در این میان برخی، مشکل اصلی بانکها را در مواجهه با پولهایی میدانند که در قالب سپرده از سوی مردم به نظام بانکی داده شده است و هر بار هم که موضوع مراجعه گسترده سپردهگذاران به نظام بانکی برای دریافت سپردههای خود پیش میآید، همه یک مشکل را در راستای ورشکستگی بانکها در ذهن تداعی میکنند؛ در حالیکه کارشناسان بر این باورند که معضل اصلی نظام بانکی در حال حاضر این نیست؛ بلکه این طبیعی است که اگر مراجعه به یکباره برای پسگیری سپردهها در بهترین بانکهای دنیا نیز صورت گیرد، حتما بانک با مشکل مواجه خواهد شد و این یک امری طبیعی است؛ در حالیکه معضل اصلی بانکها در شرایط کنونی، داراییهای پوک و موهومی است که ترازنامهها را با شرایط غیرواقعی مواجه کرده است.
حسین درودیان، اقتصاددان در این رابطه میگوید: معمولاً مشکل جاری در نظام بانکی توسط عموم مردم و حتی مقامات به ناتوانی بانک از پرداخت سپردهها فروکاسته میشود. اما این موضوع یک مساله فرعی و مصداق آدرس غلط است؛ چراکه حتی بهترین بانک دنیا با بهترین و سوددهترین دارایی هم اگر با هجوم دفعی سپردهگذاران روبهرو شود، قادر به ایفای تعهدات نقدی نیست.
وی میافزاید: بانک نهادی است که اساساً بر این فرض متکی است که سپردهگذاران در حدی بزرگ و بصورت یکجا سپرده خود را واخواهی نمیکنند و در این میان، داراییهای بانک، هر چقدر باکیفیت و سودده، معجل و غیرنقد است.
درودیان ادامه داد: فرض کنیم بانک با هجوم و هراس روبهرو شد و مردم سپردهها را از آن خارج کردند و بانک هم به اتکای بانک مرکزی یا اصلا با داشتن موجودی نقد کافی (فرض محال) این سپردهها را نقداً به صاحبان آن پرداخت کرد. اکنون افرادی که سپرده خود را دریافت کردهاند، با آن پول چه میکنند و آیا آنها با گونی اسکناس بر دوش، امور پولی خود را انجام میدهند؟ واضح است که آنان اقدام به انتقال پول خود به حسابی در یک بانک جدید میکنند، بانکی که به نظر آنها معتبر و قابل اعتماد است. این یعنی اصولاً مشکل هجمه و هراس بانکی، نمیتواند معضلی عام و سیستمی باشد و خطر اصلی در آن متوجه بانکهایی با شهرت و اعتبار کمتر و به تعبیر بهتر، بانکهایی با درجه اتصال و پیوند ضعیفتر با دولت-بانک مرکزی است.
وی میافزاید: هر نوع مشکل هجوم سپردهگذاران با حمایت نقدی بانک مرکزی قابل رفع و رجوع است. هجوم دفعی چند باره مردم به برخی بانکهای بزرگ با حمایت نقدی بانک مرکزی مهار شده و در آینده هم خواهد شد.
این اقتصاددانان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکهمساله اصلی در مورد بانکها چیست و اینکه میگویند وضع بانکها وخیم است به چه معنا است؟ توضیح داد: معضل اساسی آن است که داراییهای نظام بانکی در مقیاسی قابل توجه، «پوک» و توخالی است. بخشی معنیدار از دارایی بانکها، به واقع از بین رفته یا توسط بانک بیشتر از واقعیت ارزشگذاری شده است، با این هدف که زیانهای به بار آمده برملا نشود. علت اصلی در بروز این معضل، پرداخت بهره به سپردهها، نامتناسب با بازدهی واقعی دارایی بانکها بوده که ریشه در رقابت مخرب بانکها دارد.
درودیان معتقد است که این مشکل، بک خطر خاموش و بیصدا است و اگرچه به ظاهر بانکها برپا هستند و همه چیز آرام است؛ اما در واقعیت، نظام بانکی به جهت وجود یک غده سرطانی در ترازنامه، قدرت تأمین مالی و وامدهی را از دست داده و بخش مهمی از ترازنامه او به دارایی موهوم (پوچ) اختصاص یافته است.
وی افزود: تامین مالی در ایران بانک محور است و ناتوانی بانک از اعطای تسهیلات در اثر اشغال ترازنامه او توسط یک تومور سرطانی، معادل است با افت سرمایهگذاری و رکود در کشور. خارج کردن این غده اکنون شرط بسیار مهم و اساسی برای بازگرداندن اقتصاد به عملکرد سالم و رو به رشد است. این حرکت بزرگ، نیازمند مدیران بزرگ و تصمیمات بزرگ است؛ لیکن با تداوم وضع موجود، باید در انتظار اتفاقاتی بزرگ بود.