به گزارش ایران اکونومیست؛ نادر مشایخی میگوید: میدانید چقدر جوان با حال داریم؟ یکی از آنها قطعهای نوشته بود که به نظر من میتوانست در بهترین فستیوالهای دنیا اجراء شود. چرا به آنها اجازه کار کردن نمیدهند؟ میخواهند دست زیاد نشود!
این آهنگساز و رهبر ارکستر درباره فعالیتهای موسیقایی این روزهایش اظهار کرد: در حال آماده شدن برای کنسرتی هستیم که قرار است اسفند در تهران و شهرستانها به روی صحنه برود. این کار ادامه پروژه «یک سال با باخ» به همراهی اینتر ارکستر تهران برگزار میشود.
سالن سمندریان جان میدهد برای موسیقی
او ادامه داد: اجرای تهران پیش از سال برگزار میشود؛ من معتقد هستم بهتر است این اجراء در تماشاخانه «ایرانشهر» به روی صحنه برود. سالن سمندریان آن برای موسیقی جان میدهد؛ سالنهای عادی به نظر من از لحاظ آکوستیک خیلی بد هستند. باخ به درد تالار وحدت نمیخورد سالنهایی با این حجم تماشاگر از قرن ۱۹ باب شد؛ پیش از آن سالنها کوچکتر بود و مردم عادت شنیداری دیگری داشتند.
مشایخی اضافه کرد: اجرای تهران پیش از سال برگزار میشود؛ من معتقد هستم بهتر است این اجرا در تماشاخانه «ایرانشهر» به روی صحنه برود. سالن سمندریان آن برای موسیقی جان میدهد؛ سالنهای عادی به نظر من از لحاظ آکوستیک خیلی بد هستند. باخ به درد تالار وحدت نمیخورد سالنهایی با این حجم تماشاگر از قرن ۱۹ باب شد؛ پیش از آن سالنها کوچکتر بود و مردم عادت شنیداری دیگری داشتند.
این آهنگساز همچنین گفت: در حال نوشتن قطعاتی برای ارکسترها و آنسامبلهای خارجی هستم. شرایط خیلی خوبی پیش آمده و یک ارکستر خوب در کشور آلمان قرار است آثار جدیدی از من را اجراء کند؛ اگر شدنی شود، خبرهای آن را به زودی خواهم داد.
۷۰ مورد آسیبشناسی موسیقی ایران
او در بخش دیگری از این گفتوگو بیان کرد: من موسیقی ایران را آسیبشناسی کردم که به ۷۰ مورد رسیدم؛ این موارد مکتوب شده و به زودی به عنوان یک رساله منتشر میشود.
مشایخی گفت: مشکل ما این است که در شهرستانها سالن کنسرت وجود ندارد این موضوع باید آسیبشناسی شود؛ نصف شهرهای شمال کشور سالن کنسرت ندارند و باید در سینما اجراء کرد؛ حتی در سنندج و کردستان که فرهنگ موسیقایی خیلی مهم است این مشکل دیده میشود.
او با بیان اینکه تمام فعالیتهایم را فعلا روی موضوعات آموزشی گذاشتهام، اظهار کرد: زیرا به نظرم وقت جوانها تلف میشود، یعنی به جوانهایی که تا این اندازه بااستعداد هستند، افرادی درس میدهند که هنوز هیچ اطلاعی از سیستمهای جدید آموزشی ندارند. سالها است که این سیستمها تغییر کرده اما همچنان چیزهای قدیمی را درس میدهند بدون اینکه در نظر بگیرند باید به نسل جوان طور دیگری آموزش داده شود. نسل امروز نسلی است که گجتهای هوشمند در دستشان دارند و از آنها اطلاعات را میگیرند بنابراین نحوه آموزش هم باید تغییر کند نه اینکه به روش ۷۰ سال پیش تدریس کرد.
این موسیقیدان در ادامه گفت: با این کتابهای آموزشی کسی چیزی یاد نمیگیرد، در نهایت هنرجوها پیش من میآیند و میگویند معلمهایشان دست به تحقیر آنها میزنند. باید شاگرد را جذب کرد و به او هیجانی داد که بتواند یاد بگیرد. آموزش موسیقی در ایران باید به طور کل تغییر کند.
فستیوال باید عادات شنیداری جدید تولید کند
مشایخی همچنین درباره جشنواره موسیقی فجر بیان کرد: اصلا نمیتوان به این رویداد جشنواره گفت، بلکه بیشتر یک دورهمی است و در برگزاری آن تغییرات جزیی ایجاد میشود. فستیوال باید این امکان را به مخاطب بدهد که عادتهای شنیداری جدید برای او ایجاد شود و امکانی ایجاد کند که هیچ جا این موسیقی را نشنود.
این موسیقیدان ادامه داد: میدانید چقدر جوان با حال داریم؟ یکی از آنها قطعهای نوشته بود که به نظر من میتوانست در بهترین فستیوالهای دنیا اجراء شود. چرا به آنها اجازه کار کردن (شرکت در جشنواره) نمیدهند؟ میخواهند دست زیاد نشود! اگر میخواهند بخورند، ایرادی ندارد اما به بقیه هم اجازه کار کردن بدهند. میدانید چقدر کار آسانی است و چقدر خودشان لذت میبرند؟ کمک کردن یعنی بهشت! پنج سال اجازه بدهیم جوانان کار کنند و ببینیم چه میشود.
مشایخی گفت: اگر قرار است فستیوال جریانساز داشته باشیم، باید سعی کنیم موسیقیای اجراء شود که تا به حال شنیده نشده است. میدانید چقدر موسیقی وجود دارد که در ایران اجراء نشده است؟ در ایران حتی یک نفر که بلیتفروش است میتواندن جلوی یک پروژه را بگیرد.
او درباره اساسنامه جشنواره موسیقی فجر که هنوز تصویب نشده است، بیان کرد: اساسنامه اگر هم داشته باشد، متعلق به داخل کشو است. اساسنامه ضمانت اجرایی ندارد. خوشبختانه معاونت جدید سعی میکند همهچیز را از پایه نگاه کند.
این رهبر ارکستر اظهار کرد: جشنوارهای که قرار است جریانساز شود نباید فقط به اجرای موسیقی فکر کند. باید به نحوهی تفکر انسان کنونی و ایرانی فکر کردن، فکر کند. مدام میپرسند چرا موسیقی ایرانی جهانی نمیشود؟، خب تقصیر خودشان است زیرا نمیدانند ایرانی فکر کردن چیست. نمیدانند ما ایرانیها «عِلّی» فکر نمیکنیم. موسیقی ایرانی «موسیقی عِلّی» نیست و زیبایی آن هم در همین است و نمیدانیم چرا این گوشه در ادامه آن گوشه قرار گرفته است اما احساسمان میگوید این خوب است.
او ادامه داد: یکی از مشکلات تئورینویسی در ایران این است که طرز تفکری که خودش را با سرهمبندی مشغول میکند، میخواهد رابطه علّی پیدا کند و در اینباره میماند. دارند با ابزار اشتباه کار میکنند.
از نتنویسیهای اوایل «باروک» استفاده کنیم
این آهنگساز اضافه کرد: موسیقی اوایل دوران باروک (قرن ۱۷) از نظر ساختار و فرمال به موسیقی ایرانی شبیه است، که نتنویسی شده است. به نتنویسی آنها نگاه کنیم، ببینم چگونه اینکار را انجام دادهاند شاید بتوانیم استفاده کنیم یا خودمان نتنویسیای داشته باشیم که وجوه نتنویسی اوایل باروک را به وجود بیاورد.
ما هر چهار سال یکبار رئیس جمهور انتخاب میکنیم چرا باید یک نفر ۴۰ سال در یک شورا حضور داشته باشد؟ هیچگونه پیشرفتی در موسیقی ایران به وجود نیامده هیچ؛ بلکه یک سمبلکاری مزمن جا گرفته که مدام بدتر میشود. وزارت ارشاد تصمیمهای اشتباه میگیرد زیرا مشاوران اشتباهی انتخاب میکند.