پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۳
رییس سازمان ملی استاندارد ایران مطرح کرد:

نقش فرهنگ و هنر در ارتقای زندگی استاندارد

«استانداردسازی در جهان امروز تنها به کالاها محدود نمی‌شود، بلکه فرآیندها و روش‌­های اجرایی را هم در بر می‌گیرد و این موضوع به ویژه در حوزه­ فرهنگ و هنر با فرآیندها و روش‌­های اجرایی متنوع و متعدد، حائز اهمیت است.»
کد خبر: ۱۹۶۲۱۸
به گزارش ایران اکونومیست؛ پیش­تر همه­ ما استاندارد را با علامتی بر روی کالاها و محصولاتی که می خریدیم می‌شناختیم. امروزه اما حوزه­ کاری استاندارد فراتر از کالاها رفته و به فرآیندها و روش‌‌های اجرایی و خدمات انسانی هم رسیده است.

به عنوان مثال، طرح­‌هایی مثل از «مزرعه تا سفره» برای کالاهای خوراکی، تنها روی محصول نهایی توجه ندارد، بلکه بر روی تمام فرآیند تولید کالای خوراکی نظارت می‌کند و استانداردسازی را در همه­ی مراحل تولید، زیر نظر دارد.

طرح‌­های زیست شهری مانند استانداردهای عبور و مرور نابینایان نیز از این دست هستند و استانداردهای ویژه­ای دارند.

سوال اینجاست که استاندارد از چه منظری می تواند به مقوله­ فرهنگ و هنر کمک کند؟

فرهنگ و در نگاه دقیق­تر هنر در دنیای امروز هم جنبه­ی فرآیند­ی دارد و هم جنبه­ کالایی.

در جنبه فرآیندی در قالب یکی از اشکال هفتگانه­ی آن، طی فرآیندی به مرحله­ی اجرا در می­آید. در انتهای این فرآیند، حاصل آن به شکل مرسوم یکی از این اشکال هفتگانه­ی هنر، به مخاطب یا مصرف­‌کننده ارائه می­‌شود که همان کالا یا محصول فرهنگی است که این روزها زیاد شنیده می‌­شود. آیا می­شود برای این محصول یا کالای فرهنگی استانداردی قائل شد؟

در حال حاضر استانداردهایی برای برخی از کالاهای فرهنگی و آثار هنری وجود دارد که حالت قراردادی پیدا کرده است؛ مانند لزوم داشتن حداقل 24 فریم تصویر در ثانیه برای فیلم، قاب­بندی در سینما، فرکانس 440 هرتز برای نت لا که تحت استاندارد «16 ISO» است و استانداردهای مرتبط با چاپ و کاغذ.

این استانداردها قراردادی و گاهی کف متغیرات هستند، به عنوان مثال 24 فریم در ثانیه کمترین تعداد فریمی­ست که منجر به متحرک شدن تصویر می شود، در حالی که با فریم­های بیشتر هم می‌توان فیلم برداری کرد یا فرکانس مرجع 440 هرتز پیش از این 432 هرتز بود و هنوز هم در برخی ارکسترها این فرکانس مورد استفاده قرار می­گیرد. استانداردهای مربوط به لباس و اسباب­بازی نیز بخشی از استانداردهای کالاهای فرهنگی به شمار می آیند.
این­ها بخشی از استانداردهایی­ست که در هنر مورد استفاده قرار می گیرد. با چنین مقدم‌ه­ای می‌توان به این سوال که : «آیا وقتی اثر هنری و کالای فرهنگی با مخاطبش مواجه می شود، می­توان برای آن استانداردی قائل بود؟» پاسخ شفاف­تری داد.

به نظر می­‌رسد در مقوله فرهنگ و هنر، نقش استاندارد را مخاطب ایفا می کند، این مخاطب است که با متر و معیار سلیقه­‌اش، در مواجهه با اثر هنری، به ارزیابی آن می‌پردازد.

به عنوان مثال دو دوست یک فیلم یا تئاتر را می بینند، یک قطعه‌ای موسیقی را می‌شنوند، یک تابلوی هنری یا اثر تجسمی را نظاره می‌کنند، یکی از آن خوشش می‌آید، یکی بدش می‌آید.

اینجا، کارکرد سلیقه و ادراک مخاطب را به عنوان سنگ محکی مانند استاندارد می توان در نظر گرفت. این مخاطب می تواند مخاطبی عام باشد یا مخاطب خاص و منتقد.

طبیعتا نظر یک مخاطب عام در مواجهه با یک اثر هنری و کالای فرهنگی با نظر یک منتقد حوزه­ی  مربوطه متفاوت است. اثری که مورد پذیرش عامه قرار می گیرد، مانند یک فیلم یا تئاتر گیشه‌­ای یا یک موسیقی عامه­پسند پاپ، قطعا با فیلمی که مورد تحسین منتقدین قرار می گیرد یا یک قطعه پیچیده­ موسیقی متقاوت است.

اثر نخست، مانند مفهوم استاندارد است که حداقل معیارهای مورد نیاز در هر حوزه­‌ای را بررسی می کند و اثر دوم، مفهومی شبیه به کیفیت را دارد که بالاترین سطح یک کالا را عرضه می دارد.

در این بین، باید تلاشی صورت بگیرد که در یک جامعه، سطح سلیقه و ادراک میانگین جامعه­ مخاطبان کالاهای فرهنگی، اندک اندک بالا رفته و استانداردهایش ارتقا یابد. در چنین شرایطی مخاطب در مقابل اثر هنری که فاقد استانداردهای کافی باشد کرنش نشان نمی­‌دهد و آن را نمی‌پذیرد؛ به عنوان مثال فروش فیلم­های گیشه­‌ای و سطحی کاهش می‌یابد، موسیقی­‌های درجه چندم شنیده نمی‌­شود و مثا­ل‌­هایی از این دست...

تحقق این امر، با نگاه فرآیندی به تولید اثر هنری می‌تواند محقق شود. یعنی اگر بتوانیم در فرآیند تولید یک اثر فرهنگی هنری، خواه فیلم و تئاتر، خواه کتاب، خواه موسیقی و دیگر هنرها، استانداردهایی را تعریف و رعایت کنیم، نتیجه­­ آن تولید اثری با سطحی بالاتراست که در دراز­مدت می‌­تواند ماندگاری بیشتری داشته باشد و از اثرگذاری بیشتری در سطح جامعه برخوردار باشد.

کما این که اگر امروز به آثار فرهنگی و هنری ماندگار در هر حوزه­ای به دقت بنگریم، مشاهده می‌کنیم که این دسته از آثار از غنای تکنیکی و فرهنگی بسیار بالایی برخوردار بوده و مخاطب خود را به خوبی شناخته و همگام با او پیش رفته‌­اند.

منظر دیگری که می توان از آن به ارتباط میان استاندارد و فرهنگ و هنر نگریست، جنبه­ی اطلاع‌رسانی هنر در باب مساله­ استاندارد است.

فرهنگ و هنر، در زندگی مردم نفوذ عمیقی دارد و مردم به نوعی با آن در زندگی روزمره­­ی خود ارتباط مستقیم دارند، پس می­‌تواند حامل خوبی برای پیام‌­های استاندارد باشد تا ما شاهد ارتقاء سطح کیفی کالاها در زندگی مردم باشیم. یک اثر هنری می‌تواند حامل پیام­‌هایی برای مخاطب خود باشد و به تغییر در زندگی مخاطب منجر شود پس می­توان از این ظرفیت برای انتقال پیام استاندارد بهره برد.

اکنون سازمان ملی استاندارد در این باره پیشگام شده است و با برگزاری جشنواره‌­های مختلف هنری مانند عکس استاندارد، شعر استاندارد، پوستر روز جهانی استاندارد و نظایر آن مسیر این حرکت را باز کرده است.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با داشتن بستر مناسب در ارتباط تنگاتنگش با جریان هنری کشور برای فرهنگ­‌سازی هر چه بیشتر سبک زندگی استاندارد می تواند شانه به شانه­ سازمان ملی استاندارد در این راه قدم بردارد.

بی‌تردید شاخه‌­های مختلف هنری و محصولات و کالاهای فرهنگی هنری با نفوذ گسترده خود می‌توانند پیام‌­های استاندارد و زندگی استاندارد را به گوش مردم برسانند و قدمی بزرگ در افزایش سطح کیفی زندگی مردم بردارند.
آخرین اخبار