صادق
هدایت وقتی گفت فرهنگی قوی تر است که فحش های آبدار بیشتری داشته باشد
هرگز فکرش را نمی کرد تا این حد اهل افراط زبانی تا این حد باشیم.
فحش
لایه بی خطر زبان است که درونیات را ناخواسته بیرون می ریزد و دقیقا تصویر
امروز جهان از ما همین است مردمی که از سر خشم مدام در حال بد و بیراه
گفتن هستند و سراز استندآپ کمدی ها درآورده ایم.
در اقسام فحش، مشدد
کردن را به منظور تخیله بار روانی به کار می بریم و ایرادی به لحاظ شخصیتی
وارد نمی شود اما زمانی که شخصیت طرف مقابل را هدف قرار می دهیم پای هتاکی
وارد می شود که باعث بروز خشم وی خواهد شد.
طب سنتی می گوید بیش از
حد گرمی خوردن باعث دمل خواهد شد و روش های تخیله روانی و بار عاطفی شبانه
روز را نداریم. نسل جوان ما هرچه فحش رکیک تر به فلان فوتبالیست می زند ما
می خندیم. واین می شود از سکوی ورزشگاه تا صفحات مجازی لب ریز فحش های
هتاکانه است.
سر اشتباه عجیب ترامپ در تغییر نام خلیج همیشه فارس در
صفحه شخصی دخترش به لهجه اصفهانی و شمالی و لری و کردی نوشتیم و فکر
نکردیم که او بلد است بخواند، می خواند آیا؟ مهم است برایش که چه طور فکر
می کنم؟
خشونت پله ی بالاتر از همین رفتارهای زننده زبانی ایستاده
است و نظام تربیتی و آموزشی نتوانسته نسل پویای امروز را طوری تربیت کند که
با آموزه های اخلاقی و اجتماعی هم سو باشد.
این تجاوز به کودکان و
قتلشان را چه کسانی انجام می دهند؟ در کدام مدرسه و نظام آموزشی درس خوانده
اند؟ این همه بی احترامی که در رانندگی ما مستتر و آشکارا خود نمایی می
کند از کجا سرچشمه می گیرد؟
خود برتر بینی که دچارش شده ایم در کجای
روش تربیتی جامعه جا خوش کرده است که عالم و آدم به ما بی دلیل بدهکار
هستند و به واسطه ی یک بوق، قفل فرمان برمی داریم برای شکستن سر، و بقیه در
حال سلفی گرفتن و فحش نوشتن و از کنار انبوه کودک آزاری ها می گذریم.
چه راهکاری برای پیش گیری از اتفاقات تلخ اجتماعی پیش بینی کرده ایم که فجایعی این طوری که موی بر تن راست می شود اتفاق نیفتد.
گیرم
طلاق پدیده ای زشت است اما قرار نیست چیزی که به هر دلیلی حکمش جاری می
شود دنبال زوجه بیفتد تا جایی خفتش را بگیرد.چرا هیچ درسی برای آماده سازی
زنان بعد از طلاق نداریم که بدانند خشونت پنهان و بیماری جنسی طرف مقابل
بعدی شان را تشخیص بدهند و صرفا به خاطر مشکل مالی در گردابی دیگر گرفتار
نشوند.
چرا هیچ اهرم و فیلتری برای شناسایی خشونت های رفتاری و جنسی
تعریف نمی شود و تا وقتی قربانی نمی دهیم متوجه وخامت حال اطراف مان نمی
شویم.
بومرنگ خشونت را کجا پرتاپ کرده ایم که حالا سمت ما دارد
برمی گردد. جامعه ای که وام دار اخلاق و محبت است چرا باید افسار گسیخته
بوم رنگ به دست سمت هم پرتاپ کنیم.
خشونت فاجعه را در جیب می گذارد و
روی یخ ادای رقص در می آورد و هرکجا تنه اش به تنه ای بخورد انفجار روی می
دهد و هیچ تلاشی برای حفظ حریم ها و آموزش چگونگی ورود به حریم دیگری را
نمی دهیم.
عصر ایران