مقام معظم رهبری در جلسه چهارم پیشنهاد دادند که انتظار کار خارق العادهای را از دستگاها دارند و دستگاهها صرفاً به ارائه گزارش عملکرد اجرایی اکتفا نکنند. در آخرین جلسه هم که حدود یک ماه پیش برگزار شد،
باز همین بحث مطرح شد. مطابق بند 57 سیاستهای کلان نظام که در مجمع تشخیص مصلحت در سال گذشته مصوب شد آمده در 5 سال آینده باید 25 درصد اعتیاد را کاهش دهیم اما از چه طریقی؟ از طریق مدیریت مصرف.
با توجه به اینکه تعداد معتادین در کشور نزدیک به 2 میلیون و 800 هزار نفر است باید بتوانیم در طی روند 5 ساله 25 درصد این معتادان را کاهش دهیم. حالا بحثی که پیش میآید این است؛ برنامهها برای این کار چیست؟
سؤال اساسی که پیش میآید این است اگر برنامهها خوب بود که تعداد معتادین در طول این سالها افزایش پیدا نمیکرد. بنابراین برای اینکه این رقم را کاهش دهیم چه برنامهای داریم؟ باید در کدام قسمت کاهش دهیم در حوزه پیشگیری یا درمان؟
وقتی بودجههای ستاد مواد مخدر را نگاه میکنیم در سال 92، 110 میلیارد تومان بوده امسال بودجه به 250 میلیارد تومان رسیده یعنی تقریباً 2 و نیم برابر شده است. حالا نکتهای که وجود دارد، امسال هم مجلس مصوب کرد بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر شاید حدود 120 میلیارد تومان بابت افزایش جرایم ناشی از قاچاق افزایش داده شود.
از آن سو هم وزارت رفاه حدود 80 میلیارد تومان برای بیمه معتادان هزینه میکند در واقع چیزی حدود 450 میلیارد تومان بودجهای هست که ستاد مبارزه با مواد مخدر صرف میکند.
با همه اینها میبینیم اقدامات تأثیرگذار نیست؛ نه متخصصین و نه مردم در سطح جامعه اقدامات را قبول ندارند. پس چه چیز مشکل دارد؟ از نظر من مشکل به این برمیگردد که احتمالاً مدیران در حوزه کاهش تقاضا شجاعت و قدرت تصمیمگیریهای کلان را ندارند.
در حوزه کاهش تقاضا و آسیبهای اجتماعی احتیاج به مدیران قوی و شجاع داریم که بتوانند برنامهریزی کنند. نکته بعدی اینکه معتقدم، مدیران طرحها و برنامههای جدید را نمیپذیرند چون برنامههای جدید مستلزم درگیر شدن با سازمانها و برگزاری جلسات مختلف، ایجاد فکر و فعالیت است که شاید برای خیلیها سخت باشد. شاید هم مدیران دوست دارند برنامههای قبلی طبق روال خودش ادامه پیدا کند و به همان روش جلو برود.
نکته سوم اینکه کدام سازمان و نهادی در حوزه مواد مخدر است که برنامههای خودش را ارزیابی میکند؟ یعنی اینکه بطور مثال آموزش و پرورش 6 برنامه در کشور انجام میدهد اما آیا آموزش و پرورش این برنامهها را ارزیابی کرده است و بر آنها نظارت دارد؟
برای مثال همین وزارتخانه که سال آینده میخواهد با ستاد مواد مخدر تفاهمنامه امضا کند توضیح میدهد از 6 برنامه حداقل دو برنامهاش موفق بوده است؟ متأسفانه برنامههای ما جوری است که نه قابلیت ارزیابی دارد و نه قابلیت نظارت چون برنامهها شاخص ندارند.
موضوع مهم دیگر بحث پرداخت میزان بودجه به دستگاهها و نحوه تخصیص بودجه است که در آخر سال تخصیص بودجه برخی اوقات به 70 درصد میرسد. در حوزه مبارزه با مواد مخدر یک بودجه مستقیم و یک بودجه غیرمستقیم داریم.
بودجه مستقیم همان 250 میلیاردی است که ستاد از دولت میگیرد. یک بودجه غیرمستقیم هم داریم مثلاً وزارت بهداشت ده ها میلیارد تومان برای هزینههای مواد مخدر خرج میکند که این رقم در بودجههای ستاد دیده نمیشود یا در همان بودجه اصطلاح ردیف 10 در 34 مبارزه با مواد مخدر که مجلس مصوب کرده، نیز دیده نشده است.
حتی وزارت رفاه و نیروی انتظامی که بودجه سنگینی را برای مرزها میگذارد اصلاً محاسبه نمیشوند بنابراین مبلغی که برای مبارزه میگذاریم خیلی زیاد است. یکی از بزرگترین مشکلات در حال حاضر بیاعتمادی مردم به سیستم مبارزه با مواد مخدر است.
این عدم اعتماد به سیستم است که باعث شده در حوزه اجتماعی شدن نتوانیم عمل کنیم. وزیر کشور با اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر برنامه خوبی را در حوزه مبارزه با مواد مخدر بنیان گذاشتند.
ساختار اجتماعی کردن یعنی سرمایه و اعتماد اجتماعی را بالا ببریم. ما در این حوزه نتوانستیم کاری کنیم. سؤال دیگر اینکه ستاد مبارزه با مواد مخدر چقدر توانسته متخصصین را جذب و از نظرات آنها استفاده کند؟
کارشناسان در جلسات شرکت میکنند، حرف میزنند و ایده میدهند اما وقتی حرفهای شان مورد تأیید قرار نمیگیرد دلسرد و از این حوزه دور میشوند. از طرف دیگر سازمانهای مردم نهاد نیز وقتی به این حوزه ورود میکنند و میبینند برنامهای برای کاهش اعتیاد صورت نمیگیرد یا حتی ثبت نام و مجوز گرفتن شان به بهانههای مختلف یک سال عقب میافتد دلزده میشوند.
مردم هم تمایلی ندارند. این عدم اعتماد بسیار نکته منفی در حوزه مبارزه با موادمخدر است. وقتی عدم اعتماد را برداریم، سرمایه اجتماعی را قوی کردهایم؛ آن موقع است که تئوری و استراتژی به نام اجتماعی کردن مواد مخدر در حوزه پیشگیری و درمان تقویت میشود.
نکته مهم دیگر در حوزه درمان میزان ماندگاری از 10 درصد بیشتر نیست و 90 درصد عود مصرف دارند چون سیستمهای روانشناسی و مددکاری خیلی ضعیف کار میکنند و همه نگاهها به سمت درمان رفته است.
نگاه ما در حوزه پیشگیری برنامه عملیاتی آموزش و پرورش است که در قالب برگزاری سمینار و کارگاه آموزشی خلاصه شده است. این برنامهها هم در مدرسه یک بار در سال به مدت 4 ساعت اتفاق میافتد. چقدر ما در صدا و سیما برنامه میبینیم که سیستم را نقد کند؟
برنامههای صدا و سیما بیشتر بر مبنای تعریف از گزارش عملکرد دستگاهها است. اتفاقاً خود دکتر روحانی و وزیر کشور به نقد شدن تأکید دارند اما در ردههای پایین سیستم این اتفاق نمیافتد و اجازه نقد داده نمیشود.
در آخر باید گفت که شاید بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر کافی نباشد ولی همین بودجه هم کم نیست. از همین بودجه هم میتوان استفاده صحیح کرد در صورتی که اعتماد مردم به سیستم را بالا ببریم و پای خیرین به این حوزه باز شود.
خیرین برای مثال در حوزه درمان سرطان روند هزینه کرد را میبینند ولی در اینجا هزینه کرد مشخص نیست، بیشتر هزینهها خرج همایشهایی میشود که برنامه جدیدی ندارد، چون فکر جدیدی ندارند.
سعید صفاتیان رئیس کار گروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام