پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۴ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۲

درخواست قصاص برای حمیدصفت

برای حمید صفت درخواست قصاص شد. این خواسته را برادر ناتنی این خواننده رپ در دادسرای جنایی تهران مطرح کرد. قصاص قاتل جمله‌ای بود که او بارها در حضور بازپرس پرونده آن را تکرار کرد.
کد خبر: ۱۷۴۰۳۱
در مقابل اما حمیدصفت بار دیگر هر گونه اتهام در خصوص قتل ناپدری‌اش را رد کرد. شکایت از مادر حمیدصفت به اتهام مشارکت در ضرب‌و‌جرح منجر به مرگ از دیگر خواسته‌های ولی دم بود. اتهامی که مادر حمید هم آن را قبول نکرد. این همه آن چیزی بود که در سومین جلسه رسیدگی به پرونده حمیدصفت رقم خورد تا این پرونده جنایی جنجالی همچنان خبرساز باشد.

درخواست قصاص حمید از سوی برادر ناتنی
صبح دیروز شعبه سوم دادسرای جنایی رسیدگی به پرونده خواننده رپ را در دستور کار خود داشت. بازپرس منافی آذر برای سومین‌بار پس از حادثه مرگ مشکوک ناپدری خواننده رپ، متهم این پرونده را احضار کرد. در این جلسه همچنین سهیل پسر کوچکتر مقتول و مادر حمیدصفت هم حضور داشتند تا شاید کمی از ابهامات این پرونده جنایی برطرف شود. جلسه بازپرسی با صحبت‌های سیهل آغاز شد. 

او که در جلسه قبلی درخواست درباره سرنوشت این پرونده و برخورد با متهم را به بعد از اعلام نظر قطعی پزشکی قانونی در خصوص علت مرگ پدرش موکول کرده بود، خطاب به بازپرس منافی‌آذر گفت: «با توجه به نظریه پزشکی قانونی که خونریزی مغزی در اثر برخورد شیء سخت به سر را علت مرگ پدرم اعلام کرده، من تقاضای قصاص دارم. دیگر جای هیچ شکی نیست که حمید مسبب مرگ پدر من بوده است.» 

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: «من وقتی خبر نتیجه پزشکی قانونی را شنیدم، خیلی شوکه شدم. پدر من هر چند بیمار بود، اما بدن قوی و ورزیده‌ای داشت؛ با وجود این فکر نمی‌کردیم پدرم به قتل رسیده باشد. ما صبر کردیم تا واقعیت این ماجرا مشخص شود. ما درخواستمان را اعلام نکردیم و منتظر اعلام نظر پزشکی قانونی بودیم تا علت مرگ پدرم مشخص شود. در گزارش پزشکی قانونی به‌صراحت قید شده که برخورد شیء سخت به سرش مرگ او را رقم زده است؛ یعنی در آن درگیری با وسیله‌ای به سر پدرم ضربه وارد شده که باعث شده او خونریزی مغزی کند. همان‌طور که در جلسه قبلی گفتم ما از همسر پدرم هم شکایت داریم، او در مرگ پدرم نقش داشته؛ چون که پدرم من آدم درشت‌اندامی بود و کسی نمی‌توانست به این راحتی با او درگیر بشود. مادر حمید جلوی دست و پای او را گرفته بود تا حمید او را بزند؛ به همین دلیل من از مادر حمید شکایت دارم.»

وقتی صحبت‌های سهیل به این‌جا رسید، مادر حمید خطاب به بازپرس پرونده گفت: «من تنها شاهد درگیری آنها بودم. یک طرف دعوا پسرم بود و طرف دیگر همسرم که هر دو آنها برای من عزیز بودند. من خودم را بین آنها قرار دادم تا به این درگیری خاتمه دهم. من سعی می‌کردم آنها را از هم دور کنم؛ اما من یک زنم کار زیادی از دستم برنمی‌آمد با این حال همه تلاشم را کردم که آنها به هم بی‌احترامی نکنند. من حتی چندبار با صدای بلند سر حمید فریاد کشیدم تا دعوا را تمام كند. همه مدت درگیری من نزدیک آنها بودم، حمید با دست چندبار به صورت هوشنگ ضربه زد اما با وسیله یا شی‌ای به سر او ضربه‌ای نزد. بعد هم من و حمید با هم از خانه خارج شدیم تا این‌که از طریق همسایه‌ها متوجه شدم همسرم چند ساعت پس از آن به بیمارستان منتقل شده است.»

پس از این صحبت‌ها نوبت به حمید صفت رسید تا پاسخگوی سوالات بازپرس پرونده باشد. او درباره نظریه پزشکی و اتهام قتلی که حالا مستند‌تر از قبل متوجه او شده است، گفت: «من با هیچ وسیله‌ای به سر هوشنگ ضربه نزدم. تنها با کف دست یک ضربه به پیشانی و یک ضربه به گونه زدم. به جز این هیچ برخورد دیگری با سر او نداشتم. به همین دلیل اتهام قتل عمد را قبول ندارم. من هیچ قصد و نیتی برای کشتن هوشنگ نداشتم، فقط می‌خواستم از مادرم دفاع کنم. حتی من آغاز‌کننده درگیری نبودم. 

وقتی من و مادرم از خانه خارج شدیم، حال هوشنگ خوب بود. حتی هوشنگ در بیمارستان به ماموران گفته بود که من با دست خالی با او درگیر شدم. نمی‌دانم شاید پس از خارج‌شدن ما از خانه بلایی سرش آمده باشد. یکی از دوستان پدرم چند لحظه بعد از درگیری خودش را به خانه هوشنگ رسانده بود، تا از او مراقبت کند. او حدود دو ساعتی با هوشنگ بود. 

البته وقتی مادرم با او تماس گرفت تا از حال هوشنگ اطلاع پیدا کند، در جواب مادرم گفت که من هنوز به آن‌جا نرفته‌ام. در حالی‌ که بلافاصله از طریق همسایه‌ها متوجه شدیم که او خیلی قبل از تماس مادرم خودش را به هوشنگ رسانده بود. او چرا این دروغ را به ما گفت؛ من اطلاع دارم که بدهکاری نسبتا زیاد به ناپدری من داشت، من نمی‌دانم، احتمال دارد او در این حادثه نقشی داشته باشد؛ اما مطمئنم که من هوشنگ را به قتل نرساندم. هیچ ضربه محکمی هم به سر او نزدم.» 

حمید صفت در ادامه اظهاراتش از علاقه و احترامی که برای هوشنگ قایل بود، گفت، از جشن تولدی که چند روز قبل از حادثه برای او گرفته بود و رابطه صمیمی که با مقتول داشت: «رفتار من با هوشنگ به نحوی بود که دوستانم تصور می‌کردند او پدر واقعی من است. در این چند ‌سال سهیل فقط دوبار به دیدن هوشنگ آمد، در حالی ‌که من خیلی از شب‌ها با او بودم. تفریح و ورزش من با هوشنگ بود. چطور ممکن است من قصد کشتن او را داشته باشم.» 

با پایان اظهارات حمید و در پایان جلسه بازپرس جنایی دستور انتقال حمید را از زندان به اداره آگاهی برای بازسازی صحنه صادر کرد و بررسی‌‏ها درخصوص این پرونده ادامه دارد.
آخرین اخبار