پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۶
بنيانگذار مركز تحقيقات مناطق كويری و بيابانی ايران:

انتقال آب از دریای خزر عقلانی‌تر از خلیج فارس است

ايران در كمربند خشك جهان واقع شده و سه چهارم مساحت آن خشك است و بارندگی سالانه اش به طور متوسط ۱۵۰ ميلی متر برآورد می شود. اين موضوع به خصوص در مناطق مركزی آنقدر جدی است كه باعث شده تا پروژه عظيم انتقال آب دریا به قلب ایران با اولويت تامين آب شرب و در مرحله بعد كمك به صنعت و توسعه مناطق كويری مطرح شود.
کد خبر: ۲۰۰۳۹۲
به گزارش ایران اکونومیست، اخیرا بحث انتقال آب دریای خزر به سمنان دوباره داغ شده و رییس محیط زیست هم چندی پیش از اجرای این طرح استقبال و حتی اعلام آمادگی کرده است. اما و اگرهای اجرای این طرح، چرایی عملیاتی شدن آن و علت های مخالفت آن بهانه ای شد تا گفت و گویی با پروفسور پرویز کردوانی، بنيانگذار مركز تحقيقات مناطق كويری و بيابانی ايران و چهره ماندگار علمى كشور انجام دهیم.
چه نیازی در کشور باعث شد تا طرح انتقال آب دریاها به مناطق مرکزی کشور قوت پیدا کند؟
 

 ما طی چند دهه اخیر آنقدر استفاده بی رویه از آب کرده ایم تا اکنون به مرحله بحران بی آبی رسیده ایم. هر کشوری باید به اندازه میزان سرانه آبی کشورش کشاورزی، صنعت و شهر سازی اش را توسعه دهد. مدیریت وزارت نیرو از سال 1327 تاکنون اشتباه بوده که ما به این روز رسیده ایم. اول انقلاب مسوولان برای خودکفایی قصد توسعه کشاورزی را پیدا کردند اما بعدها گفتند کشاورزی به جای خود باید مانند کشورهای بزرگ صنعت مان توسعه پیدا کند. این مساله باعث شد تا شعاع 50 کیلومتری اصفهان و بیست کیلو متری تبریز صنایع ما رشد پیدا کند. پس از آن اعلام کردند منظور توسعه صنایع بزرگی مانند فولاد و پتروشیمی است. این صنایع را بدون انجام هیچ کار کارشناسی شده توسعه دادند. کشورهای پیشرو، صنایع فولاد یا پتروشیمی شان را کنار دریا، رودهای بزرگ، دریاچه های بزرگ شیرین تاسیس می کنند. نه مانند مس سرچشمه یزد که 80 تا 100 میلی متر بارندگی دارد. با وجود کمبود آب دوباره اقدام به ساخت کارخانه دیگری می کنند. اکنون نه تنها در سمنان بلکه در کل ایران کارخانه های بزرگ و عظیم مانند گل گهر در سیرجان، مس سرچشمه یا چادر ملوی یزد تاسیس شده که از شهرهای دور و اطراف نیازی آبی شان را برطرف کرده اند. چاه زده اند و تمام آب های سطحی، زیر زمینی را گرفته اند و حتی آب کشاورزی را نیز خریداری کرده و به این مناطق ارسال کرده اند. پس از آن وزارت نیرو اطلاع داد دیگر آبی در خشکی ندارد و باید از دریا آب را تامین کند. معلوم هم نیست که قیمت هر متر مربع آن چقدر باشد. این کارخانه ها ناچارند این آب را خریداری کنند. این کارخانه های مانند این مساله می ماند که ماشینی دو میلیارد تومانی خریده اند، حتی اگر بنزین لیتری صد هزار تومان هم باشد، ناچار هستند آن را بخرند و گرنه باید کارخانه هایشان را تعطیل کنند. نیاز آبی این مناطق باعث شد طرح انتقال آب خلیج فارس به مرکز ایران تصویب شود. پس از تصویب این طرح اکنون آب شور خلیج فارس به وسیله آب شیرین‌کن‌ها، شیرین شده و پس از طی 900 کیلومتر مسافت از بندرعباس به گل گهر سیرجان و پس از آن به مس سرچشمه و چادر ملوی یزد انتقال پیدا می کند. این نوع طرح ها برای مردم آب نمی شود اما برای کسانی که کانال کشی می کنند، نان می‌شود.
 
چرا انتقال آب دریای خزر مسکوت باقی مانده و همیشه همراه با انتقادهای زیادی است؟
 
اولین بار زمان  دولت احمدی نژاد انتقال آب دریای خزر به سمنان و کویر برای مصارف صنعت و شرب( نه کشاورزی و آبیاری) مطرح شد اما محیط زیست با این کار بسیار مخالفت و اعلام کرد انجام این کار مسایل زیست محیطی بسیاری به همراه دارد. اعلام کرد با حفر کانال پوشش گیاهی از بین می رود. در صورتی که این مسیر جنگلی است و پوشش گیاهی از بین نمی‌رود و دوباره ایجاد می شود. بسته بودن محیط و اعتراض پنج کشور دور و اطراف دریای خزر علت دیگر مخالفت سازمان محیط زیست بود. دلیل اشتباه دیگرشان، پایین رفتن سطح آب و افزایش شوری زیاد و مرگ ماهی ها و خشکی دریای خزر بود. در صورتی که مهمترین منبع دریای خزر رود ولگا است. منبع ولگا چند رود بزرگ است. این رود هر ثانیه میلیون ها متر مکعب آب( در سال میلیارد ها متر مکعب) آب شیرین وارد دریای خزر می کند. کل میزان آبی که قصد برداشت آن را داشتند 250 متر مکعب در سال بود. دریای خزر با 250 متر مکعب آب در سال خشک نمی شود. ماهی ها نمی میرند و کسی هم اعتراضی نمی کند. آنقدر سطح آب هم پایین نمی رود که آب شور شود. آب دریای خزر در آینده ممکن است خشک شود (اما نه با برداشت 250 متر مکعب در سال).
 
 
اکنون آب شور خلیج فارس به وسیله آب شیرین کن ها، شیرین شده و پس از طی 900 کیلومتر مسافت از بندرعباس به گل گهر سیرجان و پس از آن به مس سرچشمه و چادر ملوی یزد انتقال پیدا می کند. این نوع طرح ها برای مردم آب نمی شود اما برای کسانی که کانال کشی می کنند، نان می‌شود.
 
پس آب دریای خزر چطور خشک خواهد شد؟
 
در حال حاضر منبع آب دریای خزر از کوه و بارندگی است. برف های روسیه از قطب با تبدیل شدن به رود به این دریاچه سرازیر می شوند. امسال منابع آبی و برفی منابع بالادستی کم شده و ممکن است با ادامه این روند خشک هم شود. البته آب دریای خزر نوسان دارد. نزدیک شش هفت سال سطح آب پایین می رود و چند سال بعد بالا می آید. برخی مواقع سطح آب خیلی پایین می رود. مثلا سال 1354 آب دریای خزر خیلی خشک شد. امسال سطح آب قزاقستان هم خیلی کم شده و جلگه بسیار وسیعی در آن ناحیه ایجاد شده به طوری که کشتی ها دیگر قادر رفتن به آنجا نیستند. خوشبختانه آب دریای خزر در سمت ایران عمیق است و خشکی آن کمتر به ضرر کشورهایی مانند قزاقستان و روسیه است. از نظر زمین شناسی هم امکان خشک شدن دریاچه خزر وجود دارد. دریاچه خزر زمانی به دریاچه وان و دریاچه آرال متصل بود و شهرهای شمال ایران مانند تهران همه زیر آب بودند. در مقابل خیلج فارس دیگر خشک نمی شود. خیلج فارس در سه دوره( بیست هزار سال پیش، شصت هزار سال پیش و صد و بیست هزار سال پیش) به علت برودت شدید هوا و آب نشدن برف ها و پایین رفتن آب اقیانوس ها خشک شده است اما اکنون به علت افزایش گرمای کره زمین و آب شدن یخچال ها و یخ ها، سطح آب اقیانوس ها بالا رفته و حتی بسیاری از شهرها نیز به زیر آب رفته است. اکنون بالا آمدن آب خلیج فارس هم برای خوزستان مشکل هایی به وجود آورده است. از سوی با احداث سد گتوند، 30 درصد نخلستان های کشاورزان خشک شده است از طرفی دیگر با بالا آمدن آب دریای خلیج فارس و ریزش آن به باغ ها، بسیاری از درختان خرما خشک شده اند.
 
به نظر شما انتقال آب دریای خزر یا خلیج فارس منطقی تر و عقلانی تر است؟
 
انتقال آب خزر به سمنان عقلانی و اقتصادی تر از خلیج فارس است.
 
چرا انتقال آب از دریای خزر عقلانی تر است؟
 
اگر قرار است از آب دریاها استفاده کنند اولویت اول با دریای مازندران است زیرا شوری آب دریای مازندران 1/1 درصد (خیلی شیرین) است به طوری که می توان کشاورزی کرد. کما اینکه سالهاست با همین آب در مخاچ‌قلعه داغستان کشاورزی می‌کنند اما شوری آب اقیانوس سه و نیم و خلیج فارس چهار درصد(چهار برابر دریای خزر )است. دوم، مسیری کانال دریای خزر به سمنان حداکثر 160 کیلومتر اما مسیر انتقال آب خلیج فارس 900 کیلومتر است. سوم، در مسیر لوله کشی دریای خزر به سمنان بارندگی زیاد است. پس از حفاری و ریختن دوباره خاک، پوشش گیاهی از بین نمی رود و دومرتبه جنگل ایجاد می شود اما مسیر بندرعباس به سیرجان پوشش گیاهی از بین می رود و تولید ریزگرد می کند. چهارم، آلودگی آب دریای خزر یک صدم خلیج فارس است. هم اکنون ده‌ها راکتور اتمی در آب های حاشیه خلیج فارس در کشورهایی مانند دبی برای شیرین کردن آب و تولید برق وجود دارد. کشورهای اطراف خلیج فارس سنگ و خاک می ریزند تا میزان خاکشان افزایش پیدا کند. دبی خاک می ریزد کف خلیج تا جزیره درست کنند. آنها با این کارشان آلودگی خلیج فارس را زیاد می کنند. از سوی دیگر روغن زیاد تعادل وارد خلیج فارس می شود؛ بسیاری از کشتی های نفتکش که برای ژاپن و سایر کشورهای دیگر نفت می برند، هنگام بازگشت باید مخازن شان را یک بیستم وزن کشتی، آب پر کنند. تخلیه این آب ها همراه با آلودگی است. خود بندر عباس سه تا کارخانه عظیم آلوده کننده آلومینیوم و پتروشیمی دارد. این کارخانه ها دلیل مردن بسیاری از ماهی ها و مرجان ها هستند. آلودگی های ناشی از آب شیرین کن های سوخت فسیلی را هم به آن اضافه کنید. در رژیم قبل هم راکتور اتمی و آب شیرین کن برای تولید برق و آب شیرین داشتیم اما دیگر سوخت جوابگو نیست. بیست، سی سال بعد وقتی نفت تمام شد، تمام این تاسیسات و لوله کشی ها عملا تعطیل می شود. مردم از تشنگی می میرند اما انرژی خورشیدی همیشه در دسترس است. در برنامه دیگر وزارت نیرو قرار است از دریای عمان آب سه استان ( سیستان بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان شمالی) تامین شود. حتی برای مشهد نیز طرحی ارایه شده که میلیاردها تومان هزینه دارد. در این طرح قرار است از دریای عمان آب مورد نیاز مشهد تامین شود. مشهد در حال حاضر بدترین نقطه ایران از نظر تامین آب مصرفی است. اگر سد سلمان افغانستان هم ساخته شود، 70 درصد میزان آب مشهد کم می شود.
 
پس چرا این طرح اجرا نمی شود؟
 
استفاده نکردن از آب دریای خزر بیشتر جنبه سیاسی دارد. کسی صدایش برای برداشت آب جنوب در نمی آید بلکه برای برداشت این آب های آزاد، تشویق هم می کنند و بی ضرر می دانند. با وجود مشکل های زیست محیطی و ایجاد ریزگردها از جنوب تا خراسان شمالی و مشهد قصد آب آوردن دارند اما به دلیل مسایل سیاسی، مخالف برداشت آب دریای خزر هستند.
 
کشور داغستان چطور از آب دریای خزر استفاده می کند؟ ما چطور می توانیم از آب دریای خزر استفاده کنیم؟
 
اکنون وضع آب شهرهای مازندران شرقی مانند نکا و گلوگاه خیلی بد است. کشاورزان برای دسترسی به آب در دشت هایشان چاه زدند اما به دلیل ممنوعیت دست شان بسته و شالیزارهایشان خشک شد. برداشت برنج و کاشت پنبه‌شان کم شده است. از آب دریای خزر برای تامین آب مازندران شرقی می توانیم، استفاده کنیم. کاری که اکنون در مخاچ قلعه؛ پایتخت داغستان شوروی  انجام می شود. از سال 1975(35 سال پیش) مخاچ‌قلعه با آب دریای خزر صدها هکتار یونجه می کارد. آنها با آب دریای سیاه هم همین آزمایش را انجام دادند اما موفق نشدند. آب دریای خزر به دلیل شوری اندک و دارا بودن مواد غذایی که گیاه می تواند از آن تغذیه کند. همچنین هنگام آبیاری کلسیم و منیزیم گیاه می تواند این اثر شوری اندک را هم از بین ببرد. از سوی دیگر باید منطقه مورد استفاده در زمستان ها دویست میلی متر بارندگی داشته باشد. سوم باید گیاهان مقاوم به شوری مانند یونجه کاشته شود. شهرهای بهشهر و نکا شرایط بهتری در این زمینه دارند. این شهرها در فصل پاییز و زمستان 600 تا 700 میلی متر بارندگی دارند.
 
 
استفاده نکردن از آب دریای خزر بیشتر جنبه سیاسی دارد. کسی صدایش برای برداشت آب جنوب در نمی آید بلکه برای برداشت این آب های آزاد، تشویق هم می کنند و بی ضرر می دانند.  
 
انتقال آب شیرین از مازندران به تهران و سمنان چه مشکل هایی به دنبال دارد؟
 
مازندران هرچند منطقه پر بارانی است اما از لحاظ تامین آب بدترین نقطه به حساب می آید. مازندران سد کم دارد. محیط زیست به علت مسایل محیط زیستی مخالف زدن سد است. تمام آب باران این منطقه به دریای خزر ریخته می شود و در زمستان معابر با آب گرفتگی مواجه اند. مردم آب مورد نیازشان را از آب های زیر زمینی تامین می کنند. علت نود درصد بیماری های مردم این ناحیه، استفاده از آب های زیر زمینی آلوده است.  کسی آنها را راهنمایی نکرده است که جمع آوری آب شیروانی خیلی بهتر از آب زیر زمینی است که اغلب فضولات گاو و اسب ها به آنها نشت می کند. اکنون وزارت نیرو خوابی برای مازندرانی ها دیده و اعلام کرده قصد داریم در فصل زمستان که بارندگی زیاد است و با آب گرفتگی معابر روبرویم، آب شیرین بگیریم و برای مصارف شرب و شهری به سمنان و تهران بفرستیم. درست کاری که با ورامین کردند. ورامین 360 آبادی دارد. بهترین منطقه برای کشاورزی است اما تابستان ها با کم آبی مواجه است. دهه سی برای تامین نیاز آبادی های ورامین قدیم سد لتیان را احداث کردند. تصمیم بر این شد تا یک دهم از این آب برای نیاز شهر تهران اختصاص پیدا کند. با گسترش شهر تهران این میزان به دو دهم و سه دهم رسید. طی هشت سال اخیر نیز یک قطره از آب سد لتیان یا جاجرود به مردم ورامین نرسید زیرا اولویت با تهران و تامین آب شرب و شهری( نه کشاورزی) است. یکی از برنامه های وزارت نیرو این است که دریچه های آب را روی کشاورزان می بندد. آب آنها را نصف کرده و کنترل هوشمند برایشان گذاشته است. تصور می کند، اگر آب کشاورزی را ببندد، ملکت خوب می شود. در صورتی که بستن آب روی کشاورز باعث تخلیه روستاها و مهاجرت آنها به سطح شهرها می شود. پس اگر اولویت برای تامین آب شرب است. ورامین هم شهر است، پس چرا مردم از آن بهره ای نمی برند. آب شان آلوده است. مجبورند چاه بزنند و سر آب زیر زمینی مردم به جان هم افتاده اند. سر هر خانه ای یک پمپ وجود دارد که یک مقدار بیشتر آب داشته باشد. مردم در گذشته  خانه ها و دامداری هایشان دور از بستر رودخانه های دشت های ورامین، کرج و شهریار می ساختند. شهرداری اکنون برای این بستر کانال درست کرده است. سی، چهل سال دیگر وقتی بستر آب سد کرج و لتیان پر شد، سیل راه می افتد. هزار ها انسان جان خودشان را از دست خواهند داد. مردم تهران هم بی آب خواهند شد. ما طی این سال ها با بهره گیری از سه تکنولوژی پیشرفته دنیا( حفر چاه عمیق و نیمه عمیق، کانال کشی و لوله کشی، احداث سد) استفاده کرده ایم تا هرچقدر دلمان می خواهد آب برداشت کنیم. وزارت نیرو توصیه می کرد این امر را توسعه دهیم. نماینده‌های مجلس اجازه احداث سد و حفر چاه را می‌گرفتند. وقتی کانال کشی و ساخت سد در ایران توسعه پیدا کرد. از زاینده رود به یزد و اصفهان، کاشان و از کارون، کرخه و دز به دیگر شهرها آب انتقال داده شد. مردم هم فکر کردند آب هست شروع به شستن پیاده‌رو ها کردند. فضای سبز را توسعه دادند. نگفتند این آب خوزستان است که نابودی می‌شود.

آخرین اخبار