. اجزای این آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانه‌های خوردنی و رستنی‌هایی است که بیش از هزاران سال پیش از زمین و طبیعت می‌گیرد. در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و دهش‌های خاک که رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاکید می‌کند.
در بسیاری ایل‌ها و نیز در نقاط کوهستانی ایران از جمله دهکده‌های کوهستانی گیلان و مازندران که به آداب و سنن ایرانیان باستان دلبستگی بیشتری دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتش‌افروزی را در شب چهارشنبه برگزار می‌کنند.
دور ریختن وسیله‌های کهنه و فرسوده زندگی در اغلب مناطق ایران معمول است و رسم کوزه شکستن یا کوزه پرت کردن به کوچه به نیت دور کردن بلا در همه ایران عمومیت دارد.
در گیلان دختران دم‌بخت را غروب چهارشنبه‌سوری با جارو می‌زنند و از خانه بیرون می‌اندازند به این امید که تا سال بعد ازدواج کنند.

** مازندران
رسم چهارشنبه‌ سوری در مازندران با برپایی هفت بوته‌ آتش به نشانه‌ هفت فرشته و امشاسپند اجرا می‌شود و مردم باور دارند که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ را می‌سوزاند.
مردم مازندران سرخی آتش را نشانه سلامت و گرمایش را زندگی بخش می‌دانند.
مردم در هنگام پریدن از آتش با این عبارت‌ها با آتش سخن می‌گویند: «زردی من از تو، سرخی تو از من»، «سرخی آتش مال ما، زردی ما مال شما»، «چهارشنبه‌سوری می‌کنیم، سینه بلوری می‌کنیم»، «گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری» و سپس آش «چهل گیاه» می‌پزند که دوا و درمان است.
صدای برخورد قاشق و کاسه نیز نشان دهنده شروع مراسم قاشق‌زنی است و دختر و پسر با پوشیدن چارقد و چادر در کوچه‌ها قاشق‌زنی می‌کنند و می‌گویند: «ای اهل محل، در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و کاسه.»
هنگام غروب دختران دم بخت به کوچه‌ها می‌روند و پشت پنجره یا دکه‌ کسبه محل، فال گوش می‌ایستند تا ببینند پدری با دخترش چه می‌گوید، آن سخن را به فال خوب یا بد ازدواج خود تعبیر می‌کنند.

** استان مرکزی
یکی از آیین‌های ایرانی که سالیان بسیار طولانی در قلمرو فرهنگی ایران برگزار شده، آیین چهارشنبه‌سوری است و گستره برگزاری این جشن، حوزه حضور فرهنگ ایرانی را نشان می‌دهد.
در بسیاری از روستاهای استان مرکزی رسم بر این است که جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شال خود را پایین می‌اندازند و دختران در گوشه شال، شیرینی و تخمه می‌پیچند، این رسم را شال‌اندازی می‌گویند.
از دیگر رسم‌های چهارشنبه سوری، مراسم قاشق زدن است که مردم و بعضا کودکان کاسه و قاشق را به هم کوبیده و پشت در نهان می‌شوند و صاحبخانه نیز تخم‌مرغ آب‌پز یا تنقلات داخل کاسه می‌گذارد.

** آشتیان
در آشتیان از توابع استان مرکزی، مرسوم است که کوزه‌ای خالی را از بالای بام در شب چهارشنبه سوری به پایین می‌اندازند. اهالی این کار را به این نیت انجام می‌دهند که قضا و بلای خانه و اهل آن با شکستن کوزه از خانه بیرون برود.
از دیگر رسم‌هایی شب چهارشنبه سوری در آشتیان، قاشق زنی است که در این رسم عمدتا دختران، چادری به سر کرده و بر در خانه اهالی محل رفته و با قاشق به کاسه می‌کوبند. صاحب خانه که مقصود آنان را خوب می‌داند، به آنها آجیل و شیرینی‌ می‌دهد.
فال گوش ایستادن به وسیله دختران دم بخت نیز در غروب چهارشنبه سوری بین اهالی آشتیان مرسوم است.

** آذربایجان شرقی
خرید چهارشنبه آخر سال از جمله سنت‌های قدیمی مردم تبریز در این روز محسوب می‌شود.
کودکان نیز چهارشنبه سوری را به خاطر ترقه‌ها، آتش ‌افروختن‌ها و خریدهایش دوست دارند، چرا که بخشی از خرید سنتی این روز مخصوص کودکان است و مردم برای بچه‌های خود اسباب‌بازی می‌خرند. پسر بچه‌ها به خرید (ماشون) ماشین اسباب‌بازی و تفنگ علاقه زیادی نشان می‌دهند و اکثر دختر بچه‌ها اسباب بازی چهارشنبه آخر سال را «قولچاخ» یعنی عروسک می‌خرند.
خانم‌های خانه‌دار هم به خرید «آینا و دراخ» (یعنی آیینه و شانه) و همچنین «سوپورگه» (یعنی جارو) می‌پردازند و می‌خواهند سال جدید را با آیینه و جارو و شانه جدید آغاز کنند.

** سخن آخر
برگزاری آیین چهارشنبه سوری صرف‌نظر از حوادث و خطراتی که ممکن است به دلیل شیوه های رایج اشتباه در جامعه برای گذراندن لحظاتی شاد به دنبال داشته باشد، یک سنت کهن است که باید به آن از دریچه ای دیگر نگریسته شود تا باورها و اعتقادات گذشتگان در گذر ایام دستخوش تغییر و دگرگونی نشود.
تلفیق آیین های کهن با وسایل و ابزارهای مدرن می تواند ضمن حفظ آداب و رسوم گذشته، راهی برای رقم زدن لحظاتی شاد و مفرح به ویژه در آغاز استقبال از فصل بهار و جشن طبیعت باشد به شرط آنکه طرحی نو در اندازیم.
آخرین اخبار