با گذشت 50 سال از شکل گیری بورس اوراق بهادار در ایران، هنوز کمتر از 10 درصد مردم کد سهامداری دارند، به گفته کارشناسان تعداد سهامداران فعال در بورس کمتر از 600 هزار نفر است، تعداد شرکتهای حاضر در بورس کمتر از 500 شرکت است، همچنین پرسشهای دیگر هم مطرح است از جمله این که چرا بازار سرمایه 104میلیارد دلاری ایران هنوز نمیتواند برای شرکتهای خصوصی جذاب باشد؟
چرا مردم در بستر اقتصادی شفاف و عادلانه برای سرمایهگذاری در بازار سهام مجاب نمیشوند؟ چرا باید بورس برای اغلب سهامداران به معنای کوره پول سوزی باشد؟ دلیل اینکه صاحبان سرمایه ترجیح میدهند در تاریکی فعالیت کنند، چیست؟ چرا بطور سیستماتیک همه ما علاقه مند به فرار از شفافیت هستیم؟ چرا ناظران بازار سهام در برابر مسئولیت اجتماعی خود دچار کندی و رخوت هستند؟ شاخص بورس ایران آیا سیاسی است؟ چرا پول سهامدار بعد از مدتی که وارد بازار سهام می شود، به جای رشد، دچار تبخیر میشود؟
برخی از این پرسش ها شاید به ذهن هر ایرانی که علاقه مند به سهامدار شدن یا دستکم تجربه سهامداری در بازار سهام برای مدتی کوتاه را داشته خطور کرده باشد.
سرک کشیدن به تالار شیشهای معاملات سهام در جنب پل حافظ و نشستن پای صحبت و درد دلهای اهالی این تالار شاید جوابی برای پرسشهای فوق بیابد.
*سرمایه یک میلیاردی بعد از دو سال به 800 میلیون رسیده است
به گزارش فارس ، موسی رحمانی یکی از سهامداران حقیقی و با سابقه بورس تهران است که در برابر این پرسش که چرا هنوز بازار سرمایه ایران نمیتواند برای همه مردم ایران قابل اعتماد باشد، می گوید: «من سهامداری هستم که تمام پس انداز زندگی خودم معادل یک میلیارد تومان را پس از برجام تبدیل به سهام خودروییها کردهام و جالب اینکه در اواخر سال 94 سرمایه من به 800 میلیون تومان رسیده است.
تمام پرتفوی من سهام خودرویی از جمله گروه سایپا بود که همزمان با وعده های دولت مبنی بر قرار دادهای جدید و خبرهای برجامی سهام این شرکت ها را خریداری کردم و البته در کنار آنها، سهام شرکت های بورس ،فرابورس ،بورس کالا و 60 هزار سهم بورس انرژی داشتم.»
وی ادامه میدهد: در زمان خرید سهام سایپا و زیر مجموعه های آن ، قیمت تمام شده خرید های من بین 180 تا 190 تومان شد، ولی سهام ایران خودرو 470 تومانی را نیز در اواخر سال 94 خریدم ، اما الان قیمت تمام شده همین سهم در محدوده 400 تومان در پرتفوی من است.
در نیمه اول سال 95 ،ارزش پرتفوی سرمایه گذاری من معادل 850 میلیون تومان بود و الان این پرتفوی تبدیل به 400 میلیون تومان شده است، ولی شاخص کل بورس الان از رکورد سال 92 هم عبور کرده و با این شاخص باید من یک میلیارد تومان سرمایه اولیه خود را داشته باشم.
به گفته این سهامدار عمده سود دریافتی از محل سود شرکت بورس، فرابورس، بورس کالا و بورس انرژی بوده که در عرض سه سال به اندازه 10 درصد سرمایه اولیه هم نمیرسد. یعنی سالی 2.5 درصد سود فقط دریافت کردهام، در حالی که سود بانکی الان 15 درصد است.
رضوی نام سهامدار حقیقی دیگری است که به جمع می پیوندد و میگوید: برای بورس جشن پنجاه سالگی میگیرند، اما در همین بازار هنوز رویههای قانونگذاری و اجرای مقررات با ایراد و اشکال مواجه است. در حال حاضر نمیتوان رفتار تبعیض آمیز ناظران بازار سهام در مواجه با سرمایه گذار و ناشر را منکر شد. از طرفی اجرای یکباره قوانین و مقررات باعث شده تا بر سردرگمی سهامدار افزوده شود.
وی معتقد است: اگر قرار بود که پیش بینی EPS از صورتهای مالی حذف شود، چرا همانند بازار پایه فرابورس و ایجاد تابلوهای مختلف در این بازار مهلتی به ناشران ندادند، تا خود را با روشهای جدید وفق دهند.
در حاضر ضمانتهای اجرای قوی در بازار سرمایه برای ناشرانی که همواره از شفافیت فراری هستند، وجود ندارد حالا سازمان بورس چطور میتواند با اصلاحات جدیدی که دیگر از پیش بینی EPS هم در آنها خبری نیست به دنبال شفافیت باشد.
* کسب و کارها به زحمت روی پا ایستادهاند
به باور این سهامدار ، در حال حاضر قدرت سازمان بورس در برابر مدیران و ناشران بانکها و شرکتهای وابسته به دولت یا شبه دولتی که فقط ساز خودشان را میزنند پایین تر است و این سازمان تنها به دنبال مچ گیری از شرکت های کوچک خصوصی است که در شرایط کنونی کسب و کار به زحمت روی پای خود ایستادهاند.
سهامدار دیگری با تاکید بر اینکه شاخص کل بورس تبدیل به نماگری سایسی برای دولتها شده است، میگوید: شفافیت نه تنها در کارخانجات بلکه در سازمان بورس هم وجود ندارد.
سازمان بورس یکبار از خودش سؤال کند که دلیل سر بیرون آوردن این همه پرونده و ماجرا در دو یا سه سال اخیر، از سایپا و کنتور سازی گرفته تا ایران ارقام و های وب چیست؟
چرا شیوههای کلاهبرداری در بازار سهامی که مظهر شفافیت است، تبدیل به مد روز شده است.
اینکه عدهای بطور گروهی اشخاصی را اغفال کنند و از دل آنها پروندههای پدیدهها و کنتورها بیرون بیایند، ناشی از این است که نهاد ناظر به وظیفه و مسئولیت خود عمل نکرده است.
زندی از دیگر سهامداران حاضر در تالار شیشهای با پیش بینی اینکه چشمانداز بازار سهام از نیمه دوم سال آینده و همزمان با سررسید شدن سپردههای بانکی بهتر خواهد شد، معتقد است: سپردهگذاری در بانکها برای عده زیادی جذاب نخواهد بود، اما این سپردهگذاران میتوانند سهمهای صادرات محور را در بورس خریداری کنند و از سود 20 درصدی سالانه برخوردار شوند.
وی گفت: الان خانهای که با رهن و وام میتوان خریداری کرد، همچنان با تقاضای مؤثر روبرو است، اما الان کسی که در کامرانیه ملک 350 متری خود را برای فروش گذاشته، پارسال متری 18 میلیون تومان قیمت میداد و به من گفته بود اگر مشتری بیاوری متری 14 میلیون تومان هم میفروشم، الان متری 11 میلیون تومان هم بیاورید میتوانید این ملک را با تمام امکانات بخرید. بر این اساس سرمایه گذاری بر چنین ملکهایی به جایی نخواهید رسید.
احمد زاده مدیر مالی بازنشستهای که معتقد است: در ماههای اخیر وزن رشد شاخص کل بورس به تناسب وزن رشد همه صنایع بورسی نبوده است و تنها با چند صنعت معدود رکوردهای جدید ثبت شده است.
شاخص بورس در حال حاضر در ویترین بورس قرار گرفته و همه به این نماگر توجه میکنند، اما حرفهایهای بازار تنها به این نماگرتوجه نمیکنند. با این همه هنوز شبهه دستکاری شاخص بورس برای اغلب معامله گران وجود دارد.
به باور وی در حال حاضر شرکتها اطلاعات کافی را به بازار ارائه نمیدهند و ریز گزارشها وجود ندارد، در حالی که بدون توجه به این اطلاعات نماد معاملاتی بازگشایی میشود.
* صندوق با درآمد ثابت یعنی دور زدن بانک
احمد زاده معتقد است: اشخاص معمولی نباید وارد بازار سهام شوند، چون تخصص کافی ندارند و باید برای ورود به بازار از طریق صندوقهای سرمایهگذاری وارد شوند، الان صندوقهای سرمایهگذاری درآمد ثابت تبدیل به دور زدن بانکها و بانک مرکزی شدهاند، در حالی که چیزی به نام درآمد ثابت در بورس معنی ندارد.
وی با طرح این پرسش که چقدر از این صندوقها پول خود را وارد بازار سهام کردهاند؟ میگوید: مدیران این صندوقها و متولیان آنها چون میدانند، اگر اینجا ضرر کنند، هیچ کسی نیست که آن را جبران کند.
باید مدیران بورس را به چالش کشید که چرا به وظایفی که بر عهده آنها قرار گرفته، عمل نمیکنند؟ چرا صندوقها و نهادهای مالی که ایجاد و یا نظارت میکنند را نمیتوانند مجاب کنند که در بازار سهام سرمایه گذاری کنند و بر تخلفهای آنها نظارت کافی ندارند؟
وی افزود: فارغ از تقسیم بندیها و دورههای مدیریتی مختلف باید بررسی کرد که چرا هنوز رویههای نظارتی در بازار سهام دچار خدشه و کارایی پایین است.
سهامداری با اشاره به وضعیت صندوقهای بازنشستگی معتقد است: در حالی مدیران این نهادهای عمومی ، همواره بر طبل بحران صندوقها میکوبند که این بحران را خود صندوقها و مدیران آنها درست کردهاند. صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای تابعه آنها محل ورود و خروج اشخاص سیاسی و وابستگان آنها شده در حالی که بر روی اموال مردم نشستهاند.
وی ادامه میدهد: همه این موارد ناشی از رانت و تبعیض است. در بورس ،سهامدار خرد را به حساب نمیآورند اما صندوقهای بازنشستگی، آستان قدس و بنیادهای انقلابی باید تکلیف خود را در تالار شیشهای روشن کنند، و الا همه آنها ورشکست خواهند شد.
به گفته این سهامدار هم اکنون قیمت ارز در بازار آزاد افزایش یافته و سهمهایی که دلار محور هستند، برای سرمایهگذاری بهتر خواهند بود، اما به هر حال باید دانست با افزایش تورم و تداوم رکود قدرت خرید هم کاهش یافت.
این سهامدار افزود: «دوران دلار ارزان در این مملکت به سر آمده و دولت به دلیل درآمد پایین خود مجبور است که دلار را افزایش بدهد و به واردات و مسافرتها یارانه ندهد. من خودم الان یک مسافرت به اصفهان یا کیش بخواهم برم هزینه های آن دوبرابر سفر به ترکیه تمام میشود.»
به اعتقاد وی در حالی در کشور هم اکنون بالای 25 درصد تورم وجود دارد که همه در این مملکت از تورم لذت میبرند و تصور میکنند که رونق ایجاد شده است، در حالی که از قدرت خرید روز به روز کاسته میشود.