به گزارش ایران اکونومیست، در ادبیات اقتصادی تاکید فراوانی بر مفهوم رقابت مشاهده میشود. از نقطه نظر ایستا، رقابت رفاه را افزایش می دهد؛ چون رقابت قیمت ها را کاهش و مقدار عرضه شده توسط بازار را افزایش می دهد. از منظر پویا رقابت در صورتی استاندارد زندگی را افزایش می دهد که انگیزه بنگاهها برای نوآوری را افزایش دهد.
بر خلاف این مطالب، اقتصاددانان و سیاستگذاران اعتقاد دارند رقابت در بخش بانکداری متفاوت است. وجود شکست های بازاری توضیح می دهد که چرا رقابت به طور مستقیم در بخش بانکداری کاربرد ندارد. باید در نظر داشت که اطلاعات نامتقارن، وجود اثرات جانبی و هزینه های ضمنی و نوع ارتباطات در بازارهای مالی میتواند اثرات بسیاری بر رقابت در بانکداری داشته باشد و مشخص کننده سازوکار رقابت در بانکداری باشند.
دو دسته کاملا متناقص از نظریات در این زمینه وجود دارد. در یک دسته فرض بر این است که افزایش رقابت و کاهش تمرکز در شبکه بانکی، ثبات را افزایش می دهد و در دسته دیگر فرض بر این است که برعکس؛ افزایش رقابت و کاهش تمرکز در شبکه بانکی ثبات را کاهش می دهد و منجر به شکنندگی شبکه بانکی می شود.
در دیدگاه تمرکز-ثبات، تکیه بر مواردی همچون توانایی قابل توجه در افزایش ذخایر سرمایه، ارزش ساختار، توانایی قابل توجه در صرفههای ناشی از مقیاس، نظارت و کنترل قابل توجه به چشم میخورد. همچنین در دیدگاه تمرکز-ثبات، بانک های بزرگ توانایی بیشتری در تحمل شوک های نقدینگی و بیثباتی کلان اقتصادی دارند.
زیرا با استفاده از مزایای ناشی از تمرکز بیشتر و بهتر قادرند سود خود را افزایش دهند. بنابراین با تقویت ذخایر سرمایه، شکنندگی مالی کاهش می یابد. در واقع، طرفداران نظریه تمرکز-ثبات نشان میدهند که بانک های بزرگتر در سیستم بانکداری متمرکز (انحصاری) سودهای خود را افزایش می دهند و با تأمین سرمایه پشتیبان بالاتر (که محافظ شوک های کلان اقتصادی خارجی و شوک های نقدینگی است) شکنندگی مالی کاهش می یابد. همچنین در این دیدگاه تاکید بر آن است که در سیستم های مالی متمرکزتر بحران های مالی با احتمال کمتری رخ می دهند.
به نظر میرسد در اینجا بحث اصلی در ارتباط با پویایی های بلندمدت است. در واقع در غیاب رقابت، بانک ها با مدیریت مناسب ذخایر خود در واکنش به شرایط نامساعد، ظرفیت بالاتری در مدیریت دارائی ها پیدا میکنند. همچنین میتوان بیان کرد که افزایش قدرت بازاری پس از ادغام بانکها به دلیل برخورداری از مزایای متنوعسازی، منجر به برقراری ثبات بیشتر در بانک می شود. بنابراین، تمرکز یک مکانیزم برقرارکننده ثبات است و رقابت احتمال بحران بانکداری را افزایش می دهد و در محیط های رقابتی تر طول دوره بحران بانکداری بیشتر است.
دلیل دیگری که از دیدگاه تمرکز-ثبات حمایت میکند، این است که کنترل و نظارت یک سیستم مالی متمرکز که بانکهای خیلی بزرگ اندکی دارد، سادهتر از سیستم مالی کمتر متمرکز با بانکهای کوچک خیلی زیاد است. این بدین معنی است که از دیدگاه قانونی، نظارت بر این قبیل مؤسسات مالی اثربخشتر است و ریسک سرایت بهتر قابل کنترل است.
در مقابل، دیدگاه تمرکز-شکنندگی بر مواردی همچون، تشدید مسئله مخاطرات اخلاقی، افزایش نرخهای بهره، ناکارآمدی تنوع ریسک، پیچیدگی فرایندها و تشکیلات اشاره دارد.
در دفاع از این دیدگاه میتوان این طور مطرح کرد که به طور عام قانونگذاران تمایل دارند توسط شبکه امن حمایتی دولت، به بانک های بزرگ یارانه ها و ضمانت های بزرگتری اعطا نمایند؛ که این مسئله مدیران را به ریسکپذیری های بزرگتر تشویق می کند که در اثر آن، مخاطرات اخلاقی تشدید می شود.
افزایش بهره وام ها از جانب بانک ها در بازار متمرکز بیشتر مشاهده میشود. زمانی که نرخ های بهره بالاترند، احتمال اینکه وام ها درآمدزایی نداشته باشند، بالاتر است. بنابراین ریسک نکول وام ها در این زمینه، احتمال ورشکستگی های بانکی را افزایش می یابد. همچنین بازارهای متمرکز از درجه بزرگتری از «نارکارآمدی در تنوع ریسک» رنج میبرند و به طور عمده از نظر کارایی، کنترل داخلی و ریسکهای عملیاتی با مشکل روبرو هستند.
در نهایت بحث «پیچیدگی سازمانی» در حمایت از دیدگاه تمرکز-شکنندگی ارائه میشود. مخصوصاً اینکه اندازه یک بانک با شفافیت رابطه معکوس دارد. اندازه بزرگتر به بانک این امکان را میدهد که با استفاده از ابزارهای مالی پیچیده، فعالیت ها و خطوط تجاری خود را میان بازارهای چندگانه جغرافیایی گسترش دهد. نظارت بر یک سازمان حقوقی پیچیده به علت ساختار آن، به مراتب سخت تر از یک بانک کوچک است.
بنابراین، باید توجه داشت که بانکها در فضای رقابتی یا انحصاری در اقتصاد کلان رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. تمرکز و یا قدرت انحصاری بالا در شبکه بانکی میتواند تاثیرات عمیقی بر عملکرد و پرتفوی بانکها داشته باشد. درهم پیچیدگیهای بانکی و قدرت بانکهای بزرگ در شبکه بانکی و میزان نظارت بانک مرکزی بر فعالیتهای بانکی میتواند تاثیرات بسزایی در بازارهای مالی داشته باشد. برای جلوگیری از بحران و ریسکهای پیش روی شبکه بانکی، باید بیش از پیش به مدیریت قدرت انحصاری بانکها توجه شود.