بازار سهام پس از عبور از شوک سیاسی هفته گذشته ناشی از عدم تایید پایبندی ایران به برجام از سوی رئیسجمهوری آمریکا، مسیر عادی خود را در این هفته بازیافت و با رشد ۲/ ۱ درصدی، نخستین هفته سبز رنگ خود را در فصل زرد ثبت کرد. با این وجود، کاهش ارزش معاملات خرد در بورس به زیر محدوده ۱۰۰ میلیارد تومان در برخی روزها، نشاندهنده عمق کم بازار و تردید معاملهگران نسبت به تثبیت روند صعودی است.
در همین حال، با بازگشت توجه سرمایهگذاران به عوامل درونی بازار، نگاهها به سمت گزارشهای ۶ ماهه شرکتها جلب شده است؛ اطلاعیههایی که انتظار میرود انتشار انبوه آنها در دو روز اول هفته آینده مصادف با آخرین مهلت قانونی، نوساناتی را در بورس تهران موجب شود.
رویارویی انتظارات با واقعیات
فصل گزارشهای ۶ ماهه به دلیل ارسال اطلاعات مالی میاندورهای شرکتها که حسابرسی نیز میشوند، در تعیین جهت بازار و رفتار سرمایهگذاران از اهمیت زیادی برخوردار است. فصل جاری گزارشهای ۶ ماهه نیز از این قاعده مستثنی نیست و پس از چند ماه بیخبری رسمی از وضعیت صورتهای مالی شرکتها، تحلیلگران به شدت منتظر دریافت اطلاعات موثق مالی از بنگاهها هستند. در شرایط فعلی، انتظارات از وضعیت صنایع مختلف کاملا متفاوت است و از اینرو میزان تطابق محتوای واقعی گزارشها با انتظارات قبلی، نقش اساسی در نوسانات کوتاهمدت بازار خواهد داشت.
در میان صنایع مختلف، انتظارات از گروه معدنی و فلزی در بالاترین سطح خود قرار دارد. در این میان، درخصوص محتوای گزارشهای شرکتهای بزرگ در بخش فولاد، مس، سنگآهن، سرب و روی و نیز رایانهایها بیشترین خوشبینی در بین سرمایهگذاران وجود دارد و طبیعتا هر گونه اعلام عملکرد ضعیفتر میتواند واکنش منفی قابلتوجهی را رقم بزند. در نقطه مقابل، از گروههای دیگر بازار نظیر خودروسازان، بانکها، سیمانیها و حتی داروسازان انتظار خاصی وجود ندارد؛ بنابراین، حتی کوچکترین خبر مثبت درخصوص پوشش مناسب سودآوری یا تعدیل مثبت سهام میتواند واکنش صعودی مهمی را در سهام مربوطه رقم بزند. به این ترتیب با مشخص شدن محتوای گزارشها در هفته آینده، در نبرد انتظارات با واقعیات، امکان بروز نوسانات کوتاهمدت در بازار وجود دارد.
وزنکشی دو عامل موثر بر بورس
در هفته جاری بانک مرکزی یکی دیگر از گزارشهای ماهانه متغیرهای پولی را منتشر کرد. بر این اساس، حجم نقدینگی کشور در پایان مرداد ماه با رشد ۲ درصدی در مقیاس ماهانه و ۲۴ درصدی در مقیاس سالانه به ۱۳۶۶ هزار میلیارد تومان رسیده و احتمالا برای نخستینبار در تاریخ معاصر اقتصاد ایران در آستانه عبور از رقم اسمی ارزش روز کل تولید کالا و خدمات در طول یک سال است. این اتفاق از آن جهت حائز اهمیت است که معمولا در کشورهای درحال توسعه، نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در سطح ۵۵ تا ۶۰ درصد قرار دارد و برای ایران نیز عملکرد سی سال گذشته همین محدوده نسبت را تایید میکند. با توجه به نظریه بازگشت به میانگین، در صورتی که این نسبت بخواهد به سمت میانگینهای تاریخی سوق پیدا کند، این اتفاق لاجرم باید از محل یک موج تعدیل تورمی قیمتها یا رشد فزاینده اقتصادی ایجاد شود؛ وضعیتی که معمولا احتمال تحقق آن به شکل اول بیشتر است. در رویدادی دیگر روند هشدار برانگیز افزایش بدهی بانکهای خصوصی به بانک مرکزی در مرداد هم ادامه یافته و با رشد ۳درصدی در مقیاس ماهانه و ۲۱۲ درصدی در مقیاس سالانه، سرایت مشکلات بانکها به بانک مرکزی و جبران آن از طریق افزایش پایه پولی (به نوعی چاپ پول) تشدید شده است که به معنای ادامه تنگنای اعتباری در بانکها و امکان تداوم رقابت آنها بر سر منابع پولی در بازار سپرده درآینده است. با تلفیق اطلاعات موجود، آنچه برای سرمایهگذاران بورس تهران مهم تلقی میشود امکان افزایش نرخهای تورم و سود بانکی در افق میانمدت است. به این ترتیب، سرنوشت بازار سهام از یک منظر به نتایج وزنکشی این دو عامل وابسته خواهد بود؛ وضعیتی که در صورت برنده بودن تورم، زمینهساز افزایش قیمتهای اسمی سهام و در صورت سبقت نرخ سود و حفظ فاصله کنونی با تورم به معنای ادامه فشار رکودی از محل بالا ماندن نرخهای سود موسوم به بدون ریسک خواهد بود.
سیامین سالگرد دوشنبه سیاه
امروز مصادف با سیامین سالگرد تلخترین سقوط روزانه تاریخ بازار سهام جهان یعنی افت بیش از ۲۰ درصدی بازارها در روز نوزدهم اکتبر ۱۹۸۷ موسوم به دوشنبه سیاه است. وجهتسمیه این اتفاق از آن جهت است که در هیچ مقطعی در کل تاریخ بازارهای مالی تاکنون، میزان افت روزانه بازارها به این حد نبوده است. این تقارن در هفته جاری موجب شده تا به مناسبت سالگرد این اتفاق تاریخی، بحثها درخصوص شباهتهای موقعیت فعلی به ۳۰ سال گذشته و احتمال تکرار وقایع مشابه بالا بگیرد. واقعیت این است که در سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ به دلیل افت ناگهانی قیمتهای جهانی نفت ناشی از توافقات اوپک، اقتصاد جهان در دورهای از رشد ملایم و نیز تورم اندک بهسر میبرد که زمینه را برای جذابیت بازارهای سرمایهگذاری فراهم میکرد. در بارزترین نمونه، در ایالاتمتحده، در دو سال طلایی ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، بازار سهام به ترتیب ۳۱ و ۱۹ درصد رشد را به ثبت رساند. در آن دوره هرگونه نوسان منفی فرصت خرید تلقی میشد و به تدریج این تصور در مشارکتکنندگان بازار بهوجود آمد که مسیر صعودی خدشهناپذیر است. با تشدید این روند در سال ۱۹۸۷، شاخص سهام آمریکایی در ۹ ماه اول سال بازده اعجابانگیز بیش از ۴۰ درصدی را ثبت کرد.
مانند هر حباب دیگری، سقوط بازار سریع و ناگهانی اتفاق افتاد. بعد از چند روز منفی در بازار سهام در ماه اکتبر، خیل فروشندگانی که بهدنبال شناسایی سودهای رویایی و حفظ سرمایه خود بودند، بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در روز معروف نوزدهم اکتبر، سقوط جهانی بازارها از شرق دور آغاز و مانند توفان، کل دنیا را درنوردید. در تحلیل دلایل این اتفاق به ارزشگذاری بالای سهام، معاملات الگوریتمی کامپیوترها و نیز دلایل رفتاری مربوط به طمع بیش از اندازه سرمایهگذاران در اثر طولانی شدن رالی صعودی اشاره میشود. با تطبیق این رویدادها بر شرایط کنونی بازار سهام مشخص میشود که هر چند به سبب دامنه رشدهای قبلی و پایین بودن استثنایی نرخهای سود، شباهت دقیقی با ۱۹۸۷ وجود ندارد اما پس از ۹ سال رالی ممتد، وجوه اشتراکی نظیر اعتمادبهنفس بیش از حد سرمایهگذاران و نیز ارزشگذاریهای فزاینده سهام (که یک گام تا پیک حباب تکنولوژی در سال ۲۰۰۰ فاصله دارد) دیده میشود. به این ترتیب باید گفت با توجه به الگوهای تاریخی، ریسک افزایش نوسانات غیرمترقبه در بازارهای جهانی افزایش یافته است؛ مسالهای که در صورت بهراه انداختن یک موج اصلاحی در بازارهای سهام به دلیل امکان سرایت نوسانات به حوزه نفت و فلزات باید به دقت توسط سرمایهگذاران بورس تهران رصد شود.