دکتر فرحناز محمدی دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی در یک
برنامه رادیویی با اظهار به اینکه جنسیت یکی از فاکتورهای مهم در حوزه
سلامت است، گفت: از سال ۱۹۹۵ بررسی هایی که در جهان صورت گرفت، نشان داد که
خیلی از مشکلات سلامت مردان وابسته به میکروب و ویروس و عوامل شناخته شده
نیست بلکه عواملی است که ما به آن می گوییم تعیین کننده های اجتماعی که
تاثیر بیشتر برسلامت دارند.
وی جنسیت را یکی از
این عوامل مطرح کرد و بیان داشت: وقتی از جنسیت صحبت می کنیم فقط زن و مرد
بودن مطرح نیست بلکه تبعاتی است که زن یا مرد بودن به همراه دارد برای همین
وقتی می گوییم پدیده سالمندی در کشور به سمت زنانه شدن پیش می رود یعنی
تبعاتی است که به واسطه مشکلاتی که بخاطر زن بودن مطرح می شود و یا زنان
تجربه می کنند، در اینجا بارزتر می شود.
عضو مرکز
تحقیقات سالمندی ایران با اشاره به اینکه جمعیت سالمندی کشور به سمت زنانه
شدن در حال پیشروی است، گفت: بر اساس آمار ۵۱ درصد جمعیت کل کشور مرد و ۴۹
درصد زن هستند. در سالمندان بر عکس است و درصد مردان کمتر از زنان است.
وی
این مسئله را مشکل ساز خواند و متذکر شد: آمار نشان می دهد مثلا در دوران
سالمندی درصد بالایی از سالمندان کشور بی سواد هستند و در این بین جمعیت
بیشتری از خانم های سالمند بی سواد هستند و به تبع این بی سوادی شانس
اشتغال کمتری در دوران جوانی داشته اند و به تبع آن درآمد ندارند و درصد
وابستگی آنها بیشتر شده و نیاز است که دولت حمایت بیشتری را از آنها بکند.
محمدی
افزود: طبق آمار بسیاری از زنان سالمند تحت حمایت کمیته امداد هستند و این
خبر خوبی نیست و یا اینکه درصد بسیاری از آنها تحت حمایت فرزندانشان هستند
اما از طرفی سن ازدواج در جامعه ما دارد بالا می رود و ممکن است ازدواج
نکنند و در نتیجه فرزند نخواهند داشت و در این صورت سالمندانی که الان به
واسطه فرزندانشان دارند حمایت می شوند در سال های آتی این حمایت را نخواهند
داشت.
دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی تاکید کرد:
ما باید برای رویارویی با این تغییرات آماده باشیم و سازگار شویم. بحث
تغییر مهندسی فرهنگی یک اصل اساسی است و باید تمام جامعه در حفظ ارتقای
سلامت خود مشارکت داشته باشند باید NGOها فعال شوند و آموزش ها بالا رود و
فقط نباید سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت وظیفه داشته باشند.
وی
هشدار داد: زنانه شدن سالمندی یعنی تعداد بیشتر بیماری پوکی استخوان،
افسردگی، تنها زندگی کردن و نیاز به مراکز مراقبتی بیشتر و همه اینها یک
زنگ خطر است و باید به فکر باشیم.