در سالهای گذشته و بهخصوص قبل از جهش نرخ ارز، کارشناسان اقتصادی نیز نظرات موافق یا مخالف خود را بارها اعلام کردهاند. در شرایط اقتصادی پنج شش سال گذشته، اقتصاددانان غالبا مدافع تقويت پول ملي يا تثبيت نرخ ارز نبودهاند. با اين استدلال كه با توجه به تفاوت قابل توجه در تورم داخلي و تورم خارجي، واردات افزايش چشمگيري يافته و با توجه به آسيبي كه از اين پديده به توليدكنندگان داخلي وارد ميشود، لازم است دستگاه تصميمگيرنده با افزايش نرخ ارز، سياستهاي حمايتي خود را از توليدكنندگان داخلي تقويت كند. این گروه از کارشناسان تذکر میدادند که ثابت نگه داشتن نرخ ارز یعنی حمایت از تولیدکننده خارجی و در نتیجه توصیه میکردند دست از حمایت از تولیدکننده خارجی بردارید. به عبارت دیگر به این موضوع اشاره میکردند که مساله اصلی بازار ارز، سیگنال درست به مصرفکننده، تولیدکننده، واردکننده و صادرکننده است. توصيهكنندگان به افزايش نرخ ارز، معتقد بودند میتوان همان سياستي را پيگيري كرد كه چين اجرا ميكند. چين با جلوگيري از افزايش ارزش پول ملي خود به توليدكنندگان و صادركنندگان چيني كمك كرده و از اين طريق در رقابت با اقتصاد ساير كشورها مخصوصا اقتصاد كشورهاي غربي موفق عمل کرده است.
از طرف دیگر مدافعان تثبيت يا حتي كاهش نرخ ارز هرچند اندک بودند، اما نظرات خود را گهگاه اعلام میکردند، اما حضور چشمگير مخالفان افزايش نرخ ارز وقتي اتفاق افتاد كه جهشي در افزايش نرخ ارز (در اواخر تابستان 1389) ظهور كرد. در آن زمان رييس بانك مركزي سياست رسمي كشور را تلاش براي ثابت نگه داشتن نرخ ارز اعلام كرد. فراتر از اين، رییسجمهور در يك برنامه تلويزيوني به تلاش دولت براي كاهش نرخ ارز اشاره كرد. ميتوان گفت مهمترين استدلالي كه توسط مخالفان افزايش نرخ ارز ارائه شده اين نكته بود كه با توجه به اينكه توليدكنندگان از ارز براي تامين برخي از مواد اوليه و كالاهاي واسطهاي همچون ماشين آلات استفاده ميكنند، افزايش نرخ ارز ميتواند به ضرر توليدكنندگان داخلی تمام شده و از اين طريق قيمت تمام شده محصولات داخلي نيز افزايش يابد. در واقع مخالفان افزایش نرخ ارز غالبا نگران تورم بودهاند. در ابتدای این یادداشت به این بحث اشاره شد که نامزدهای ریاستجمهوری چه پیشنهادی را به عنوان سیاست ارزی مطرح خواهند کرد؟ آیا تاکید بر کاهش نرخ ارز به منظور کنترل تورم پیشنهاد درستی است؟
پس از جهش نرخ ارز، تورم مهارگسیختهای که در یکی دو سال گذشته متعاقب جهشهای مکرر در نرخ ارز اتفاق افتاد این ذهنیت را که افزایش نرخ ارز یکی از دلایل اصلی این تورم است، تقویت کرده است. بسیاری از کارشناسان قبول ندارند که بخش قابل توجهی از تورم فعلی ناشی از افزایش نرخ ارز بوده است. با این وصف، با این فرض که جهش در نرخ ارز باعث ایجاد تورم بوده و این تورم به عنوان بزرگترین اثر منفی جهش نرخ ارز به شمار میآید، میتوان نتیجه گرفت که افزایش نرخ ارز اثر منفی خود را محقق کرده است. باید این سوال را مطرح کرد که با فرض صحت این ادعا، آیا تلاش برای کاهش نرخ ارز میتواند اثر منفی محقق شده را جبران کند؟ به عبارت دیگر اگر تلاش شود که نرخ ارز در بازار مثلا به عدد 2500 تومان كاهش يابد آيا تورم اتفاق افتاده در یک سال گذشته جبران شده و قیمتها به قیمتهای سال گذشته برمیگردد؟ اگر جواب به این سوال منفی باشد به چه دلیل سیاست کاهش نرخ ارز پیشنهاد میشود؟ اثرات منفی افزایش نرخ ارز محقق شده و قابل برگشت نیست. آیا الان فرصت خوبی برای پیگیری اثرات مثبت این اتفاق نیست؟ اثر مثبتی که از نرخ ارز کنونی میتوان انتظار داشت رقابتپذیر شدن تولید داخلی در مقابل کالاهای واراداتی است. مجبوریم صبور باشیم و منتظر اثرات مثبت این اتفاق باشیم. طرح شعارهایی مبنی بر کاهش نرخ ارز همچون شمشیر دو لبه است. اگر نامزد ریاستجمهوری چنین قولی بدهد و قصد عمل کردن داشته باشد، دچار چالشهای زیادی خواهد شد. بهتر است اگر نامزدهای ریاستجمهوری شرایط را برای ارائه پیشنهاد صحیح مهیا نمیبینند، حداقل سیاست اشتباهی را در مورد نرخ ارز پیشنهاد نکنند.
دنیای اقتصاد