به گزارش ایران اکونومیست، آن سوی دنا در سمیرم، نُقُل، روستایی که هیچ نامی حتی در روستاها و شهرهای اطراف نداشت، شهرتش عالمگیر شده و این سوی دنا، سی سخت، شهر افسانههای کهگیلویه و بویراحمد، همه را مبهوت محبتهایش کرده است.
این سوی دنا، سی سخت همواره با افسانههای برف و کولاک شناخته شده، نام این شهر با کوههای دنا، گردنه بیژن، چشمهها و قلههای وحشی آن گره خورده است.
براساس افسانههای محلی، کیخسرو پادشاه کیانی در مقطعی، تصمیم میگیرد با همراهی سی تن از فرماندهان سپاه که ارشد همه آنان بیژن بوده است، به سمت تل خسرو در نزدیکی یاسوج امروز حرکت میکند و از آنجا به روستایی که کوخدان معروف است میرود.
برف و کولاک در راه است و هوا توفانی است و کیخسرو از میان همراهان میرود و ناپدید میشود. 30 تن از فرماندهانش در برف و کولاک در پی او به جست وجو میپردازند اما همه آنان در برف و سرما در گردنهای جان میبازند که بعداً آن را گردنه بیژن مینامند و به یاد این سی پهلوان، این سرزمین ” سی سخت” به معنای سی مرد سخت نامیده میشود.
چند هزار سال بعد، هواپیمایی با 66 سرنشین از تهران به سمت یاسوج میرود و پس از یک ساعت و 25 دقیقه باید از آخرین مانع این سفر که کوه دناست بگذرد اما دنا همیشه وحشی و مغرور است، بهویژه زمستانهایش مردان سخت را هم از پا در میآورد.
هواپیمای آسمان با کوه دنا، در قلههای پازن پیر برخورد میکند و لاشه آن 48 ساعت بعد پیدا میشود، صدها نیروی امدادی شامل تکاور، امدادگر، کوه نورد، یخ نورد، سنگ نورد، در جست و جوی پیکرهای جانباختگان به تکاپو افتادند اما باز هم برف و کولاک، قدرتش را به همه نشان داد.
صدها امدادگر به جست و جوها ادامه میدهند اما برف و باران یک هفتهای اجازه نمیدهد جستوجوها پایان نتیجه بخشی داشته باشد.
نیروهای هلال احمر، اورژانس، ارتش، سپاه و بسیج میهمان مردمی میشوند که قرنها به کوه دنا عادت دارند.
درِ خانهها به روی همه باز است. پدرها دنبال میهمان میگردند و مادرها سفرهها را آماده میکنند.
گردآفرین بویراحمدی یکی از زنان سی سختی است که مدیریت یکی از تیمهای زنان را به عهده دارد. او اولین معلم زن استان است و اینک گروهی از زنان محلی را گرد هم آورده است تا برای امدادگران غذا تهیه کنند.
دکتر حمیرا وفایی، پزشک متخصص زنان، بانوی دیگری است که او نیز زنانی را گرد هم آورده و از میهمانان پذیرایی میکند.
همه زنان آمدهاند، نامدارها و گمنامها، هر وعده برای صدها نفر غذا تهیه میکنند، یکی نان میپزد، یکی آش تهیه میکند، دیگری دیگهای بزرگ میآورد، دختری، دوغ درست میکند، یکی آجیلهای محلی بسته بندی میکند و هرکسی مشغول کاری است.
تعدادی از جوانان شهر، هیزم تهیه میکنند و برای گرم کردن امدادگران در کوههای دنا میآورند، دمنوش و چای گرم تهیه کرده و در اختیار جست و جوگران قرار میدهند.
مسیرهای منتهی به کوهها را بستهاند و مردم بی ادعای سی سخت، بدون آنکه مزاحمتی ایجاد کنند یکی از سازمان یافته ترین نهادهای امدادی اورژانسی را بهصورت خودجوش ایجاد کردهاند.
هلال احمر که گویا از این سازماندهی برنامه ریزی نشده به شگفت آمده است با انتشار عکسی از این فعالیتها نوشت: مردم پادنا و سی سخت سنگ تمام گذاشتهاند. درِ تمام منازل به روی امدادگران بازاست. برایشان غذا میآورند و اصرار می کنند برای استراحت میهمان خانههایشان شوند. این تعریف واقعی نوعدوستی و کار داوطلبانه است.
مراسم شام غریبان جانباختگان سقوط هواپیما برگزار میکنند، برای ایلیا دانشی که اینک زیر برفها مدفون است جشن تولد میگیرند.
یکی از هتلداران در سی سخت با بنر بزرگی نوشته است: اقامت در این هتل برای خانوادههای حادثه دیده، و نیروهای امدادی رایگان است.
آن سوی کوههای دنا در سمیرم نیز، حکایت همین است، در خانهها به روی امدادگران و خانوادههای جانباختگان باز است. همه احساس میکنند در خانه خودشان هستند.
تا بارش برف و باران هست، هیچ امدادگری نمیتواند به جست وجوی پیکرها بپردازد. یکی از بنرها زیبایی محبت دنا نشینان را نشان میدهد، بر روی این بنر نوشته شده است: «مسافران آسمان، فرودگاه شما قلب ماست».