این یک واقعیت غیر قابل انکار است که دولتهای چپ و راست ما طی ٢٠ سال گذشته بشدت از ریال حمایت کرده و نگذاشته اند به رغم تورم و نرخ بهره بسیار بالای ریال در مقایسه با دلار ارزش پول ملی متناسباً کاهش یابد و بر اساس تخمین های محتاطانه ارزش واقعی دلار امروزه حداقل سه برابر قیمت کنونی است.
اگرچه در ظاهر قیمت ارز در بازار آزاد متناسب با عرضه و تقاضا تعیین می شود ولی در این بازار دولت بزرگترین عرضه کننده ارز و در حقیقت بازارگردان است. پس اگر قیمت دلار در حوالی ٣٨٠٠ تومان و بسیار کمتر از قیمت واقعی آن است علتش ارزان فروشی ارز توسط دولت است.
حال این سوال مطرح است که آیا این ارزان فروشی با اصل توزیع عادلانه ثروت ملی همخوانی دارد؟ آیا می توان ارز بیت المال را ارزان فروخت؟ اگر کمی دقت کنیم متوجه می شویم که این ارزان فروشی چیزی کمتر از سهم بیشتر دادن از بیت المال به ثروتمندتر ها نیست، زیرا از این ارزان فروشی افراد متناسب با ثروتشان بهره مند می شوند و در آن از عدالت خبری نیست. مثلاً کسی که ثروتش ١ میلیارد تومان است ١٠٠ برابر بیشتر از کسی که دارائیش ١٠ میلیون تومان است بهره مند می شود. چیزی که مستقیماً با عدالت در تضاد است.
بحث یارانه ها یادتان هست؟ استدلال می شد که چه معنی دارد قیمت بنزین، آب و برق یارانه ای باشد و ثروتمندان هم از آن بهره مند شوند؟ لذا گفته شد قیمت این کالاها را واقعی می کنیم و در عوض به محرومین واقعی یارانه می دهیم. اگر ثروتمندان در امر بنزین در طول سال ٥٠ باک بنزین یارانه ای دریافت می کردند در امر یارانه ارزان فروشی ارز بیت المال دائماً و بدون هیچ محدودیتی از این یارانه بهره می برند و جیب بیت المال را خالی می کنند.
بحث قاچاق بنزین از مناطق مرزی همچنان مطرح است و دولت محدودیتهایی را برای تأمین بنزین در مناطق مرزی اعمال می کند تا مانع از قاچاق چند باک از این فراورده به خارج از مرزها شود. غافل از اینکه بسیاری از مردم کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر همسایگان ما که در کشورهایشان نرخ سود بانکی ٣ یا ٤ درصد در سال است پولهای خود را به ریال تبدیل کرده و در بانک های ما سپرده می کنندو حدود ٢٠ درصد در سال سود می گیرند و چون دولت ارزش پول را حفظ می کند و مانع کاهش ارزش ریال می شود مرتباً سودهایشان را به دلار تبدیل و از کشور ما خارج می کنند. از یک ثروتمند کویتی اسم برده می شود که در طول ٤ سال دولت یازدهم با خرید ١٠٠ میلیون دلار اوراق قرضه دولتی ایران و سپرده گذاری در بانکها با نرخ سود ٢٠ درصد در سال توانسته پول خود را دو برابر کند و ٢٠٠ میلیون دلار از کشور ما خارج کند. یک فرانسوی مقیم ایران با هیجان می گوید شرکتش از طریق اختلاف سود بانکی ریال و یورو طی ٦ سال گذشته یک میلیارد یورو بله یک میلیارد یورو پول به جیب زده است. میلیاردر های خودمان که جای خود دارد. آنها که از طریق سودهای سرشار بانکی بصورت ثانیه شمار بر ثروتشان افزوده می شود با توجه به حفظ ارزش پول مرتباً از نظر ارزی ثروتمند تر می شوند و بر دارایی های خود در اروپا و آمریکا می افزایند.
ما که در امر قاچاق بنزین و امثالهم از سوراخ سوزن نمی گذریم چطور این سوراخ بزرگ ارزان فروشی ارز را نمی بندیم؟
آیا متوجه نیستیم که وقتی نرخ بهره دلار تنها ٢ درصد در سال و نرخ بهره ریال ٢٠ درصد است یا باید ارزش ریال به همین نسبت کاهش یابد و یا سوراخ بزرگی برای به یغما رفتن ارز بیت المال ایجاد می شود؟ آیا حواسمان هست که سرمایه نقدی فوق العاده سیال است و می تواند برای یک درصد سود بیشتر از آنطرف دنیا به این طرف بیاید؟آخر دولت که نگران قاچاق چند باک بنزین از مناطق مرزی است نباید فکری به حال بستن این سوراخ بزرگ کند؟
آیا دولت دوازدهم هیچ قصد دارد ٢٠ سال نقض عدالت اقتصادی در امر ارزان فروشی ارز را متوقف کند؟ آیا به فکر جبران مافات در این زمینه هست؟
مواظب باشیم در کلاف پیچیده روابط اقتصادی امروزی راه را گم نکنیم و ناآگاهانه آتش بیار سیاستی نشویم که علت العلل مشکلات اقتصادی کنونی و موتور توسعه اختلاف طبقاتی در کشور است.
علی تابش فعال اقتصادی بخش خصوصی