«برخورد دولت در مسألۀ حجاب باید حداقلی باشد و به میزانی باشد که جامعه این برخورد را تأیید کند یعنی این حق را و بالاتر از آن وظیفه را برای دولت قایل باشد که حفظ حداقل حجاب را خواستار باشد. از همین رو باید برخی تنگ نظری ها را کنار گذاشت و برخورد دولت نباید طوری باشد که مردم احساس کنند دولت در امور خصوصی مردم دخالت می کند. برخوردهای نامعقول با امر حجاب سبب شده برخوردهای قانونی هم واکنش ایجاد کند.»
تصور می کنید عبارات بالا سخنان کیست؟ اینها عین سخنان سردار محمدباقر قالیباف در برنامۀ انتخاباتی سال ۱۳۸۴ است که در ویژهنامۀ همایش سراسری ستادهای کشوری با عنوان «زندگی خوب، برازندۀ ایرانی» در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۴ توزیع شد و اصولگرایان حامی ایشان نیز کمترین اعتراضی نکردند و نگفتند حکومت باید حداکثری برخورد کند نه حداقلی و بیانیه صادر نکردند و موضع نگرفتند.
این روزها که بحث حجاب دوباره درگرفته - و البته بحث بسیار حساسی است و بیم آن می رود که دچار سوء تعبیر شود - اشاره به همین نکته که ۱۲ سال پیش آقای باقر قالیبافِ اصول گرا - که سه بار از طرف اصولگرایان کاندیدای ریاست جمهوری شد - مطرح کرد کفایت میکند تا بگوییم آن قدر یک طرف به دنبال برخورد حداکثری بوده که حالا طرف مقابل دیگر به حداقل هم رضایت نمی دهد و چاره کار هم گرفتن و تهدید نیست؛ چرا که بازداشت زن و بچه مردم به خاطر شُل بودن یا افتادن شال و روسری صورت خوشی ندارد و مذهبی ها هم رضایت نمیدهند و جامعه زنان را بر پایۀ پوشش دوپاره می کند.
واقعیت این است که حکومت ها نمیتوانند به دنبال حداکثرسازی باشند و ناگزیرند به حداقل ها بسنده کنند و جاهایی حتی چشم خود را ببندند؛ چرا که اگر حکومتها در پی اِعمال حداکثری باشند، حداقلها را هم از دست میدهند.
در قضیۀ حجاب نیز باید دقت و تفکیک کنیم که یک بحث شرعی و عرفی داریم و یک موضوع سیاسی و حکومتی و قانونی. به این پرسش هم باید پاسخ داده شود که برخورد و دخالت پلیس و دیگران از حیث شرعی است یا در اجرای قانون. اگر جنبه شرعی مطرح است آیا کل موضوعات شرعی را به پلیس سپرده ایم و اگر از نظر قانونی است در قانون مشخص شده و اگر نمایندگان مجلس بخواهند قانون مصوب مجلس را تغییر دهند یا اصلاح کنند چنین امکانی وجود دارد یا نه؟
اگر شخص بر پایۀ اعتقادات یا متناسب با فرهنگ و عرفی که پذیرفته باید حجاب را رعایت کند اندازه و نوع آن در اختیار خودش باید باشد و نمیتوان مطالبه حداکثری داشت کمااینکه حکومت نمیتواند پلیس بگذارد تا ببیند کی نماز می خواند و کی نمیخواند یا وقتی نماز می خواند چگونه می خواند. اگر هم بحث قانون مطرح است در قانون به صراحت آمده چنانچه شخص بی حجاب باشد ۵۰ هزار تومان جریمه می شود و اصطلاح بد حجاب و بد پوشش هم در قانون نداریم.
به نظر می رسید زنان و حکومت بر سر حداقل حجاب (اکتفا به شالی بر سر و مانتوهایی که دیگر مانند روپوش مدرسه نیست) به توافق رسیده بودند اما در یک طرف قضیه کسانی کافی نمیدانستند و مدام خواستار حداکثرسازی و سختگیری و کسر نمره و کسر حقوق و جریمه بودند، در حالی که حداکثر سازی کار پلیس و حکومت نیست و این روحانیون هستند که باید با وعظ و خطابه این موضوع را دنبال کنند هر چند که در قضیه اخیر یک واعظ در کاشان دیدیم که پلیس با نوع وعظ او هم انگار کار دارد و اگر سابق بر این مداحان ذیل روحانیون بودند حالا انتظار دارند روحانیون مداحان را مدح کنند.
به سخن آقای باقر قالیباف بازمیگردیم و بر اساس آن احتمال می دهیم که توافق بر سر حجاب حداقلی شاید زمینه ای برای واکنش های روزهای اخیر باقی نمی گذاشت. توافق بر سر حداقل بود و وقتی یک طرف به حداقل اکتفا نکند و هر روز بیشتر و بیشتر بخواهد - ولو در سطح جامعه نتواند ولی در هر اداره که بتواند این احساس را ایجاد کند - طرف مقابل هم توافق را نقض می کند و حداقل را هم کنار می گذارد.
معلوم است که دختری که تنها یک شال روی سرش میاندازد و دوست دارد بخشی از مویش دیده شود به حجاب سفت و سختی که در مدرسه به او آموزش داده اند و در سریال های ایرانی هم دیده خیلی باور ندارد ولی چون قانون مکلف کرده رعایت می کند همان طور که اتومبیل خود را زیر تابلوی توقف ممنوع نمی گذارد، چون از جریمه و مجازات میترسد اما به همین شال بسنده می کند. حالا اگر با این وجود باز هر روز و هر جا به او گیر دهند که نه، این کافی نیست یا مواخذه کنند که چرا سفید است و سیاه نیست، چرا شال است و روسری نیست، چرا روسری است و مقنعه نیست و چرا مقنعه است و چادر نیست او را به واکنش وامی دارند و به نقطه ای می رساند که توافق حداقلی را بر هم میزند و این چالش در دستگاه های تصمیم گیر درمیگیرد که مطابق قانون قبض جریمه ۵۰ هزار تومانی برای او صادر کنند یا نگاه صرفا مذهبی داشته باشند یا قضیه را سیاسی تلقی کنند و به صنم های قبلی یک یاسمن هم اضافه شود.
این موضوع را نیز نمی توان انکار کرد که دخترانی هم احساس کردند و می کنند که موضوع فراتر از حجاب شرعی - به مثابه حایلی میان دو جنس - است زیرا وقتی با کلاه و بارانی خود را می پوشانند مقبول نمی افتند و احساس می شود به جز چادر سنتی و پرسابقه ایرانی تنها شکل خاصی مد نظر است که قدمت آن به ۵۰ سال نمیرسد. اینجاست که در دختران و زنانی این تلقی ایجاد می شود که انگار باید یک یونیفورم طراحی شده را بپوشند و قضیه از حجاب به یونیفورم هایی مانند بلوک شرق تغییر ماهیت می دهد؛ حال آن که اگر بحث صرفا حجاب باشد این همه اصرار بر تیره پوشی چرا و چرا لباس های محلی اقوام مختلف ایرانی در جاهای غیر محیط خود عملا پذیرفته نمی شود یا اصلا چرا محصل دبیرستان و دانشجوی دانشگاه و کارمند اداره همه باید مثل هم و مانتوی سورمه ای به تن کنند؟ آخر اینجا که کره شمالی نیست.
راهکار همان است که ۱۲ سال پیش آقای قالیباف هم گفته بود. کاری نداریم با هدف انتخاباتی بیان شد یا نه اما یادمان باشد آن زمان تازه از فرماندهی نیروی انتظامی به سودای ریاست جمهوری کنار رفته بود و تجربۀ پلیسی در ناکامی در برخوردهای حداکثری را هم بازمی گفت و جدای اینها سخن درستی است و چه بسا اگر طرفین بر سر حداقل به توافق رسیده بودند و طرف صاحب زور این همه اصرار بر حداکثر طلبی نمی کرد کار به اینجا نمی رسید که پوشش - که همه جای دنیا تابع عرف و سنت و فرهنگ است - به یک مشکل حاد سیاسی تبدیل شود و وقتی طرف مقابل اصرار بر حداکثر دارد این طرف می خواهد حداقل را هم کنار بگذارد.
کار به جایی رسیده که خودم دیدم خبرنگار صدا و سیما پای پلکان عابر پیاده میدان هفتم تیر نمی توانست خانمی با استانداردهای صدا و سیما را برای مصاحبه پیدا کند و بعد از کلی انتظار هم وقتی یک خانم چادری را دید و ذوق زده شد دختر جوان محجبه گفت: «من با شما مصاحبه نمی کنم. شما به انتخاب های سیاسی اکثریت مردم توهین می کنید.» در برنامه های خبری تلویزیون ایران دقت کنید. تصویری از رفت و آمد عادی مردم در خیابان ها را هم کمتر نشان می دهد چون پوشش اغلب زنان آنی نیست که آنها می خواهند و تبلیغ می کنند.
کافی است کنار یک مدرسۀ دخترانه بایستید تا ببینید پوشش بچه ها در بیرون به باورهای خودشان یا نوع تربیت خانوادگی یا نوع مدرسه که دولتی است یا خاص یا غیر انتفاعی یا نوع منطقه بستگی دارد و تهدید هر بامداد خانم ناظم به کسر نمرۀ انضباط و انذار دادن های هر نیمروز معلم تربیتی در بیرون دیوارهای بلند مدرسه ها رنگ می بازد و بچه ها دنیای دیگری دارند و مدام از خود می پرسند چرا هیچ یک از دختران و زنانی که در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی می بینند این گونه لباس نمی پوشند و حتی بازیگران تلویزیون ایران هم در فضای مجازی به شکل دیگری لیاس می پوشند و عکس می گذارند؟
سوءتفاهم نشود. موضوع این نوشته حجاب حداقلی در بحث های قانونی و سیاسی است و نه بحث های اعتقادی و دینی. طبیعی است که شرع و باورها در میان باشد خیلی ها به کمتر از حداکثر رضایت نمی دهند؛ هر چند که بر سر این حداکثر هم اختلاف نظر وجود دارد؛ کما این که مرحوم آیت الله آذری قمی می گفت: «حتی چادر هم حجاب برتر نیست. حجاب برتر خانه نشینی زن است.»
عصرایران