عاطفه میرسیدی که سالهاست او را به عنوان گزارشگر و مجری تلویزیون میشناسیم یکی از همین آدمهاییاست که کاری را دنبال کرده که دوست دارد. او پزشک است اما فعالیت در رسانه را بیشتر از پزشکی صرف دوست دارد. با او همصحبت شدیم تا برایمان بگوید انتخاب حرفهاش چگونه بود و چقدر از جایگاهش راضی است.
به نظر میرسد شما به کارتان علاقهمند هستید. برای این علاقه هزینه کرده و تلاش میکنید کاری خلاقانه و با بستهبندی خوب رسانهای به مخاطبان ارائه کنید. این علاقه چطور شکل گرفت؟
بخشی از آن ارثی است یکجور ژن وجود دارد که آدمها را به رابطه برقرار کردن با بقیه علاقهمند میکند. پدرم معلم بود و من هم از همان بچگی فعالیت در حوزه کارهای فرهنگی را دوست داشتم و علاقهمند بودم به نوعی معلمی پدر را ادامه داده و آموختههایم را در اختیار مردم قرار بدهم. تلاش کردم با استفاده از تخصصی که دارم در رسانه کار تازهای ارائه و تا جایی که عرف، شرع، ادب و احترام اجازه میدهد، اطلاعات مفیدی در اختیار مردم قرار دهم.
یک جاهایی موفق شدم خط قرمزها را تا حدودی جابهجا کنم، مثلا زمانی که صحبت از بیماری ایدز یا بیماریهای خاص آقایان و خانمها در کشور ما به نوعی ممنوع بود،درباره این بیماری صحبت کردم. رسانه به من اجازه داد درباره این موارد صحبت کنم و من هم جسارتش را داشتم که وارد موضوع شده و آن را عنوان کنم. آن هم در شرایطی که حتی خیلی از پزشکان در تلویزیون از طرح این مباحث واهمه داشتند،اما من احساس میکردم باید وظیفهام را انجام بدهم.
شما ثابت کردید خوب است افراد متخصص هم وارد حوزه رسانه شده و مثلا گزارشگر شوند؟
ما چند پزشک بودیم که همزمان وارد صدا و سیما شدیم اما به مرور بقیه دوستانم رفتند. برخی این کار را در شأن خود نمیدانستند و برای گروهی حقوق و دریافتی کم، راضی کننده نبود اما من ماندم و ادامه دادم و اکنون از موقعیتی که دارم، راضیام. به این فکر کردم به جای اینکه در مطب بنشینم و روزانه مثلا ده نفر را ویزیت کنم، در رسانهای فعالیت کنم که میلیونها مخاطب دارد.
برنامههای پزشکی تلویزیون برای خانمهایی که آموزشهای لازم را از طریق این رسانه دریافت میکنند، خیلی مفید است.
بله! چون اینگونه برنامهها در زندگی روزمره به آنها کمک میکند و خیلی از مسائل را برایشان یا حل میکند یا راهکار نشان میدهد. چند روزی است در بخش «خبر20» مشغول به کار شدهام و امیدوارم بتوانیم در این بخش هم اخبار و اطلاعات مفیدی به مردم ارائه کنیم. همه تلاشم را میکنم تا موضوعات را آنقدر ملموس و قابل فهم بگویم تا برای مردم عادی جذاب و کاربردی باشد.
برخی خانمها وقتی ازدواج میکنند و تشکیل خانواده میدهند کاملا خود را نادیده گرفته و همه وجود خود را برای خانه و خانواده هزینه میکنند به نظرتان چگونه میتوان اعتدال را در این مورد حفظ کرد و این میانهرویی چه تاثیری بر اعضای خانواده خواهد داشت؟
اینکه برای خانمهای ایرانی، خانواده اصل است و برخی از آنها خود را فدای خانواده میکنند، پسندیده و باعث افتخار است؛ اما باید به این موضوع هم توجه کنند اگر خودشان را کاملا از زندگی کنار بکشند و همه پول و انرژی را برای خانواده هزینه کنند، خودشان ضرر میکنند و به مرور خانواده را از دست میدهند! اگر زنان خواهان خوشبختی خانواده هستند باید خوشبختی و سلامت خود را اولویت قرار دهند. یک زن شاد و پرانرژی، خندان و امیدوار میتواند همه اینها را به اعضای خانواده منتقل کنند. یادمان باشد والدین الگوی فرزندان هستند و اگر پدر و مادر، الگوی خوبی برای بچهها باشند مسلما آنها بیرون از خانه دنبال الگو نمیگردند. خانمها بهتر است در کنار توجه به نیازهای خانواده، نیازهای خود را نیز ببینند و برای خود کم نگذارند. آنها به خودشان تعلق ندارند و خانواده برای موفقیت و سلامت به یک مادر موفق و سالم نیاز دارد.
با توجه به تجربههایی که در زمینههای مختلف دارید، به نظرتان خانمها چگونه میتوانند توانمندیهای خود را افزایش بدهند که هم در خانواده و هم در اجتماع موثر باشند؟
به نظرم در گام اول ما باید برای خودمان ارج و قرب زیادی قائل باشیم و چنان رفتار نکنیم که از ما نقطه ضعف بگیرند و از آن بهعنوان رفتارهای زنانه یاد کنند! رفتارهایی که ترکیبی از غیبت و چشم و همچشمی است. ما باید نقاط قوتمان را تقویت کنیم و خودمان را دستکم نگیریم. اگر کل جامعه را مانند یک ساعت درنظر بگیریم زنان هم بخشی از پیچ و مهره این ساعت هستند که باعث حرکت رو به جلوی آن میشوند. بهتر است خودمان را درگیر روزمرگیهای بیهوده نکنیم و نکتهای که بسیار روی آن تاکید دارم مسأله غیبت است که خیلی در خانمها پررنگ است. به جای این که انرژی خود را روی مسائل بیاهمیت متمرکز کنیم، از آن در کارهای درست بهره ببریم و بدانیم بازتاب همه رفتارها و انرژی به خود ما برمیگردد. استعدادهای خود را شناسایی و آنها را تقویت کنیم و نکته آخر این که از سختیها نترسیم و سرخورده نشویم.