به گزارش ایران اکونومیست، بانک مرکزی به عنوان نهادی که مسئولیت کنترل نرخ تورم را بر عهده دارد، ناگزیر باید مسئولیت کنترل بازار ارز و نوسانات آن را هم بر عهده داشته باشد و به اعمال سیاست ارزی بپردازد. چرا که یکی از مهم ترین عوامل موثر بر تحولات نرخ تورم، نرخ ارز و نوسانات آن است.
بنابراین هر چند بزرگترین منبع عرضه ارز به بازار ارز داخلی، ارزهای حاصل از صادرات نفت و پتروشیمی است که در اختیار دولت میباشد، اما به نظر میرسد که بانک مرکزی نباید مدیریت بازار ارز را به دولت واگذار کند؛ چرا که انداختن بار مسئولیت کنترل تورم بر دوش بانک مرکزی تنها زمانی وجاهت دارد که کنترل بازار ارز هم در اختیار این بانک باشد. در غیر اینصورت، تحولات قیمت ارز در بازار آزاد توسط دولت اتفاق میافتد در حالیکه بانک مرکزی باید به تبعات تورمی آن پاسخ دهد.
اما نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که هر چند بانک مرکزی باید مسئول اعمال سیاست ارزی باشد، اما بازار ارز همواره در معرض شوکهایی است که نه تنها بانک مرکزی در بروز آن نقشی ندارد، بلکه بعضا از اراده حاکمیت هم خارج است. برای نمونه، فرض کنید رییس جمهور آمریکا تصمیم خصمانهای علیه کشور بگیرد. چنین تصمیمی سبب بروز شوک در بازار ارز داخلی میشود و بر سطح قیمت ارز و نوسانات آن اثر میگذارد.
به طور مشابه، فرض کنید افزایش قیمت نفت سبب شود تا استخراج نفت شیل برای کشورهای دارنده این نوع نفت (نظیر چین و آمریکا) توجیه اقتصادی پیدا کند. این اتفاق خود به خود بر بازار نفت و متعاقبا بر قیمت ارز در بازار داخلی ایران اثر میگذارد. مشخص است که این تحولات در بازار ارز نه به سیاست ارزی بانک مرکزی مرتبط است و نه لزوما باید از بانک مرکزی انتظار داشت که با ذخایر ارزی محدودی که در اختیار دارد در مقابل تمامی شوک های ارزی بایستد و ذخایر ارزی بین نسلی را جهت خنثایی کامل شوکهای بیرونی و خارج از اراده، هزینه نماید.
بنابراین باید پذیرفت که بخشی از تحولات نرخ تورم ناشی از شوکهای ارزی بیرونی و خارج از اراده حاکمیت است که منطقا نمیتوان بانک مرکزی را مسئول خلق آن دانست. حال سوال این است که بانک مرکزی باید در مقابل کدام بخش از تورم به آحاد جامعه پاسخگو باشد؟ به بیان دیگر، بانک مرکزی باید سیاستهای پولی و ارزی خود را برای جهتدهی به کدام بخش از تورم ساماندهی نماید؟
بانک مرکزی باید خود را مسئول کنترل و جهتدهی به تورم هسته (core inflation) بداند نه تورم کل شاخص قیمت مصرفکننده (headline inflation)؛ که آمار آن را هر ماه از طریق سایت بانک مرکزی اعلام میکند. تورم کل شاخص قیمت مصرفکننده دو بخش دارد. بخش پایدار (permanent) و بخش گذرا (transitory). تورم هسته در واقع بخش پایدار تورم است که در اثر سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی پدید آمده است. به بیان دیگر، تورم هسته روند بلندمدت تورم کل است.
بخشگذرای تورم کل هم نشات گرفته از شوکهای موقتی و گذراست که گاها اقتصاد را متاثر میکنند و اثرات موقت و کوتاهمدتی بر تورم میگذارند. شوک های حاصل از تحولات قیمت نفت در بازارهای بین المللی، شوک روانی ناشی از اقدامات خصمانه آمریکا و ... از این دست است.
البته باید توجه داشت که برخی شوکهای بیرونی هستند که اثرات آنها به صورت دائمی و پایدار اقتصاد را متاثر می کند که در چنین شرایطی اثرات تورمی این نوع شوکها خود به خود درون تورم هسته قرار میگیرد و بانک مرکزی برای خنثی کردن اثر منفی آن باید سیاستگذاری صحیح انجام دهد. برای نمونه، شوک تحریمهای سال ۹۰ و ۹۱ نوعا شوکی بیرونی است که از کانالهای مستقیم و غیر مستقیم نظیر کاهش میزان فروش نفت، ایجاد بدبینی نسبت به آینده در میان آحاد اقتصادی و ... به طور مداوم نرخ تورم ایران را افزایش داد.
مفهوم تورم هسته در مواقعی که نرخ تورم رو به افزایش است بیشتر از مواقعی که این نرخ در حال کاهش است اهمیت پیدا میکند؛ چرا که نوک پیکان به سوی بانک مرکزی و سیاستهای آن نشانه میرود و بانک مرکزی مسئول افزایش تورم شناخته میشود. در چنین شرایطی لازم است بانک مرکزی نرخ تورم هسته را محاسبه کرده و تنها در مقابل تورم هسته پاسخگو باشد. بخش غیر هسته تورم نیز نتیجه مجموعهای از اتفاقات است که لزوما سیاستهای بانک مرکزی آنها را به وجود نیاورده و بنابراین مسئولیتی هم در قبال آن ندارد.
در چند ماه اخیر که نرخ تورم نقطه به نقطه مسیر صعودی به خود گرفته، لازم است بانک مرکزی سری زمانی تورم هسته را محاسبه نماید و از طریق سیاست ارتباطی (communication policy) این مفهوم را برای مردم جا بیاندازد و سیاستهای پولی و ارزی خود را به نحوی تنظیم نماید که نرخ تورم هسته در مسیر هدف حرکت کند نه نرخ تورم کل.
برخی برآوردها از نرخ تورم هسته در ماههای اخیر نشان میدهد که نرخ تورم هسته در سطحی پایینتر از نرخ تورم کل قرار دارد؛ چراکه برخی شوکهای موقتی نظیر سقوط ارزش بیت کوین، تهدیدهای آمریکا و ... نرخ ارز را متاثر کرده و بخش غیر هسته تورم را افزایش دادهاند. بنابراین ضروری است که بانک مرکزی سیاستهای آتی خود را مبتنی بر تورم هسته تنظیم نماید و درجه انبساطی یا انقباضی بودن سیاستهای پولی و ارزی خود را با توجه به تحولات تورم هسته انتخاب کند.