در بسیاری از شهرهایی که در ناآرامیهای دی ماه، تجمعات به خشونت کشیده
شد سابقه درگیری بر سر مساله آب وجود دارد. مشکل خشکسالی در سالهای اخیر
بیشتر در کشور به چشم میآید. کارشناسان، تحلیلگران و نیز شماری از
مقامهای دولتی، در سالهای گذشته در مورد بحران ناشی از خشکسالی و کمبود
آب هشدار دادهاند.
به گفته فرماندار تهران در
سال جاری، کمترین میزان بارندگی طی نیم قرن گذشته در کشورمان، ثبت
شدهاست. اگر بارندگیها در تهران به همین روند باشد، ۵۲ درصد مردم تهران
بدون آب شرب خواهند بود.
همچنین ورود آب به سدهای اصلی کشور، ۳۰ درصد کمتر از مدتزمان مشابه در سال گذشته بودهاست.
سد کرج
علاوه بر اینکه در برخی
پهنههای آبریز مانند خلیج فارس، بارشها ۶۷ درصد افت داشته، در برخی
استانها که انتظار بارش خوبی میرفت نیز بارشها بین ۴۰ تا ۷۵ درصد کاهش
داشتهاست.
در کنار مشکلاتی که
خشکسالی میتواند برای آب شرب مردم و کشاورزی بوجود بیاورد با توجه به
مشکلات اقتصادی کشور مساله بودجه مقابله با این پدیده هم بسیار حیاتی است.
در سال ۸۷ دولت برای
مقابله با پدیده خشکسالی ۵ میلیارد دلار از صندوق ذخیری ارزی برداشت کرد،
اما به نظر میرسد دولت فعلی برای تامین مبالغ بسیار کمتر هم دچار مشکل
است.
نشریه علمی
ساینتیفیکامریکن، در تحلیلی پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی و خشکسالی
را در کنار مدیریت نادرست، چالشهای مهمی میداند که ایران با آن روبهرو
است.
مدیریت نادرست مسالهای است که محمد رضا درویش فعال محیط زیست در گفتگو با فرارو از آن به عنوان "خشکسالی مدیریتی" یاد میکند.
به نوشته این نشریه علمی
این بحران ممکن است یکی از دلایل اعتراضات اخیر در ایران بهشمار رود و در
سالهای پیشرو نیز به اعتراضات دیگری بیانجامد.
محمدرضا درویش به بررسی مساله خشکسالی و کم آبی و راهکارهای مقابله با آن میپردازد:
با
توجه به اینکه در سال جاری نسبت به نیم قرن اخیر کمترین میزان بارش را در
کشور داشته ایم پیش بینی شما در مورد خشکسالی که ممکن است اتفاق بیافتد
چیست؟
قطعا امسال در سال خشکسالی خواهیم بود،که خشک سالی نسبتا
شدیدی هم خواهد بود؛ البته این ماجرا در ایران غیر طبیعی نیست. اغلب
سالهای اخیر در ایران سالهای خشکی است و سالهای که اصطلاحا به آن
"ترسالی" میگوییم معدود است.
آن چیزی که در کشور ما
بحران ایجاد میکند این است که ما هرگز واقعیتهای اقلیمی و جغرافیایی
خودمان را به رسمیت نمیشناسیم و همچنان رو به آسمان برنامه ریزی میکنیم؛
امیدواریم و دعا میکنیم که باد و باران بیاید.
امارات -همسایه جنوبی ما-
هم در خشکسالی بسیار شدیدی است، در سال جاری بارندگی آنها هم به شدت کم
بوده است. کلا در منطقه خاورمیانه وضعیت همین گونه است، اما آنها هیچ
نگرانی از این خشکسالی و کمبود باران ندارند و هرگز مثل ما دل نگران
ریزشهای آسمانی شان نبودهاند. چرا؟ چون که چیدمان توسعه شان را بر مبنای
اقتصادی طراحی کرده اند که کمترین وابستگی را به آب و خاک دارد.
این کشورها روی
بازرگانی، تجارت، گردشگری، صنایع "هایتک" و انرژیهای نو سرمایه گذاری
کردهاند. فقط شهر دوبی در سال گذشته ۱۴.۵ میلیارد دلار از محل گردشگری
درآمد داشته است. در حالی که کشور پهناور ما که مساحت آن چندین برابر
امارات است ۱.۳ میلیارد دلار درآمد داشته است.
اینها همه نشان دهنده
این است که خطری بزرگتر از خطر خشکسالی کشور را تهدید میکند و آن هم
خشکسالی مدیرانی است که حاضر به تغییر نیستند و درایت درک شرایط کنونی را
ندارند. بسیار محافظه کار و متحجر هستند و با توجه به این ماجرا ما درگیر
خطری هستیم که من اسمش را میگذارم "خشکسالی مدیریتی".
یعنی به نظر شما خشکسالی امسال با توجه به اقلیم منطقه مسالهای طبیعی است؟
پاییز
امسال نسبت به میانگین ۶۳ سال گذشته کمترین میزان ریزش های آسمانی را
داشته است، اما ما سالهای دیگری را هم داشته ایم که مثلا زمستان ما
خشکترین زمستان بوده است، اما بهار به سرعت جبران کرده است یا اینکه پاییز
بسیار خوبی بوده، اما زمستان و بهار خوب نبوده است.
کلا ویژگی مناطق خشک
اینگونه است که انحراف معیار بارش از میانگین بسیار بالا است؛ و مثلا در یک
سال نسبت به سال دیگر ۷۰ درصد ریزشهای آسمانی تغییر میکند.
میانگین گرفتن در
کشورهایی با شرایط کشور ما نوعی بلاهت است مثل این است که بگوییم میانگین
یک تومن پولی که در جیب من است و یک میلیاردی که در جیب شماست میشود ۵۰۰
میلیارد و یک تومن در حالی که میانگین برای این دو مرحله درست نیست.
در مورد اقلیم خشک هم
دقیقا اینگونه است و ما نباید بر اساس میانگینها قضاوت بکنیم. هر سالی
باید صرفا سناریوی خودش را داشته باشد و بهترین کاری که باید بکنیم این است
که آبی که در این مملکت وجود دارد را برای توسعه گردشگری، توسعه صنایع
هایتک و نیاز آب شرب مردم استفاده بکنیم.
در صورتی که ما در
کشورمان پرمصرفترین صنایعی که در جهان وجود دارد مستقر کرده ایم. یعنی هیچ
"صنعت آب بَری" در جهان وجود ندارد که ما آن را نداشته باشیم یعنی سه صنعت
فولاد، آهن و اتم.
این سه صنعت به شدت آب
بَر هستند. تمام نیروگاههای اتمی در دنیا در کنار رودخانهها و دریاها
قرار گرفته اند؛ اما ما در مرکز کشو-قم و اصفهان- نیروگاه اتمی ساخته ایم؛ و
یا اینکه استحصال اورانیم را از یزد انجام میدهیم و مجبورهستیم با
تانکرهای بزرگ برای مردم آن منطقه آب شیرین ببریم. این نابخردی و عدم توجه
به ملاحظات واقعی حاکم بر سرزمین ماست.
احداث صنایع فولاد، آهن صنایع سیمان و کشت نی شکر در مناطق کم آب اشتباه است.
نی شکر در جایی کشت
میشود که دست کم میانگین ریزشهای آسمانی اش ۱۰۰۰ میلیمتر باشد در حالی که
مابا وجود کم آبی با افتخار نیشکر میکاریم و کسی را که با افتخار نیشکر
کاشته است به عنوان رئیس سازمان محیط زیست منصوب میکنیم و به او جایزه
میدهیم. اینها اشتباهات بزرگی است که در کشور رخ داده و همچنان ادامه
دارد؛ و تا وقتی که این وضعیت باشد ما حق نداریم از آسمان شکایت کنیم.
کدام مناطق کشور در برابر این خشکسالی آسیب پذیری بیشتری دارند؟
اگر فقط شرایط طبیعی را در نظر بگیریم بدترین وضعیت را در شرق کشور داریم، و بعد در دشت سیستان و بعد در ایرانِ مرکزی.
اما اگر بخواهیم فاکتور
جمعیت را دخالت بدهیم، تهران الان بدترین وضعیت را دارد، چون سرانه آب به
شدت وابسته به سدهایی است که وجود دارد و این سدها الان ۶۰ تا ۶۵ درصد
خالی است و از نظر پدافند غیر عامل تهران به شدت در معرض آسیب جدی است، بعد
از تهران شهرهای مشهد، اصفهان و تبریز قرار دارند.
آیا ممکن است بارش در ماههای باقی مانده از زمستان و بهار مشکل خشکسالی امسال را جبران کند؟
در
اقلیم خشک هر چیزی امکان دارد، اما امیدوارم این ماجراها هشداری باشد
برای رهبران و مدیران حوزههای محیط زیست، آب و کشاورزی کشور که به سرعت
چیدمان توسعه را تغییر دهند.
اگر ما در یک بزرگراه
مسیر اشتباهی را میرویم کم کردن سرعت ما را به هدف نزدیک نمیکند، شجاعت و
درایت این است که از اولین دور برگردان دور بزنیم.
ما نیاز به مدیرانی داریم
که با شجاعت اعتراف کنند اشتباه کرده اند. باید بپذیریم خودکفایی در کشور
یک اشتباه راهبردی بوده است. باید به سمت تامین امنیت غذایی برویم و امنیت
غذایی ایرانیان یعنی بالفعل کردن مزیتهای بالقوهای که در این سرزمین وجود
دارد.
در این صورت دیگر نیازی
به آب فراوان و دعا برای بارش باران نداریم. چراکه کل نیاز آب شرب ایرانیان
۸ میلیارد متر مکعب است. یعنی ۸۰ میلیون ایرانی فقط به ۸ میلیارد متر مکعب
آب شرب نیاز دارند و این ۸ میلیارد متر مکعب یعنی ۸ درصد آب قابل استحصال
کشور که در سختترین خشکسالیها هم همیشه اتفاق میافتد.
این وضعیت در ایران را با
عربستان صعودی مقایسه کنید که فقط برای تامین آب شرب مردم به ۳ میلیارد
متر مکعب آب نیاز دارد، ولی کل موجودی آب قابل استحصالش فقط ۱ میلیارد متر
مکعب است.
اگر در ایران خشکسالی
داریم پس وضعیت عربستان چگونه است؟ آدمهای ناشکری هستیم که در چنین فلاتی
که ۱۸۰ رودخانه دائمی دارد آنقدر بد رفتار کردهایم، آنقدر ولنگارانه و
نابخردانه از نعمتهای الهی سوء استفاده کرده ایم که حالا به همچین فلاکتی
افتادهایم.
کار ما شبیه کار آن
خانواده ثروتمندی است که با اسکناسهای ۱۰ هزار تومانی سیگار روشن میکرد و
وقتی که میخواست نذری بدهد زیر آن نذریها شمش طلا میگذاشت و میگفت:
چرا من که این همه کار خوب کردم و آنقدر نذر دادم، بدبخت و فقیر شدم؟!
فرارو