2- یکی از مهم ترین متغیرها در رابطه دولت - ملت در ایران و ساخت
حکومت در این کشور، موضوع نفت و درآمدهای سرشار آن است. برخی از تحلیلگران معتقدند
با وجود درآمد سرشار نفتی، دولت خود را محتاج مردم نمی داند و نیازی به پاسخگویی
به آنها نمی بیند. در حالی که در دیگر دولت ها، چون درآمدهای کشور از طریق فعالیت
های تولید - خدماتی و دریافت مالیات تامین می شود لذا معادله دولت - ملت یکطرفه
نیست بلکه دو طرفه است ؛ دولت برای کسب درآمد نیازمند مردم یعنی بخش خصوصی است به
همین دلیل، روند دموکراسی و مطالبه گری مردم از دولت نیز قدرت و مشروعیت می یابد.
دولت نیز در چنین کشورهایی بدون درآمدهای بادآورده، با برنامه ریزی های غیرعلمی و
احساساتی روبه رو نیست. هر اظهار نظر و اقدام غیرمسؤولانه گرچه کوچک می تواند بر
درآمدهای کشور تاثیر و تبعات منفی داشته باشد.
4- ایران کشوری پهناور و با جمعیت بالا و دارای پتانسیل ها و زمینه های بسیاری برای درآمدزایی است که با وجود تحریم های آمریکا در بخش های بانکی و حمل و نقل و ... ، بازهم امکان فعالیت اقتصادی و تولید کالا و ارائه خدمات و تولید ثروت- هر چند با مشکلات جدی - وجود دارد. در صورت قطع کامل صادرات نفت ایران، دولت مرکزی مجبور به آزاد کردن ظرفیت های سراسری ایران برای تولید ثروت خواهد بود.
سازمان های رسمی و غیررسمی ایران نیز تاکنون
ثابت کرده اند در موضوعاتی که به حیات نظام مرتبط است؛ یا ظرفیت حداکثری
فعال می شوند. از آنجا که آزاد کردن ظرفیت های سراسری ایران برای تولید
ثروت به طور
مستقیم به حیات نظام و فعالیت آن مرتبط است؛ چنین اقدامی عملی خواهد شد.
تولید
ثروت از بخش های مختلف اقتصادی ایران خود منجر به تقویت بخش خصوصی، ارائه
اختیارات بیشتر به استان ها و سازمان های پایین دستی، شفافیت سازی در آمار،
هزینه کردها و درآمدها، قوانین، افزایش بهره وری، افزایش کارآمدی، افزایش
اهمیت کارآمدی و در یک کلام ایران بدون درآمد نفتی به سمت مردم سالاری و
دموکراسی بیشتر حرکت خواهد کرد، هر چند در بدو امر مشکلات متعددی پیش روی
کشور خواهد بود.
مخلص کلام آن که قطع درآمدهای ایران به همان اندازه در ساختار کشور و رابطه دولت - ملت تاثیرگذار خواهد بود که ورود آن، تأثیر گذار بود.