ایران سالانه به حدود 19 میلیون تن انواع خوراک دام، طیور و آبزیان نیاز دارد که از این میان در سال گذشته 8/6 میلیون تن آن به طور صنعتی توسط کارخانجات تولید خوراک دام داخل تامین شد و بقیه آن در مزارع پرورش دام و طیور و به طور سنتی تولید شد.
به نظر شما تولید سنتی خوراک دام تاثیری در عدم کنترل بازار دارد؟
یکی از مهمترین مشکلات تولید خوراک دام همین نکته است که همچنان در ایران مراکز پرورش دام و طیور و آبزیان به صورت سنتی کار میکنند و دولت هم به این روند تولید تاکید دارد، مثلا یکی از شرایط صدور یا تمدید پروانه بهرهبرداری مرغداری با ظرفیت 30 هزار قطعهای به بالا داشتن آسیاب میکسر در محل پرورش مرغ برای تولید خوراک است. این موضوع بیش از 60 سال است که در دنیا به دلایل بهداشتی و استاندارد و البته بهرهوری منسوخ شده است. شما تصور کنید تولید سنتی خوراک دام چه تبعاتی را برای اقتصاد کشور فقط از منظر ضایعات میتواند در برداشته باشد. امروز در ایران به طور میانگین 60 درصد انواع خوراک دام، طیور و آبزیان مصرفی کشور به طور سنتی و بقیه به صورت صنعتی در کارخانهها تولید میشود. در حالی که مثلا کشور ترکیه که رقیب امروز و فردای ما در افق 1404 است، بیش از 90 درصد خوراک دام، طیور و آبزیان موردنیازش را به صورت صنعتی تولید میکند. شیوه سنتی در ایران باعث شده سالانه بیش از 2000 میلیارد تومان زیان اقتصادی را در این بخش تجربه کنیم.
وابستگی ایران به واردات نهادههای دامی چقدر است؟
سالانه حدود سه میلیارد دلار صرف واردات نهادههای دامی تولید خوراک دام و طیور میشود. اصولا عمده نیاز وارداتی ایران به محصولات علوفهای همچون ذرت، جو، انواع کنجالهها و گندم دامی است که امسال پیشبینی میشود 82 درصد ذرت دامی، 16 درصد گندم دامی، 26 درصد جوی دامی و 90 درصد کنجاله وابسته به واردات باشد. درمجموع خوراک دام ایران
80 درصد به واردات وابسته است.
آیا در زمینه واردات نهادههای خوراک دام انحصار وجود دارد؟
هر شرکت خصوصی و دولتی میتواند برای واردات اقدام کند و محدودیتی وجود ندارد، اما واقعیت این است که درباره سهم بازار واردکنندگان در داخل کشور نمیتوان براحتی این نظر را داد. به طوری که به دلایل متعدد سهم بزرگی از بازار نهادههای موردنیاز خوراک دام در اختیار تعداد انگشتشماری از واردکنندگان است؛ در نتیجه این تعداد واردکننده اثرگذاری بیشتری نسبت به دیگران در بازار دارند و همین موضوع باعث شده از آن بعضا به عنوان انحصار یاد شود. بنده معتقدم دولت در سالهای قبل برنامه استخوانداری جهت ورود تعداد بیشتری از واردکنندگان نهادههای دامی نداشته و امروز هم ندارد. امروز اگر به عنوان مثال به جای پنج واردکننده عمده، 50 بازرگان عرصه نهادههای دامی داشتیم، علاوه بر افزایش رقابتپذیری و کاهش رانت و فساد، قطعا مشکلات عدیدهای همچون نوسانات شدید قیمتی، کیفیتی و... را کمتر شاهد بودیم.
جایگاه بخش خصوصی در این بازار چیست؟
بهطور کلی برآوردهای انجامشده بیانگر آن است که امروز بیش از 54 هزار میلیارد تومان، ارزش بازار محصولات پروتئینی کشورمان است که از این بخش 38 هزار میلیارد تومان به خوراک دام و از این رقم نیز بیش از 15 هزار میلیارد تومان به صورت مستقیم به کارخانجات خوراک دام صنعتی برمیگردد.
به نظر شما قیمت خوراک دام اکنون در بازار منطقی است؟
قیمت محصولات نه فقط در این زمینه بلکه در تمام بخشها کاملا مشخص است و میتوان آنها را مقایسه کرد که آیا گرانفروشی صورت گرفته یا اینکه قیمتها منطقی هستند. امروز به دلایل مختلف هزینه واردات نهادههای یادشده افزایش پیدا کرده به همین دلیل کاملا طبیعی است که قیمت خوراک دام هم افزایش داشته باشد نه اینکه بگوییم واردکنندگان ارزان خریدهاند، ولی گرانفروشی میکنند. به عنوان مثال؛ هزینه انبارداری، حمل و نقل، قیمتهای جهانی و همچنین بسیاری از موارد دیگر که شاید بسیاری از آنها اطلاع نداشته باشند.
آیا عملکرد بانکها در افزایش قیمت نهادهها تأثیر داشته است؟
به نکته خوبی اشاره کردید. یکی از مواردی که میتوان از آن به عنوان گران تمام شدن خوراک دام و در کل محصولات پروتئینی یاد کرد، بحث انقباضی عمل کردن بانکها و سازمانهای پولی بانکی در این زمینه است. البته نرخ تبدیل یورو به دلار نیز بیتاثیر نبوده به صورتی که برآورد کردهایم تقریبا 30 درصد افزایش هزینه واردات به سیاستهای پولی بانکی بستگی دارد، چون منابع اختصاص داده شده واردکنندگان به یورو است، ولی مبادلات اقتصادی بینالمللی بر اساس دلار صورت میگیرد. همین مراحل میتواند زمینه افزایش قیمت را فراهم کند که نباید نسبت به آن بیتفاوت بود.
آیا مشکل مبادلات بانکی ایران برای خریدهای خارجی برطرف شده است؟
خیر، همچنان نمیتوان به سهولت و مستقیم برای خریدها ال.سی بانکی به کشورهای فروشنده و حملکننده کالا باز کنیم و همین نکته میتواند در کاهش توان خرید، موجودی بازار، کیفیت کالا، ریسک سرمایهگذاری و همچنین افزایش قیمت تمامشده محصول دخالت قابل توجهی داشته باشد.
جایگاه دولت در این بینظمی کجاست؟
اعتقاد دارم اصولا دولت اگر دخالتی در این زمینه نداشته باشد و صرفا به وظایف سیاستگذاری و نظارتی خود ادامه دهد بازار راه خود را پیدا کرده و به تعادل خواهد رسید و کمتر شاهد نوسانهای غیرمنطقی قیمتها خواهیم بود و فقط نوسانهای عادی مثل دیگر نقاط جهان را تجربه خواهیم کرد. اینگونه دخالتهای دولتی باعث شده که بخش خصوصی هم توان مدیریت شرایط خودش را از دست دهد و ادامه همین روند زمینه حذف، کاهش انگیزه سرمایهگذاری و زیان گسترده را برای فعالان اقتصادی و البته کشور ایجاد کرده و میکند.
ورود شرکتهای دولتی برای تنظیم بازار به نظر شما چگونه باید باشد؟
همانطور که قبلا اشاره شد اصولا استراتژی مشخصی در این زمینه نداریم. اینکه شرکتها باید وارد شوند یا خیر یا اینکه در چه ابعادی میتوانند وارد بازار شوند مسائلی هستند که باید برای آنها مرزهایی داشته باشیم، اما امروز واقعا هیچ چیز مشخص نیست و کاملا موردی و مقطعی تصمیمگیری میشود. به عنوان مثال با در نظر گرفتن سرمایه لازم برای واردات نهادههای خوراک دام لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که اصولا چند شرکت یا واردکننده داریم که مثلا بتوانند 70 میلیارد تومان برای هر بار کشتی هزینه کنند؟ پس ناخودآگاه پای دولت جهت تامین این کالاهای استراتژیک وسط آمده ولی همانطور که قبلا گفته شد باید مشخص باشد تا کجا دولت یا شرکتهای وابسته به دولت میتوانند ورود به تجارت کنند.
گروهی براین باورند که سیاستگذاری دولت در زمینه خوراک دام منطقی نیست، واقعا اینگونه است؟
بله، البته معتقدم دولت استراتژی مشخصی ندارد. دولتها پشت درهای بسته تنها با ابلاغ آییننامه و دستورالعمل علاوه بر دخالت در این زمینه به گونهای تصمیمگیری میکنند که انگیزه سرمایهگذاری در تجارت نهادهها کاهش مییابد. به همین دلیل آن بخش از واردکنندگان که قدرت مالی بسیار بالایی دارند باقی مانده و میتوانند دوباره به عنوان تعیینکننده بازار خودنمایی کنند. ببینید اگر شرکتهای واردکننده به دلیل سیاستهای غیرمنطقی دولت یک کشتی زیان بدهند باید پنج کشتی وارد و سود کنند تا حجم آن زیان قبلی جبران شود. حالا خودتان مقایسه کنید میزان سرمایهای که در این زمینه درگیر میشود، چقدر است و چگونه بازرگان باید آن را مدیریت کند؟ این عوامل همه باعث بیانگیزه شدن افراد عادی برای حضور در این بخش شده است.
نقش واسطهها در نوسانهای قیمتی اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
اجازه دهید بیپرده بگویم اصلا این نکته دلیل منطقی و فنی جهت افزایش نوسانات قیمتی نیست به نظر من هر زمان که مسئولان دولتی به دنبال شانه خالی کردن از مسئولیت اصلی خود هستند پای واسطهها به میان میآید در حالی که اصولا در تمام دنیا واسطهها برای سهولت فعالیت اقتصادی در همه زمینهها دیده میشوند. در زمینه خوراک دام وقتی پرورشدهنده نمیتواند نقدی خرید کند این واسطهها هستند که محصول موردنیاز پرورشدهنده را به صورت مدتدار در اختیارش قرار میدهند که کاملا طبیعی است منافعی هم برای خود متصور باشد، کجای این کار اشتباه است؟ مگر پرورشدهندگان و مصرفکنندگان نهادههای دامی اجبار به خرید از واسطهها را دارند؟ کسانی از واسطهها خرید میکنند که نقدینگی لازم را ندارند. اگر دولت اعتقاد به نفوذ واسطهها در عرصه نوسانات شدید قیمتی دارد، بخش خصوصی واقعی را از نظر منابع مالی ارزان قیمت تجهیز کند تا بخش خصوصی بدون واسطه خرید کند.
سیاستهای حمایتی دولت از دانههای روغنی چقدر در زمینه افزایش قیمت خوراک دام تاثیرگذار بوده است؟
طبیعتا به دلیل اینکه بخشی از نهادههای خوراک دام از این بخش تامین میشود بیتاثیر نیست و نباید از آن بیتفاوت گذشت، اما آنچه مهم است کیفیت و قیمت محصولات موردنیاز پرورشدهندگان است.
اگر شما بخواهید دامپروری و بخش کشاورزی ایران را با دیگر نقاط جهان مقایسه کنید آیا ما در سطوح بینالمللی وارد شدهایم؟
پاسخ مشخص شما خیر است؛ اصولا در عرصه دامپروری و بخش صادرات محصولات پروتئینی و خوراک دام نتوانستهایمبهطور پایدار وارد عرصه بینالمللی شویم و در این سالها بیشتر سنتی و مقطعی عمل کردهایم به همین دلیل است که وقتی قصد ورود در عرصههای بینالمللی داریم مشکلاتی را تجربه میکنیم که علاوه بر اینکه برایمان تازگی دارد گاهی تمام سیاستهایمان را تحت تاثیر خود قرار میدهد.