كیهان:پیچ تاریخی و فتح های بهاری
«پیچ تاریخی و فتح های بهاری»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسام الدین برومند است كه در آن میخوانید؛1- ماهیت ایدئولوژیك نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ساختار «نه شرقی، نه غربی» اكنون به الگویی تبدیل شده كه دشمنان نشان دار آن به صراحت و عجزآلود اذعان می كنند مهم ترین مشكل «الگو و الهام بخش بودن ایران» است.
از همین روی؛ روزنامه آمریكایی واشنگتن تایمز به تصمیم گیران و سیاستمداران كاخ سفید هشدار می دهد راهی كه آیت الله خمینی با انقلاب 1979 آغاز كرد به الگویی در منطقه تبدیل شده كه خروجی آن كمرنگ شدن نفوذ آمریكا است.
جروزالم پست، سوی دیگر این معادله را تشریح می كند و دان مریدور معاون نتانیاهو در این روزنامه صهیونیستی می نویسد؛ مشكل آنجاست كه گسترش نفوذ ایران در مقابل هژمونی آمریكا قرار گرفته است.
و روزنامه «هاآرتص» به جان مطلب اعتراف كرده و مشكل را در محاق رفتن اسلام آمریكایی می داند و می نویسد موج اسلام خواهی اخیر در منطقه اسلامی است كه خطری واقعی برای موجودیت اسرائیل به شمار می رود و به تعبیر یواف گالانت فرمانده سابق ارتش اسرائیل، موج بیداری اسلامی، آینده تل آویو را به شماره انداخته است.
همه این اتفاقات از منظر دشمنان ملت ایران و تحلیلگران رسانه های غربی و صهیونیستی ناظر به «ایران اسلامی» است. بنابراین راه حل آنها این است كه باید یك مواجهه راهبردی با ایران صورت بگیرد و به قول فرید زكریا- روزنامه نگار آمریكایی نزدیك به محافل قدرت- در این مواجهه باید از «استراتژی تركیبی» ( افزایش فشارها و تلاش برای خارج كردن ایران از مقاومت) بهره برد.
از همین منظر است كه هرچند طی 34 سال گذشته، همه سال ها، سال های حساسی بوده و هیچ گاه دشمن، دشمنی را ترك نكرده و بلكه لحظه به لحظه بر خصومتش افزوده و برای این دشمنی در بسترهای مختلف تدارك دیده است ولی سال 1391یك سال ویژه است و دشمنی دشمنان نظام جمهوری اسلامی در این سال به یك نقطه عطف رسید و با تمام تلاش ها و تحركات و كارشكنی ها به صحنه آمدند تا به اصطلاح كار را تمام كنند اما چرا طرفی نبسته و ناكام ماندند؟
2- اندیشكده بروكینگز از مراكز استراتژیك در آمریكاست كه بودجه خود را از نهادهای وابسته به سیا- CIA- دریافت می كند و خروجی آن طراحی و ایده های راهبردی برای دموكرات ها است كه اكنون بیش از چهار سال است به كاخ سفید راه یافته اند. این اندیشكده كه نقش آن در تصمیم سازی های استراتژیك برای حزب دموكرات مانند نقش اندیشكده آمریكن اینترپرایز برای جمهوری خواهان است در روزهای ابتدایی سال 91 یك ارزیابی راهبردی درباره ایران را به بیرون درز داد.
بروكینگز در آنالیز مواجهه ایران و آمریكا بر نقطه اصلی دست گذاشت و نوشت؛ «واشنگتن آنجا كه باید كم آورده است و آن ایجاد تغییرات اساسی در رفتار ایران است.» و البته بلافاصله خاطرنشان كرد؛ «ایران در طول تاریخ نشان داده است كه ظرفیت مقابله با مشكلات را برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود دارد.»
بنابراین بدون كمترین تردیدی دشمن در سال 91 چشم انداز ویژه ای را درباره ایران تعریف كرده و «تغییر رفتار» ایران را نشانه رفته بود.
گفتنی است؛ پیش از این و در سال 88 و با استفاده از بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، دشمن به زعم خودش «تغییر رژیم» را برآورد كرده بود.
چون فتنه 88 به شكست انجامید و حماسه 9 دی پیوند بی بدیل مردم و نظام اسلامی را در ساختار «امت- امامت» به جهانیان نشان داد معلوم شد كه راهبرد دشمن تغییر خواهد كرد.
هرچند یك سال پس از فتنه 88، جرج سوروس- طراح و نظریه پرداز انقلاب های مخملی- در سی ان ان مدعی شد كه حاضر است شرط ببندد ایران اسلامی تا یكسال دیگر (پایان 90) سقوط خواهد كرد ولی انتهای سال 90، مردم در انتخابات مجلس نهم حماسه ای دیگر آفریدند و بلوف و توهم امثال جرج سوروس عیان و نمایان شد.
پس سال 91، سالی است كه دشمن فهمیده باید راهبردش را تغییر بدهد و «تغییر رفتار» ایران را برآورد كرده بود و هم می خواست انتقام فتنه 88 را بگیرد تا با پیروزی این سناریو بتواند بر انتخابات سال 92 تأثیرگذاری داشته باشد اما آیا چنین شد یا اینكه «نقشه راه» دشمن نقش برآب شده است؟
3- پازل دشمن در سال 91 برای «تغییر رفتار» -Behavior change- ایران چه بود؟ چه سناریوها و توطئه هایی را دشمن برای امسال در نظرگرفته بود؟ اكنون كه در آستانه سال 92 می باشیم و سال 91 را سپری كرده ایم بهتر می توان تحركات و نقشه راه دشمن در سالی كه رو به پایان است را واكاوی كرد.
بدون شك بخشی از پازل دشمن در یكسال گذشته گره زدن سه موضوع «برنامه هسته ای»، «تحریم »ها و «حقوق بشر» بود.
ابتدای سال 91 مذاكرات هسته ای ایران و 1+5 از سرگرفته شد و در ادامه از تیرماه-ژوئیه 2012- تحریم های وحشیانه دشمن با مختصات به اصطلاح فلج كنندگی و گزندگی به پیش كشیده شد و در انتهای امسال همزمان با دور جدید مذاكرات هسته ای در آلماتی قزاقستان، پرونده سازی حقوق بشری برای ایران با تحركات احمد شهید گزارشگر حقوق بشر پی گرفته شد.
در این میان منطق متناقض و مضحك اردوگاه استكبار و دشمنان ملت ایران قابل تامل است.
از یكسو بنابر یك ادعای كاملا واهی و اثبات نشده ایران را متهم به حركت در مسیر ساخت سلاح هسته ای می كنند و این در حالی است كه برای این ادعای بزرگ تاكنون هیچ دلیلی و یا حتی نشانه و قرینه ای ارایه نكرده اند.
از سوی دیگر، با این فرض باطل، ایران را مورد تحریم های پی در پی قرار می دهند و جالب تر آنكه ایران را به نقض حقوق بشر متهم می كنند چون تحریم ها را نادیده گرفته است!
و این سیكل معیوب در حالی است كه اولا؛ ادعای آنها درباره برنامه هسته ای ایران نه تنها هیچ گاه ثابت نشده بلكه تهمت بزرگی است كه برای كشورمان هزینه داشته است و به تعبیر فارین پالیسی اتهام هسته ای به ایران مردود است و ایران به این دلیل كه از آمریكا سرپیچی می كند مورد غضب قرار گرفته است.
ثانیا؛ تحریم های یكجانبه آمریكا و اتحادیه اروپا كه اوج آن از اول ژوئیه -11تیر91- علیه ایران بخصوص در حوزه نفتی و بانك مركزی تصویب و اعمال شده برخلاف منشور ملل متحد و مقررات حقوق بین الملل بوده و از این جهت نقض حقوق آشكار ملت ایران است و از عجایب روزگار به اصطلاح مدرن است كه به بهانه این تحریم ها- كه خود نقض حقوق بشر است- ایران به نقض حقوق بشر متهم می شود!
4- خب، همه این كارشكنی ها و توطئه ها و خصومت های نظام سلطه علیه ایران به كجا انجامیده است؟
آیا در موضوع هسته ای، نظام سلطه و غرب توانسته اند خواسته های زیاده خواهانه و افزون طلبانه خود را به ملت بزرگ ایران تحمیل كنند؟ آیا تحریم های به اصطلاح فلج كننده، حركت رو به پیشرفت ایران اسلامی را فلج كرده است؟
آیا با پرونده سازی حقوق بشری بر ضد ایران، توانسته اند سیمای ایران اسلامی را در محیط بین المللی مخدوش نمایند؟
و بالاخره آیا با اهرم هسته ای، تحریم و حقوق بشر توانسته اند سال 91 را با فشارها و مشكلات به شب انتخابات (خرداد 92) بكشانند و خط تأثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری را دنبال كنند؟
پاسخ «آری» به تمامی سوالات بالا در یك صورت محتمل است و آن اینكه توانسته باشند با حربه تحریم، هسته ای و حقوق بشر و سناریوی افزایش فشارها، «مردم» را از «نظام» جدا نمایند و اكنون سوال كلیدی این است كه در این توطئه موفق بوده اند؟ دراین باره باید گفت دشمن در محاسبات خود در سال 91 علیه ایران دچار اشتباهات استراتژیك شده است. غرب در مواجهه هسته ای با ایران نه تنها به اهداف و خواسته های مغرضانه خود نرسید بلكه مذاكرات آلماتی به آنها اثبات كرد كه باید رویكردشان را در برابر جمهوری اسلامی تغییر بدهند و از همین روی است كه از قضا رسانه های غربی نظیر نیویورك تایمز تا اینترنشنال ست پیشنهاد دادند كه غرب رویكردش را تغییر دهد و در مقابل ایران زور نگوید. در مقوله «تحریم »ها نیز وضعیت به همین شكل است و كافی است- از باب نمونه- ارزیابی چند روز پیش بنیاد مطالعات استراتژیك كارنگی مورد تامل قرار بگیرد كه به صراحت می نویسد؛ «امید داشتن به تأثیرگذاری تحریم ها بر ضد ایران ساده لوحی و احمقانه است.»
در پرونده سازی حقوق بشری علیه ایران نیز كاملا ناكام بوده اند چرا كه همراهی احمد شهید گزارشگر حقوق بشر با قاتلان بیش از 20 هزار ایرانی و رونویسی گزارشهای ضدایرانی او از رسانه های ضدانقلاب برملا شده است.
و از همه مهم تر اینكه سناریوی دشمن در جدایی مردم از نظام با یك شكست بزرگ روبرو بوده است كه پس از آنهمه تحركات و تلاش های توطئه آمیز، مردم در 22بهمن امسال با حضوری گسترده تر و پرشورتر از همیشه خط بطلانی بر توهم و آرزوی دشمن كشیدند.
تحلیل موسسه «واشنگتن برای سیاست خاور نزدیك» نیز خواندنی است كه می نویسد؛ اتكا به فشار اقتصادی و تحریم ها برای وادار كردن مردم ایران به رویارویی با نظام شكست خورده است.
جیمز جفری نویسنده در تحلیل موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیك اضافه می كند؛ فشار آمریكا هرگز قادر به تغییر رفتار و اهداف ایران نخواهد بود.
بنابراین سال 91، با همه سختی ها و فشارها، سال شكست سناریوهای دشمن بود و مقاومت ملت ایران همچون كاتالیزوری خواهد بود كه از پیچ حساس انتخابات سال 92 نیز به سلامت و با قوت ان شاءالله عبور خواهد كرد.
وحسن ختام این یادداشت اینكه؛
آمد بهار و بخت كه عشرت فزا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
عید قدم مبارك نوروز مژده داد
كامسال تازه از پی هم فتح ها شود
خراسان:دردی به نام ركود تورمی، درمانی به نام مدیریت نقدینگی
«دردی به نام ركود تورمی، درمانی به نام مدیریت نقدینگی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است كه در آن میخوانید؛اقتصاد ایران در حالی سال جاری را با نرخ تورم حدود ۳۲درصد و پیش بینی نرخ رشد اقتصادی كمتر از یك درصد به پایان می رساند كه پیش بینی این نرخ ها برای سال آینده چشم انداز بهتری را ترسیم نمی كند. این وضعیت یعنی پیش بینی تداوم ركود تورمی امسال برای سال آینده. اما ركود تورمی چیست؟ عوامل بروز آن چه می باشد و برای عبور از وضعیت ركود تورمی چه باید كرد؟
ركود تورمی چیست؟
ركود تورمی در اصطلاحات اقتصادی شامل شرایطی است كه كاهش نرخ رشد اقتصادی و رشد تورم توأمان در روند نسبتاً پایداری صورت پذیرد. به عبارت دیگر تداوم شرایط ركود (نرخ رشد اقتصادی نزدیك به صفر یا منفی) و تورم فزاینده (نرخ تورم ۲رقمی) برای یك دوره زمانی بیش از یك سال ركود تورمی گفته می شود. بر این اساس و با توجه به نرخ تورم حدود ۳۲درصد پایان سال (براساس اظهارات رئیس كل بانك مركزی) و پیش بینی نرخ رشد اقتصادی بین ۷دهم تا منفی ۴درصد در سال ۹۱ (براساس گزارش مركز پژوهش های مجلس كه با استناد به پیش بینی صندوق بین المللی پول، بانك جهانی و گزارش شفاهی بانك مركزی عنوان شده است) می توان سال ۹۱ را از نظر اقتصادی دچار ركود تورمی دانست.
عوامل بروز ركود تورمی چیست؟
ریشه اصلی بروز ركود تورمی در هر اقتصادی بر هم خوردن توازن تولید و نقدینگی است. به این معنا كه نقدینگی رشدی سریعتر و بیشتر از تولید كالا و خدمات داشته باشد. در اقتصاد ایران این اتفاق طی سال های اخیر این گونه رخ داده است كه در سال ۱۳۸۴ در برابر هریك واحد نقدینگی، ۲واحد حجم تولید ناخالص داخلی وجود داشت (حجم نقدینگی در پایان سال ۸۴ معادل ۹۴ هزار میلیارد تومان و حجم تولید ناخالص داخلی كشور در همان زمان معادل ۱۸۵ هزار میلیارد تومان بود) اما این نسبت در سال های بعد تا حدود 1.5 كاهش یافت كه نشان می دهد رشد نقدینگی بیش از تولید بوده است. طی ۲سال اخیر شوك افزایش قیمت انرژی و رشد شدید نرخ ارز باعث افزایش شدید نرخ رشد هزینه ها تا حدود ۳۴درصد در اوایل سال ۹۱ شد. همزمان حمایت نشدن بخش تولید در اجرای هدفمندی و همچنین شكل گرفتن انتظارات تورمی و فضای سفته بازی در بازارهای ارز و طلا موجب این شد كه نقدینگی از بازارهای مولدی نظیر بانك ها و بورس به بازارهای سفته بازی انتقال یابد در نتیجه امكان سرمایه گذاری و رشد تولید فراهم نشد. در نتیجه كاهش تولید برخی كالاها و خدمات در اقتصاد ایران هم به ركود بیشتر كمك كرد و هم از جانب كاهش عرضه افزایش تورم را به دنبال داشت.
برای عبور از شرایط ركود تورمی چه باید كرد؟
تردیدی نیست كه در سال آینده اقتصاد ایران همزمان با كاهش نرخ رشد اقتصادی و افزایش تورم باید خود را با شرایط بودجه ای متفاوتی كه به ناچار كاهش وابستگی به نفت را در خود دارد تطبیق دهد.كاهش درآمدهای نفتی ناشی از كاهش صادرات نفت در بودجه سال آینده درحالی است كه همواره اتكا به درآمدهای نفتی در برهه های دیگر می توانست مسكنی برای ركود تورمی باشد. چرا كه تزریق بخشی از درآمدهای نفتی به بخش تولید موجب می شد حداقل شاخص های ركودی اقتصاد از جمله نرخ رشد اقتصادی و اشتغال بهبود یابد. اما برای سال آینده باید تدبیری متفاوت در پیش گرفت. این تدبیر متفاوت باید در حیطه تقویت اشتغال و كاهش هزینه های تولید برای رونق بیشتر و مدیریت تقاضای سفته بازانه برای كاهش نرخ تورم صورت گیرد. واقعیت این است كه بخشی از تورم به خاطر مدیریت نشدن تقاضاهای سفته بازانه در بازارهای ارز و طلاست.
فارغ از توافقات سیاسی و بین المللی و افزایش عرضه ارز، تلاش برای تثبیت نرخ ارز از طریق افزایش اقتدار مدیریتی در بازار ارز هم زمان با تقویت انگیزه های سرمایه گذاری از طریق افزایش نرخ سود سپرده های ریالی و ارزی می تواند موجب شود تا آن بخش از تقاضاهای سفته بازانه و ارزهای ذخیره شده مدیریت شود.
اما مهمترین عامل اصلاح وضعیت ركود تورمی بهبود وضعیت بخش عرضه در اقتصاد ایران است.
حجم گسترده نقدینگی موجود كه همچنان بخش عمده آن در اختیار نظام بانكی است در كنار منابع ارزی سرشار صندوق توسعه ملی كه بالغ بر ۴۰میلیارد دلار است اگر در شرایطی مناسب تر در اختیار بخش های مولد و اشتغال آفرین اقتصاد قرار گیرد هم شاخص های ركودی را بهبود می بخشد و هم موجب كاهش نرخ تورم می شود. به ویژه در شرایطی كه منابع ریالی بانك ها و ارزی صندوق توسعه ملی به واحدهای اقتصادی بدهكار بانكی اختصاص نمی یابد. واحدهایی كه در صورت تزریق نقدینگی به آن ها می توانند بخش عمده ای از معضل ركود تورمی را حل كنند.
جمهوری اسلامی:سال 91 و تكالیف برزمین مانده
«سال 91 و تكالیف برزمین مانده»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن میخوانید؛سال 1391 كه اكنون روزها و ساعتهای پایانی آن را پشت سر میگذاریم، از یكطرف با مشكلاتی برای مردم كشورمان همراه بود و از طرف دیگر نشانههائی از قوت و قدرت را در صحنههای داخلی و بینالمللی به همراه داشت.
مشكلات اقتصادی ناشی از تحریمها و ضعفهای مدیریتی مجریان در سال جاری موجب كاهش شدید اعتبار پول ملی كشورمان شد و ضعف پول ملی عوارض منفی زیادی برای مردم در داخل و برای اعتبار اقتصادی كشور درخارج به همراه داشت. قدرت خرید مردم به شدت كاهش یافت و معادلات زندگی در بخشهای مختلف دچار بینظمی گردید. چند برابر شدن قیمت بسیاری از كالاها به ویژه مایحتاج عمومی و هر ج و مرجی كه در قیمت گذاریهای خودرو، زمین، خانه، سكه، ارز و سایر كالاهای سرمایهای پیش آمد، به افسارگسیختگی بازار منجر شد و خانوادههائی را كه درآمد ثابت دارند با بلاتكلیفی مواجه ساخت. این روزها، كاهش خرید در ایام پایان سال برخلاف هر سال، كه بازار خرید و فروش داغ بود، كاملاً مشهود است و اقشار ضعیف با صراحت از ناتوانی خود در زمینه تدارك مایحتاج شب عید سخن میگویند.
وعدههای دولت برای مهار قیمتها، كه در سال جاری بسیار تكرار شد، هرگز تحقق نیافت و اسب سركش گرانی بیرحمانه تا پایان سال در عرصه زندگی مردم به تاخت و تاز پرداخت. این وضعیت، آنقدر آشكار و غیرقابل انكار است كه اعتراض اعضای مجلس خبرگان را نیز برانگیخت و رهبر انقلاب نیز در دیدار خبرگان گفتند از دولتمردان خواستهاند كه برای حل مشكل گرانی تدبیری بیاندیشند و آنها باید بگویند كه چه كردهاند. اما دولتمردان تاكنون چیزی كه نشان دهنده اقدام سنجیدهای برای حل مشكلات گرانی باشد عرضه نكردهاند.
علاوه بر فشارهائی كه از رهگذر مشكلات اقتصادی به اقشار ضعیف جامعه وارد میشود، آفت بزرگ ادامه این وضعیت، بیشتر شدن فاصله طبقاتی در جامعه است و این برای نظام جمهوری اسلامی، كه ایجاد عدالت اقتصادی از شعارهای اساسی آن است، قابل قبول نیست. نظام اسلامی برقراری عدالت در تمام زمینهها را از اهداف اصلی خود میداند و مسئولان باید برای تحقق این هدف تلاش كنند.
رهبر معظم انقلاب، در پیام نوروزی خود، سال 1391 را سال تولید ملی و كار و سرمایه ایرانی نام گذاشتند و از دولتمردان و مردم خواستند برای تحقق این هدف تلاش نمایند. خوشبختانه بخشهائی از بدنه اقتصادی كشور در این زمینه اقداماتی را آغاز كرده و به نتایجی هر چند ناكافی رسیده اند، اما شرایط داخلی و خارجی موانعی ایجاد كردند كه این نامگذاری نتوانست به هدف نهائی خود برسد. به همین دلیل، لازم است برای تحقق شعار تولید ملی و كار و سرمایه ایرانی بطور مستمر تلاشهائی صورت گیرد و این روند متوقف نشود، زیرا كشور ما با ظرفیتهای بالا و امكانات گستردهای كه دارد میتواند به رشد بسیار بالای اقتصادی و رفاه عمومی دست یابد تا در منطقه حرف اول را بزند و در سطح جهان از جایگاه ممتازی برخوردار باشد.
در زمینه فرهنگی نیز در سال 1391 برای كشور ما این نقطه ضعف وجود داشت كه مسئولان ارشد كشور نتوانستند در تعاملات فیمابین خود سرمشقی برای عموم مردم باشند. بداخلاقیهای مسئولان ارشد و جریان سازیهای گروههای افراطی، شیرینیهای نقاط قوت جامعه را در كام مردم تلخ كرد. حضور قدرتمندانه مردم در صحنههای مختلف به ویژه راهپیمائی 22 بهمن و مقاومت در برابر تهدیدها و تبلیغات خارجی كه توانست پشتوانه خوبی برای مسئولان جهت پیشبرد اهداف كشور به ویژه در زمینه مذاكرات هستهای باشد، از نقاط قوت كشور در سال جاری بود. این امتیاز هنگامی به نتیجه نهائی خواهد رسید كه مسئولان با حفظ وحدت و همدلی بتوانند در داخل اعتماد و امید مردم را افزایش دهند و در خارج نیز به ارتقاء جایگاه جمهوری اسلامی كمك نمایند. این نیاز، هنگامی بیشتر احساس میشود كه شرایط سیاسی پیچیده منطقه و مطامع سلطه گران خارجی را با دقت مورد توجه قرار دهیم.
سال 1391 برای آمریكا سال شكستهای پیاپی در افغانستان و عراق بود، اما تلاشهای مذبوحانه دولتمردان آمریكائی و هم پیمانان اروپائی آنان، صهیونیستها و سران مرتجع عرب برای به آشوب كشاندن منطقه خاورمیانه و افزودن بر شعلههای آتشی كه با جنگافروزی در سوریه آغاز شده، افزایش یافت. هدف این جبهه 'غربی، عربی، عبری' اینست كه كاركرد جنبش بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را معكوس نمایند، ملتها را از انقلاب علیه دیكتاتورها پشیمان كنند و رژیم صهیونیستی، كه در اثر این انقلابها تحت فشار شدید قرار گرفته است، را نجات دهند. متأسفانه وجود گروههای افراطی و جاهل در جهان اسلام به ویژه در خاورمیانه عربی و شمال آفریقا به این جبهه شوم كمك كرده و آنها را تا حدود زیادی به رسیدن به اهداف خائنانه شان نزدیك نموده است.
در چنین وضعیتی، مسئولان نظام جمهوری اسلامی تكالیف مهمی دارند كه با انجام آنها میتوانند مانع تحقق اهداف دشمنان شوند و راه برای به پیروزی رسیدن انقلابهای مردمی هموار گردد. حفظ وحدت مسئولان در داخل، تلاش برای حل مشكلات اقتصادی و از میان برداشتن موانع ارتقاء فرهنگی، از جمله مهمترین تكالیف مسئولان نظام جمهوری اسلامی در داخل كشور است. تلاش برای تحكیم پیوندهای وحدت میان ملتهای مسلمان، ایجاد تعادل فكری در جریانهای سیاسی منطقه و خاموش ساختن شعلههای منازعات میان كشورها نیز گامهای مهمی هستند كه باید در سطح منطقه برداشته شوند. این تكالیف در سال 91 هم وجود داشت كه متأسفانه بر زمین ماند.
توجه به این تكالیف به ویژه در سال 1392 كه سه ماه اول آن، زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری است، اهمیت زیادی دارد. تبلیغات زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری كه از مدتی قبل آغاز شده، خود میتواند زمینههای بداخلاقیهای جدیدی را فراهم سازد و مشكلات جدیدی بیافریند. بنابر این، رعایت اخلاق سیاسی بسیار ضروری است و فعالان سیاسی باید با اولویت دادن به مصالح كشور، منافع زودگذر خود را كنار بگذارند و زمینه را برای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی فراهم سازند.
رسالت:منشور انتخابات با 97 قاعده
«منشور انتخابات با 97 قاعده»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حامد حاجیحیدری است كه در آن میخوانید؛ آیتالله سید علی حسینی خامنهای، مقام معظم رهبری، پس از رویدادهای سال هشتاد و هشت، سلسلهای از سخنرانیهای خیرهكننده، صورت دادند كه نهایتاً، ركن اصلی مدیریت موفق این بحران عظیم شد.
از میان این مجموعه سخنرانیها، خطبه و سخنرانیهای 29/3/88، 29/6/88 و 19/9/88، درخشانترین و تعیینكنندهترینها بودند.
از این سه متن معیار، میتوان 97 قاعده در 9 دسته، برای پیشبرد یك برنامه كامل و متعادل انتخابات استخراج كرد كه میدان استعمال آن، فقط برای انتخابات 92، نیست؛ این، یك منشور عمومی انتخابات است.
اول: آرامش/ایمان/ثبات قدم
1. همیشه، دشمنان اسلام، خواستهاند دل مسلمانان را مشوش و 'مضطرب' كنند.
2. در مواردی كه این اضطرابهای گوناگون (چه به لحاظ مسائل شخصی، چه به لحاظ مسائل اجتماعی) برای مؤمنینِ به اسلام پیش میآید، اینجا باید منتظر 'سكینه الهی' بود.
3. مؤمنینی كه توانستند 'ایمان' خود را استوار نگه دارند، 'آرامش روحی' پیدا كردند.
4. مهم است كه مجموعه مؤمن، به خدا 'حسن ظن' داشته باشد.
5. بداند كه خدا 'كمككار' اوست.
6. وقتی دلها قرص شد، گامها هم 'محكم' میشود؛ وقتی گامها استوار شد، راه به آسانی طی میشود، به هدف نزدیك میشود.
7. انسانی كه از آرامش روحی برخوردار است، 'درست فكر میكند'، 'درست تصمیم میگیرد'، 'درست حركت میكند'. اینها نشانههای رحمت الهی است.
8. مشمول تفضلات الهی شدن یك مسئله است، 'حفظ تفضلات و رحمت الهی' یك مسئله دیگر است.
9. خدا، پشت سر 'رهپویان راه حق' است؛ پس، به جای نگرانی از آینده، باید نگران این باشیم كه آیا در راه حق گام میزنند یا خیر.
10. مبادا به خودمان 'مغرور' بشویم؛ مبادا وقتی دست كمك پروردگار را كه میبینیم، بگوییم: 'ما كه مورد توجه پروردگار هستیم' و از وظایفمان غفلت كنیم.
11. مبادا 'یاد خدا' از دلها برود.
12. به 'مسئولیت پیش خدای متعال' فكر كنید.
13. در مجموع، مؤمنان باید 'دغدغه راه حق' داشته باشند و پس از آنكه راه حق را به روشهای شناختهشدهای كه فراروی ایشان هست، دریافتند، آن گاه، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی (علیهالسلام) را پشت سر خود بدانند و 'تزلزل به خود راه ندهند'.
14. ملت ما، با 'معنویت' توانست یك انقلابِ با این عظمت را به پیروزی برساند و با 'معنویت' توانست در این دنیای مادی یك نظام اسلامی را كه متكی به 'معنویت' است، برافرازد، پایههای آن را محكم كند و آن را در مقابل، تهاجمها و توفانهای گوناگون حفظ كند. ملت ما یك جنگ هشت ساله تحمیلی را با تكیه به همین معنویت توانست با سرافرازی و پیروزی طی كند.
15. پروردگارا! با 'تقوا'ی خود ما را از این گناهان دور كن.
دوم: احساس مسئولیت ملت برای سرنوشت كشور
16. انتخابات برای 'ارتقای روح مشاركتجوی مردم' در اداره كشورشان است.
17. در انتخابات باید 'شور سیاسی' تجدید و تقویت شود.
18. در انتخابات باید 'تعهد سیاسی' تجدید و تقویت شود.
19. در انتخابات باید از 'اختلاف سلیقههای معقول' و 'اختلاف آراء' استقبال شود، تا مردم بتوانند از میان آنها خرد جمعی خود را به نمایش بگذارند و مطالبات خود را به دستور كارهای سیاسی تبدیل كنند.
20. بین مردم اختلاف سلیقه هست، اختلاف رأی هست؛ عدهای كسی را قبول دارند، حرفی را قبول دارند؛ عده دیگری كس دیگری را قبول دارند، حرف دیگری را قبول دارند؛ اینها هست؛ طبیعی هم هست؛ لیكن یك تعهد جمعی را انسان در بین همه این آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس میكند؛ 'یك تعهد جمعی برای حفظ كشورشان'.
21. ملت ایران نشان داد كه در مواقع حساس، سخن خود را با رساترین فریاد به گوش مردم دنیا میرساند. این سخن، برخاسته
از 'بصیرت'، 'دشمنشناسی'، 'وقتشناسی'، و 'حضور مجاهدانه' در عرصه است.
22. وظیفه نخبگان: جان و جسم و آبروی خود را در خدمت هدف متعالی اسلامی قرار دهیم. 'خودمان را خیلی دوست نداشته باشیم'. باید خویشتن را در خدمت اهداف متعالی قرار دهد. باید 'تشخیص' داد، و آن چه تشخیص دادیم، 'مبین و آشكار بگوییم' تا فضای غبارآلود روشن شود.
23. آن كسانی كه به یك نحوی یك نوع مرجعیتی در افكار مردم دارند؛ از این سیاسیون و رؤسای احزاب و كارگردانان جریانات سیاسی، و یك عدهای از اینها حرفشنوی دارند، اینها خیلی باید مراقب رفتار خودشان باشند؛ خیلی باید مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمی افراطیگری كنند، دامنه این افراطیگری در بدنه مردم به جاهای بسیار حساس و خطرناكی خواهد رسید
24. اگر نخبگان سیاسی بخواهند 'قانون' را زیر پا بگذارند.
25. تن دادن به 'مطالبات غیر قانونی'، زیر 'فشار'، خود این، شروع دیكتاتوری است.
سوم: معیار انتخاب = 'جهش' در جهت 'پیشرفت' + 'عدالت'
26. برای دهه 'پیشرفت' و 'عدالت'، همه خودشان را آماده كنند.
27. ما احتیاج داریم به 'جهش' در این راه. ما عقبماندگی زیاد داریم.
28. 'با رفتار معمولی نمیشود' به نقطه مطلوب رسید؛ ما به جهش احتیاج داریم.
29. 'ایمان' + 'اخلاص' + 'هماهنگی' + 'همكاری': این جهش، 'ایمان' میخواهد، 'اخلاص' میخواهد، 'هماهنگی' میخواهد، 'همكاری' نیروها را با یكدیگر لازم دارد.
30. 'قوای سهگانه' با هم همكاری بكنند، همدلی كنند، به هم كمك كنند؛ مردم به مسئولین، بخصوص به قوه مجریه كه وسط میدان است كمك كنند، همكاری كنند، همراهی كنند، ما بتوانیم راههای نرفته را برویم؛ كارهای بزرگی كه در انتظار ماست، انجام بدهیم.
چهارم: بصیرت به مثابه دشمنشناسی/ دوستشناسی
31. حركتهای موفق ملت، برخاسته از 'بصیرت' است، از 'دشمنشناسی' است، از 'وقتشناسی' است، از حضور در عرصه مجاهدانه است
32. انتخابات، اگر به درستی پیش برود، میتواند 'برای دشمنان'، یك 'زلزله سیاسی' گردد؛ و 'برای دوستان' در اكناف عالم، 'یك جشن واقعی و تاریخی'.
33. نگذارید 'دشمن' این شادی را، 'پس از آن كه شكل گرفت'، خراب كند.
34. 'دستهای دشمن' را ببینید.
35. مراقب حركات دشمن باشید تا از 'قول' و 'فعل' شما
سوء استفاده نكنند.
36. مراقب 'بدخواهان' و 'مزدوران' و 'دستنشاندگان' سرویسهای جاسوسی باشید.
37. 'رسانههای بیگانه' كی دلشان برای ما سوخته است؟ كی خواستهاند حقایق در مورد ما روشن بشود، كه در این مورد بیایند حقیقت را گفته باشند؟ میگویند، حرفهایی میزنند، ادعاهایی میكنند.
پنجم: رقابت جدی
38. رقابت، میان 'افراد و جریانهای متعلق به نظام اسلامی' است.
39. مناقشه انتخابات در نظام اسلامی، همچون همه نظامهای دنیا، 'بین طرفداران نظام و مخالفان نظام نیست'. كسانی كه اصل نظام را قبول ندارند، در انتخابات شركت نمیكنند.
40. همه كسانی كه به نامزدهای این رقابت رأی میدهند، مأجورند؛ انشاءاللَّه 'اجر الهی' دارند. اگر با قصد قربت رأی بدهند، 'عبادت' هم میكنند.
41. این رقابتها، باید كاملاً رقابتهای 'آزاد'، 'جدی' و 'شفاف' بین نامزدهای مختلف باشد، و همه آزادی و جدیت و شفافیت را ببینند و حس كنند.
42. در رقابت، 'راههای قانونی' پیگیری بشود.
43. انتخاب، به عهده مردم بوده و هست. مردم انتخاب میكنند. 'خواست من'، 'تشخیص من'، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم، خودشان، طبق معیارهای خودشان تشخیص میدهند، حركت میكنند، عمل میكنند.
ششم: راه سوم = مردمسالاری + معنویت
44. انتخابات، باید مردمسالاری دینی را به رخ همه مردم عالم بكشد؛ این، یك 'راه سوم' است.
در مقابل، دیكتاتوریها و نظامهای مستبد از یك طرف، و دموكراسیهای دور از معنویت و دین از یك طرف دیگر، این مردمسالاری دینی است؛ این است كه دلهای مردم را مجذوب میكند و آنها را به وسط صحنه میكشاند. این، امتحان خودش را داده است.
45. انتخابات، باید مردمسالاری دینی را به رخ همه مردم عالم بكشد، و 'نصاب مشاركت جهانی' به ثبت برساند.
46. مردم در كشور، به آینده 'بااعتماد' و 'باامید' و 'باشادابیملی' باشند.
47. این اعتماد، 'بزرگترین سرمایه جمهوری اسلامی' است، میخواهند این را از جمهوری اسلامی بگیرند؛ میخواهند ایجاد شك كنند، ایجاد تردید كنند درباره این انتخابات و این اعتمادی را كه مردم كردند، تا این اعتماد را متزلزل كنند.
48. این اعتماد 'آسان به دست نیامده'، سی سال است كه نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهای فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق كند. دشمن میخواهد این اعتماد را بگیرد، مردم را دچار تزلزل كند.
49. 'ساز و كارهای قانونی انتخابات' در كشور ما اجازه تقلب نمیدهد. همه طرفها، باید به این ساز و كار قانون 'تا آخر'، پایبند باشند.
هفتم: فضای جامعه را فضای برادری، مهربانی، حسن ظن قرار بدهیم
50. فضای جامعه را 'فضای سوءظن و فضای' بدگمانی قرار ندهیم. این عادات را از خودمان باید دور كنیم.
51. اینكه متأسفانه باب شده كه 'روزنامه و رسانه و دستگاههای گوناگون ارتباطی' (كه امروز روزبهروز هم بیشتر و گستردهتر و پیچیدهتر میشود) روشی را در پیش گرفتهاند، برای متهم كردن یكدیگر، این چیز خوبی نیست.
52. 'از این بیش'، وقتی به كسی تهمت میزنند، شما بر عكس، با او كه تهمت میزند مقابله كنید: 'لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبین' چرا هنگامی كه آن [بهتان] را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیك به خود نبردند و نگفتند: 'این بهتانی آشكار است'؟ (النور/24)
53. منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببیند، اما، فضا، 'فضای اشاعه گناه' نباشد؛ تهمت زدن، دیگران را متهم كردن به شایعات، به خیالات در میان نباشد.
54. مجازات مجرم كه از طرق قانونی جرم او ثابت شده است، غیر از این است كه به گمان، به خیال، به تهمت، یكی را متهم كنیم، بدنام كنیم، توی جامعه 'دهن به دهن' بگردانیم. این فضا، فضای درستی نیست.
55. نباید گفت اینها 'شفافیت' است. این، شفافیت نیست؛ این، كدر كردن فضاست. شفافیت، معنایش این است كه مسئول در جمهوری اسلامی عملكرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد؛ این، معنای شفافیت است، باید هم بكنند؛ اما، اینكه بیاییم این و آن را بدون اینكه اثبات شده باشد، بگیریم زیر بار فشار تهمت و چیزهایی را به آنها نسبت بدهیم كه ممكن است در واقع، راست باشد، اما، 'مادامی كه ثابت نشده است، حق نداریم آن را بیان كنیم'؛ این آن را متهم كند، آن این را متهم كند.
56. و البته، 'تهمت زدن به یك شخص' گناه است، 'تهمت زدن به یك نظام اسلامی'، به یك مجموعه، گناه بسیار بزرگتری است.
57. بنا را بر 'برادری' بگذارید.
58. بنا را بر 'تفاهم' بگذارید.
59. با این باور كه همه، پیشرفت كشور را میخواهند، 'همدیگر را درك كنید'.
60. 'وصایای امام' و 'قانون' را فصلالخطاب بدانید.
61. به 'مسئولیت پیش خدای متعال' فكر كنید.
62. و با این وجوه مشترك، نسبت به هم 'انصاف' داشته باشید؛ یعنی با هم رفتاری نكنید كه نپسندید همان رفتار با خود شما بشود.
63. راه 'محبت و صفا' را در پیش بگیرید.
64. انتخابات را به مثابه 'جشن ملی' در نظر بگیرید.
65. 'سعه صدر' داشته باشید.
هشتم: استمرار ابتكار مناظره و تلاش برای ارتقاء
توان تشخیص مردم
66. اما این 'مناظرات'، ابتكار مهمی بود؛ ابتكار جالبی بود؛ خیلی صریح بود، خیلی شفاف بود، خیلی جدی بود.
67. این مناظرهها باید كمك كند كه 'رقابتها هر چه واقعیتر' باشد.
68. 'شفاف' و 'راحت' حرف بزنند، 'حرف دلشان' را بر زبان آورند، 'سیلابی از نقد و انتقاد' به راه بیفتد، و همه مجبور شوند 'پاسخگویی' كنند. به آنها انتقاد شود، آنها در مقام پاسخگویی برآیند و از خودشان دفاع كنند.
69. مواضع افراد و مواضع گروهها 'بدون ابهام' و 'بدون پیچیدهگویی'، در مقابل، چشم مردم قرار بگیرد.
70. بگویند 'سیاستها'یشان چیست، 'برنامهها'یشان چیست، 'پایبندیها'یشان كدام است، تا چه حد است؛ اینها در مقابل، چشم مردم قرار بگیرد تا مردم بتوانند قضاوت كنند.
71. 'مردم' احساس كنند كه در نظام اسلامی 'بیگانه به حساب نمیآیند'؛ نظام كشور 'اندرونی و بیرونی ندارد'.
همه چیز در مقابل، مردم آشكار، همهی نظرات در مقابل، مردم بیان شود و معلوم شود رأی مردم ناشی از همین دقتها و تأملات خواهد بود.
72. مردم بتوانند آگاهانه و هشیارانه انتخاب كنند. این مناظرهها به سطح خیابانها كشیده شود، داخل خانهها هم برود؛ اینها 'قدرت انتخاب مردم' را بالا میبرد. این نحو مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش میدهد، قدرت انتخاب را بالا میبرد.
73. ولی، این گفتگوها نباید به جایی برسد كه تبدیل بشود به 'كدورت' و 'كینه'. اگر این شد، آن وقت، 'اثر عكس' خواهد داشت.
74. مجادلات 'كش پیدا نكنند'.
75. 'جنبهی منطقی' ضعیف نشود، و 'جنبه احساساتی و عصبی' پیدا نكند.
76. 'جنبه تخریبی' غلبه پیدا نكند.
77. 'سیاهنمایی وضع موجود'، صورت نگیرد.
78. 'سیاهنمایی دورههای گذشته'، صورت نگیرد.
79. مناظرهها، از قبل از فضای انتخاباتی كشور آغاز شوند تا در موعد انتخابات 'حالت انفجاری پیدا نكنند'. اساساً بهتر است كه حتی پس از انتخابات هم ادامه پیدا كند.
80. 'اتهاماتی' مطرح نشود كه در جایی اثبات نشده است.
81. هر كس هر ادعایی دارد، بایستی در مجاری قانونی خودش اثبات بشود، و قبل از اثبات، نمیشود اینها را رسانهای كرد.
82. اگر چیزی اثبات بشود، 'فرقی بین آحاد جامعه نیست'؛ اما، اثبات نشده، نمیشود اینها را مطرح كرد و قاطعاً ادعا كرد.
83. به 'شایعات' تكیه نشود.
84. 'بیانصافی' در مناظرهها ممنوع.
85. 'تهمت' در مناظرهها ممنوع.
86. 'احترام به مقامات قانونی كشور'، به احترام مردمی كه آنها را انتخاب كردهاند. اگر نقدی هم میشود، محترمانه.
87. 'كارنامههای جعلی' در مناظرهها ممنوع.
88. 'خلاف واقع' در مناظرهها ممنوع.
89. 'فحاشی' در مناظرهها ممنوع.
نهم: پس از پایان رقابتها...
90. 'در هر انتخاباتی' بعضی برندهاند، بعضی برنده نیستند.
91. پس از انتخابات، 'رقابتها' تمام میشود و 'رفاقتها' شروع میشود.
92. انتخابات برای این است كه 'همه اختلافها سر صندوق رأی حل و فصل بشود'.
93. اگر 'شكایت مستندی' از نحوه برگزاری انتخابات هست، رسیدگی، 'فقط از مجاری قانونی' باید انجام شود.
94. 'بدعتهای غیرقانونی' ممنوع.
95. اگر چهارچوبهای قانونی شكسته شود، 'در آینده هیچ انتخاباتی' دیگر مصونیت نخواهد داشت.
96. 'زورآزمایی خیابانی' بعد از انتخابات كار درستی نیست، بلكه به چالش كشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.
97. اگر نخبگان سیاسی بخواهند 'قانون را زیر پا بگذارند'، یا برای اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، 'مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها'، آنهایند.
تهران امروز:خانه دلمان را آب و جارویی بزنیم
«خانه دلمان را آب و جارویی بزنیم»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم مرتضی طلایی است كه درآن میخوانید؛كمكم به روزهای پایانی سال نزدیك میشویم و گذار باد زندگیبخش بهار روح و جان مان را تلطیف میدهد. روحی و جانی كه خسته از ترافیك، هزینههای زندگی، شلوغی خیابانها و هزاران مسئله دیگر است. لطافت نسیم بهاری آدم را به یاد این حدیث زیبای پیامبر(ص) میاندازد كه فرمودند: «اغتنموا برد الربیع فانها یعمل بابدانكمكما یعمل باشجاركم و اجتنبوا برد الخریف فانها یعمل بابدانكمكما یعمل باشجاركم.»
چه فرح بخش است تن را به خنكای نوروزی نسیم بهاری بسپاریم و سلامتی جسمی و روحی را از پس این همه گرفتاریهای زندگی شهری، از باد بهار دل انگیز طلب كنیم. به قول استاد غزل حافظ شیرازی كه فرمودند (ز كوی یار میآید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی) چراغ دل خود را به آیات روشن الهی روشن كنیم و بیندیشم به آنچه باید انجام میدادیم و ندادیم و به آنچه نباید انجام میدادیم و دادیم.
سالی كه گذشت كولهباری از تجربیات مختلف بود. تجربیات تلخ و شیرینی كه در كنار یكدیگر نمك زندگی همه ما را تشكیل میدهد.ای بسا كه زندگی ما زمانی شیرینتر میشود كه رنگ و لعاب مودت ودوستیها، همدلی و یكرنگیها، راستی و درستیها الگوهای زندگی و سبكهای درست آن را تشكیل دهد.
عمدتا تاثیراتی كه بهواسطه زندگی در شرایط تغییر و تحول روزافزون، شكل میگیرد، تمام الگوهای زندگی را در سیطره تاثیرگذاری خود قرار داده و تلخ و شیرین هر لحظه ما بهحساب میآید كه بیشك با نوع زندگی كردنمان ارتباط مستقیمی دارد. با توجه به سخنان مقام معظم رهبری، روی صحبت آخر سال این یادداشت، با مسئولان و سبك زندگیای است كه در جامعه دنبال میكنند. چه خوب است كه در انتهای سال به الگوهای رفتاری و زندگی خود و خانوادههایمان در مقام یك مسئول نگاه بیندازیم و خود را با میزان و ترازوی مردم بسنجیم. مردمی كه اعتماد و مشاركت شان سرمایههای مادی و معنوی نظام است. انتظار است قبل از هرگونه سوء برداشتی بن مایه اصلی یاداشت در قالب نگاهی خود انتقادی به زندگی مسئولان بهعنوان بازوان مسئولیتی حاكمیت، از سوی خواننده معنا گردد و گشایشی در موضوع خود انتقادی بر محور سبك زندگی به حساب آید.
مبحث سبك زندگی از جمله موضوعاتی اساسی است كه مقام معظم رهبری درخصوص آن تاكید گسترده و ویژهای داشتهاند. اهمیت مفهوم سبك زندگی یك مسئول در نظامی اسلامی به این واسطه است كه قالب رفتارها و الگوهای فعالیت او كه معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعیاش است از نظام ارزشی و اعتقادیای باور میپذیرد كه در آن اخلاقمداری، قانون گرایی، قناعت، تواضع، فروتنی، خویشتن داری، دستگیری از مستمندان، میبایست از ویژگیهای بارز مسئولان و برخورداران به حساب آید.
بهواسطه وجود شكافهای طبقاتی در بستر جامعه، افراد و خانوادههایی بهدور از فرصتهای بهرهبرداری و دسترسی به امكانات، نظاره گر حرف و عمل مسئولاناند و عموما كموكیف نظام باورها و كنشهای فردی و جمعیشان، متاثر از عملكردی است كه در مقام گفتار و رفتار از مسئولان بهجا میماند. این استدلال كه مردم بر سیاقی عمل میكنند كه مسئولان آن جامعه عمل میكنند، امری یقینی و حتمی است. اگر امروز در جامعه شاهد رواج سبكهای نامتعارف زندگی در جامعه و گروههای حساس اجتماعی آن هستیم، علل آن را در بیمسئولیتیها و ثروت جوییهایی میبایست جستوجو كرد كه در آن فرصتطلبان و میراث خواران انقلاب با بهرهمندی از بیتالمال و ارتباط با خزانههای مالی و اعتباری كشور عمارتهایی از آه مظلومان برای خود برپا كردند كه در آن نه غم نان است و نه غم بینوا، در آن سری برای درد بینوایی درد نمیگیرد، دلی به خاطر غم كودك بیپدری به رنج نمیآید، دستی به احترام آبروی مومنی در جیب قرض و صدقه فرو نمیرود، اما چه راحت دلها بهسان تنها در پس التهابات سیاسی و انتخاباتی میلرزند. چه راحت منافع ملی و جمعی كشور بازیچه احساسات سیاسی فلان گروه یا حزب یا شخص سیاسی میگردد. در چنین جامعهای چه انتظاری میتوان از مردم داشت. قطعا در این جامعه فساد شكل میگیرد، صداقت و راستی رنگ میبازد، اسراف از ویژگیهای خرده فرهنگی آن محسوب میگردد و در یك كلام در چنین جامعهای است كه دغدغههای رهبر عظیمالشأن آن تنها در حد حرف مورد دقت مسئولان قرار میگیرد و این به سان فرهنگی پایدار از مسئولان به نهادهای تابع امر ورود پیدا میكند و اسراف و تبذیرها جای فرهنگ جهادی و انقلابی را میگیرد. چه كنیم تا آنچه را كه شایسته مردم عزیز است به درستی بهجا بیاوریم؟ چه كنیم كه حرمت خون پاك شهیدانمان حفظ شود و آرمانهای بلند حضرت امام خمینی(ره) و دغدغههای مقام معظم رهبری در جامعه به درستی مطرح و بسترهای پیادهسازی آن آماده گردد؟
پاسخ تمام این پرسشها در یك اصل مهم نهفته است و آنهم چیزی نیست جز اینكه باید درست زندگی كنیم. فرصتهای اصلاح زندگی همیشه فراهم نیست تا چشم برهم میگذاری، میبینی كه گرد سفیدی ایام بر سر و صورت آدم مینشیند و خزان زندگی در پس بهارهای پرشور چه زود فرا میرسد. بیایید نوروز امسال را با خانه تكانی دلمان شروع كنیم. سعی كنیم بیشتر به فكر دستگیری از مستمندان جامعه باشیم، بیشتر به فكر خانوادههایی باشیم كه بهواسطه نداری در گرداب بحرانهای زندگی فرو میافتند، بیشتر به فكر جوانانی باشیم كه فرصتهای تشكیل خانواده را از دست میدهند وهزار مورد دیگر كه شاید در حیطه مسئولیت هر یك از ما قرار داشته باشد. شأن والای مردم عزیزمان بیشتر از این است كه ما انجام میدهیم. در پایان، سال خوبی برای تمام شهروندان عزیز آرزو میكنم و از خداوند منان میخواهم كه فرصتهای خدمتگزاری را در اختیار دلسوزانی قرار دهد كه مقدم بر مسئولیتشان هیچگونه ملاحظه فردی، حزبی و جناحی قرار نمیگیرد.
وطن امروز:پیامهایی برای نشنیدن
«پیامهایی برای نشنیدن»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است كه در آن میخوانید؛سال 1391 در نهایت یك پیام بیشتر ندارد: راهی كه رفتهایم درست بوده است. در این سال منازعهای بزرگ شكل گرفت بر سر اینكه مسیر درست سیاست داخلی در ایران بالاخره كدام بوده است؟ جریان فتنه با استناد به همه آنچه از جانب دولت در 3 سال گذشته دیده شده، استدلال میكند آنچه در سال 88 رخ داد فتنه نبوده بلكه پیشبینی زودهنگام مجموعه وقایعی بوده است كه اكنون همه - حتی اصولگرایان- به آن اذعان دارند. این ادبیات را بیش از هر كس دیگر هاشمی رفسنجانی در ماههای گذشته – بیشتر پنهان و كمتر آشكار- توسعه داده است و هدف اصلی او هم فراتر از اینهاست. متقابلا فرقه انحرافی نیز تلاش میكند از وضعیت فعلی حقانیت خود را نتیجه بگیرد. استدلال مركزی این فرقه – اگر بتوان نام آن را استدلال گذاشت- این است كه اگر هم مشكلی وجود دارد مربوط به آنها نیست بلكه ناشی از این است كه ساختار نظام به اندازه كافی به آقای احمدینژاد آزادی عمل نداده و او را به عنوان یك نیروی آوانگارد كه مجموعه سیستم باید خود را با آن هماهنگ كند، به رسمیت نشناخته است. از دید این فرقه، اگر میگذاشتند احمدینژاد هر كار دلش میخواست میكرد، آن وقت وضع حتما فرق میكرد.
ارزیابی این دو دسته استدلال و اینكه وزن هر یك چه اندازه است كمی زمان میبرد ولی سخت نیست.
جریان فتنه در اصل در حال فرار از صورت مساله اصلی است. اولا این جریان در سال 88 با اصل نظام و انقلاب درگیر شد نه دولت و پا را از چارچوبهایی فراتر گذاشت كه شكلدهنده اساس ساختار نظام است؛ همان ساختاری كه دولتها در آن میآیند و میروند. كافی بود این جریان در فاصله خرداد تا دی 88 چند رفتار ساده و در عین حال روشن از خود درباره مرزبندی با محور بیگانه- ضدانقلاب و گردن نهادن به مكانیسمهای قانونی رسیدگی به ادعاها درباره سلامت انتخابات تن میداد؛ آن وقت حتی اگر دولت دهم را از دست میداد، میتوانست مطمئن باشد در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به عنوان حریفی بسیار قدرتمند در صحنه سیاسی كشور ظهور خواهد كرد. اصلاحطلبان در سال 88 علیه انقلابی بودن دولت خروج كردند نه علیه انحرافی بودن آن. دولت تا آنجا كه فرقه انحراف به آن مسلط است، خویشاوند اصلاحطلبان است نه حریف آنها. اتفاقا آنچه فرقه انحراف نامیده میشود در خلاصهترین تعریف ممكن چیزی جز نزدیكی گفتمانی و سازمانی دولت به فتنهگران نیست. از سیاست داخلی تا سیاست خارجی و اقتصاد و فرهنگ این حكم جزء به جزء صادق است. اتفاقا اصلاحطلبان بر خلاف آنچه میگویند پیشگویان خوبی نیستند. اگر بودند میفهمیدند 88 سال آخری نیست كه در ایران انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود. دولت هر چه هم كه به بیراهه برود اولا همچنان كارنامه آن با دوران سیاه اصلاحطلبی دوم خردادی در ایران قابل مقایسه نیست و ثانیا این بیراهه رفتنها تنها چیزی را كه ثابت نمیكند حقانیت اهل فتنه است؛ بلكه برعكس نشان میدهد گفتمان اصلاحات گفتمانی چنان خطرناك است كه هر گفتمان دیگری را كه با آن پیوند خویشاوندی برقرار كرده و با آن بده بستان مفهومی كند، در زمانی بسیار كوتاه از سر و شكل میاندازد.
در سوی دیگر، اگر برای فتنهگران حوادث سال 91 زمانی برای بازسازی ادعاها بود، این سال برای فرقه انحراف زمانی برای یافتن گریزگاهها بوده است. این جریان اكنون با افزایش مصرف ادبیات آخرالزمانی بیآنكه مبانی آن حتی به طور سطحی منقح شده باشد و وعده دادن آیندهای كه همه از آن بیخبرند جز یكی ـ دو فرد خاص در دولت و مهم تر از اینها، تبدیل كردن نوعی متافیزیك محفلی به مبنایی برای سیاستگذاری و رفتار در سیاست داخلی و سیاست خارجی و در نهایت یافتن مقصرهایی از انواع مختلف برای هر یك از مشكلاتی كه پذیرش آنها به معنای شكست در مدیریت كشور خواهد بود، فعلا انرژی زیادی صرف یافتن گریز از بنبستهای فعلی و راههایی برای پرش از بنبستهای مقدر در آینده كرده است. فرقه انحراف تلاش میكند بگوید قربانی است نه مقصر؛ با این حال قصد كوتاه آمدن ندارد. مشكل فقط اینجاست كه ظاهرا آقایان نمیفهمند و بنا هم ندارند بفهمند كه برای خلایق، پنجه به صورت نظام كشیدن ملاك محبوبیت نیست، همچنانكه اصلاحطلبان پنجه كشانی بشدت حرفهایتر بودند اما در سال 84 پس از رساندن منحنی رادیكالیسم به اوج با كاندیدا كردن مصطفی معین، ستاره بختشان چنان افول كرد كه هیچ دورنمایی برای فروغ دوباره آن متصور نیست.
ملاك برای تودههای مردم میزان خدمات واقعی است كه دریافت میكنند و در این مورد كارنامه فرقهای كه دولت را از خدمت به مردم بازداشت و مشغول حاشیه كرد، روشنتر از آن چیزی است كه مرور مجدد بخواهد. نتیجه چیست؟ نتیجه این است كه اكنون راه برای آینده از هر وقت دیگری روشن تر است. دولت احمدینژاد تا آنجا كه به اصول انقلاب اسلامی پایبند ماند، تا آنجا كه سودای دوستی با آمریكا نداشت، تا آنجا كه پنهانی با اهل فتنه پالوده نمیخورد، تا آنجا كه در دفاع از جمعی معدود منافع ملت را قربانی نمیكرد، تا آنجا كه سرباز ولایت بود از همهگونه حمایت از جانب تودههای مردم انقلابی و گشادهدستانهترین نوع آزادی عمل از جانب نظام برخوردار بود. نزاع را اصولگرایان شروع نكردند. اصولگرایان تا آخرین لحظه مقاومت كردند و جنگیدند تا باور نكنند كه انحرافی در دولت رخ داده است؛ دولتی كه روزها در جلسات و مجلس سخنرانی و مناظره و شبها كف خیابان برایش جنگیده بودند.
اما وقتی دیگر چاره نماند و وقتی دولت چنان كرد كه ثابت شد قصد دارد در برخی حوزههای خاص به عریانترین وجه ممكن تباین مسیر خود با مسیر انقلاب اسلامی را علنی كند، اصولگرایی اصولگرایان اقتضا میكرد كه ساكت نمانند و نماندند. انتقاد امروز دقیقا از جنس حمایت دیروز است. آن روز اقتضای پایبندی دولت به اصول حمایت بود و امروز اقتضای فاصله گرفتن آن از اصول انتقاد است. اگر این موج انتقادی به راه نمیافتاد جای گله و اعتراض بود و جای آن بود كه كسانی به اصولگرایان خرده بگیرند كه شما راه را به اشتباه رفتهاید. اشتباهی رخ نداده است. احمدینژادی كه حمایت دریافت میكرد، بر صدر نشانده میشد و قدر میدید، احمدینژاد انقلابی بود آن هم به اعتبار انقلابی بودنش نه به اعتبار احمدینژاد بودنش. حالا او تصمیم گرفته
– تا حدودی- جای خود را عوض كند. مانعی ندارد. جای مدافعان دیروز هم عوض خواهد شد. اشتباه جریان فتنه این است كه معنای رفتار اصولی را نمیفهمد. مكتب اصولگرایی با كسی عقد اخوت نمیبندد و كسی را معیار و ملاك ارزشها قرار نمیدهد. همین حالا اگر احمدینژاد، همان احمدینژاد سال 84 باشد همان حمایتهای سابق را دریافت خواهد كرد. كسانی در اطراف آقای رئیسجمهور همه تلاش خود را كردند تا او را به این جمعبندی برسانند كه این كینهها قدیمی است و اینها از همان سال 84 تو را نمیخواستند و كمر به انتقام بسته بودند. این جزو بزرگترین دروغهایی است كه تاكنون گفته شده است.
فرقه انحراف قدر حمایت بیدریغ و قدرتمندی را كه دریافت كرده بود ندانست، احساس استغنا كرد، سر به طغیان برداشت و حالا برای اینكه نپذیرد خود آغازكننده این منازعه بوده و بقیه كاری نكردهاند، جز واكنش نشان دادن – آن هم پس از كلی این دست آن دست كردن و احتیاط- به رفتارهای ساختارشكنانه روی آورده است. بلی، برخی از این واكنشها تندروانه و برخی اشتباه بوده ولی این حقیقت قابل فراموش كردن نیست كه هر چه بوده واكنش بوده و كنشهای اولیه از جانب آقایان رخ داده است. اصولگرایی امتحان خوبی پس داده است. اصولگرایان نگفتند چون احمدینژاد از خودمان است پس هر چه كرد، كرد.
این مدالی جاودانه خواهد بود بر سینه مردانی كه چون اصول خود را در خطر دیدند، تعلق جناحی مانع خروش و برخاستنشان نشد بر خلاف اصلاحطلبان كه هر منكر و خلافی را از دوستان خود توجیه و بلكه از سر لجاجت به آن افتخار میكنند. دعوا بر سر سیاست نیست، دعوا بر سر اصول است، اصولی كه در یكسو هر كه از آنها عبور كرد ملاحظهاش نمیكنند و در سوی دیگر پاك سهطلاقهاش كردهاند تا مبادا در مناسبات قبیلهایشان خللی بیفتد. سال 92 احتمالا پایانی برای این داستان خواهد بود و آغازی برای داستانهای دیگر اما من یقین دارم كه اصولگرایان در هر حال بازی را خواهند برد حتی اگر رهبران پنهانی یك فرقه و رهبران مستكبر فرقهای دیگر پیشبینیهایی متفاوت كرده باشند.
حمایت:دل تكانی در سال حساس سیاست
«دل تكانی در سال حساس سیاست»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمد مهدی موسوی است كه در آن میخوانید؛ این روزها بیش از هر زمان دیگری صدای پای عمو نوروز به گوش میرسد و این یعنی بر اساس یك قانون نانوشته حدود دو، سه هفتهای مملكت غرق در تعطیلات میشود. با این همه از آن جا كه دو سه ماهی بیشتر به آوردگاه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده، بعید به نظر میرسد كه شخصیتها و گروههای سیاسی به ویژه آنان كه عزم خود را برای رقابت جدی در میدان انتخابات جزم كردهاند، به سان مردم عادی، این مدت را در تعطیلات به سر ببرند و صرفا با خوردن آجیل بدون پسته خود را مشغول كنند.
هر چند كه دو سه ماهی است، فضای سیاسی كشور به نوعی وارد فاز انتخاباتی خود شده و تحركاتی را در این ورطه از ناحیه سیاسیون و هواداران آنان شاهد هستیم اما به نظر میرسد كه موج گرانیها و تورم از یك سو و بروز بداخلاقیهای سیاسی این چند ساله از دیگر سو، نتوانسته آن طور كه باید بحث انتخابات ریاست جمهوری را در بین قشرهای مختلف جامعه مانند چهار سال پیش، گرم كند.
متاسفانه هر روز كه به موسم رای گیری، نزدیكتر میشویم، شاهد اوج گیری بداخلاقیها به ویژه در وادی رسانهها بخصوص از نوع مجازی آن هستیم. روی سخن اما، با اصولگرایان است كه به نظر میرسد این بار رقابت اصلی برای دستیابی به صندلی ریاست جمهوری میان آنهاست، هر چند كه نباید از دیگر جریانات سیاسی نیز غافل شد.
در مدت حدود 10 سالی كه از باب شدن اصطلاح «اصولگرایی» در ساحت سیاست ایرانی میگذرد، بارها و بارها با این گونه تعابیر كه اخلاقمداری سنگ محك اصولگرایی است، مواجه بودهایم، اما به راستی چرا در بین بدنه نیروهای اصولگرا، بعضا شاهد تخریبها و خط مشیهای غیراخلاقی هستیم!؟ شاید توجه به دو نكته بتواند ما را در رسیدن به پاسخ پرسش یاد شده كمك كند؛ نخست آن كه، بی شك اصولگرایی صرفا منوط به برخورداری از اسم و تابلوی اصولگرایی نیست! چه آن كه همواره در میدان پرهیاهوی سیاست، مشتاقان شعارگرایی بسیارند و مردان عمل، متاسفانه كم و انگشت شمار! از این رو كسانی كه داعیه اصولگرایی دارند و البته میخواهند در جریان اصولگرایی باقی بمانند باید ارزشها، گفتار و رفتارشان را كه همان اصول تعریف شده رهبر معظم انقلاب و دیگر بزرگان دینی و اخلاقی ماست، منطبق كنند و از حد و مرز اصولگرایی خارج نشوند. دوم هم این كه، بدون تردید آنچه جبهه اصولگرایی را از دیگران متمایز میكند، رفتار یك اصولگرا در حوزه اخلاق است و این كه نه در شعار كه در عمل خود را پایبند به اصول و ارزشها بداند.
آفرینش:فصل خانه تكانی دل
«فصل خانه تكانی دل»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن میخوانید؛امسال هم باهمه تلخی و شیرینیهایش گذشت... بعضی ها دلشون شكست...بعضی ها دل شكوندن... خیلی ها متاهل شدن... خیلی ها مجرد وتنها...خیلی ها از بینمون رفتند...خیلی ها بینمون اومدن... گریه كردیم و خندیدیم...زندگی برخلاف آرزوهامون گذشت و خیلی از آرزوهامون برآورده شد... باتمام این اوصاف فقط چند روزمانده تا پایان تمام این خاطره ها! خاطره هایی كه برای برخی از ما تجربه و درس عبرت شد و برای عده ای تكراراشتباهات! الان وقت آن رسیده تا چرتكه دل را برداریم و حساب و كتاب كنیم، ببینیم به چه كسانی بدهكاریم و از چه كسانی طلب داریم. حساب كنیم و ببینیم می توانیم بدهی هایمان را ادا كنیم و یا می توانیم طلب هایمان را ببخشیم؟ قطعا همه ما نسبت به یكدیگر و جامعه مسولیت هایی داریم كه بعضاٌ نتوانستیم نسبت به تمام آنها تعهدات خود را اجرا كنیم. اگر نگاهی به اطرافمان بیاندازیم مشاهده می كنیم كه بسیار بوده اند افرادی كه میشد با كوچكترین كمك های مادی و معنوی ما شرایط بهتری برای زندگی داشته باشند.
سالی كه گذشت بدون اغراق سالی مشقت بار به لحاظ مالی برای اقشار ضعیف و كم درآمد بود. گذران زندگی با تورم و فشارهای اقتصادی بارمضاعفی بردوش همه ما گذاشت، تنها راه رهایی از این بحران همراهی و همیاری بود كه متاسفانه بعضاً فراموش شد و در این مسیر عده ای از هم وطنانمان با مشكلات جدی روبه رو شدند. گرفتاری و درگیرشدن با مشكلات مالی فراوان بسیاری از ما را نسبت به وظایف انسانی مغفول كرد. سنت بسیارارزنده ای در بسیاری خانوارهای ایرانی از دیرباز رایج بوده كه همواره بخشی از درآمد خانواده درقالب وجوهات شرعی یا كمك های انسان دوستانه صرف افراد بی بضاعت می شد. اما متاسفانه امسال فشارهای مالی بسیاری از خانوارها را درگیر مشكلات خود كرد و ازاین امر غافل ماندند. اما نباید گذاشت كه نگاه سرد شرمندگی درچشمان پدران باعث یخ زدن امیدهای خانواده ها و كودكانشان گردد...
شاید كه نه! قطعاً سالی كه گذشت بیش ازهمه، برای بیماران سرطانی و صعب العلاج سخت و رنج آور بود. بسیاری از این عزیزان و خانواده هایشان در مصاف با گرانی هزینه های درمان و كمبود دارو كمر خم كردند و بعضاً عزیزی را از دست دادند. آیا ما و شما به این افراد مدیون نیستیم...؟!
همه ساله بسیاری از ما وشما درایام تعطیل سری به آسایشگاه های بهزیستی و سالمندان می زدیم و با عیادت از بیماران و سالمندان دل خوشی هرچند گذرا به آنها می دادیم. سالی كه گذشت چند بار به این عزیزان سرزدیم...؟! مثل اینكه خیلی درگیر مشغله های مالی و زندگی خودمان شدیم و اطرافیان را مشاهده نمی كنیم!انصاف نیست اگر فقط به این مسائل اشاره كنیم و اقدامات تحسین برانگیز مردم عزیزمان را در كمك و دستگیری یكدیگر مطرح نكنیم. امسال متاسفانه ما شاهد چند زلزله دركشورمان بودیم. تعدادی از هموطنانمان براثر این حادثه خانه و زندگیشان ویران شد. اگرزلزله و یاس نتوانست این عزیزان را از پای درآورد فقط به خاطر الطاف محبت آمیز مردم كشورمان بود كه به یاری حادثه دیدگان شتافتند و اغراق نیست اگر بگوییم كه گوی خدمت رسانی را از مسولان ربودند! اما درآخر؛ باید تلنگری به خود بزنیم و ازخواب زمستانی و غفلت بیدار شویم... هنوز چند روزی به پایان سال باقی مانده و چشم های نیازمند به لطف و محبت امثال ما درانتظار نشسته اند.
شرایط سخت مالی برای همه ما مشكل آفرین شده اما باید دست یاری به سوی مشكلات دیگران نیز درازكنیم. حس محبت به هم نوع تنها درقالب كمك های مالی نمود پیدا نمی كند، حتی یك نگاه از روی مهر، یك دست نوازش برسریتیمان، عیادتی بی منت از بیماران، بوسه ای برگونه مادران و پدران فراموش شده، رفتن برمزار عزیزان و داغ دیدگان و... هدیه ای است كه با دلار و ریال خریدنی نیست.سال نو در راه است دل هایمان را خانه كنیم وتحولی در فكر و عملمان، همانند تحولی كه در طبیعت پدیدار می گردد به وجود آوریم وعمل كنیم.
قانون: از بقای اسد تا فوت چاوز
«از بقای اسد تا فوت چاوز»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم مهدی مطهرنیا است كه در آن میخوانید؛مهمترین تحولات جهان در خاورمیانه را میتوان در مسیر بحران سوریه مورد توجه قرار داد؛ فرازونشیبهای ناشی از این بحران و به تبع آن موضعگیریهای متفاوت جبهه مقاومت و موافقت در ارتباط با سوریه در خاورمیانه از اهمیت جدی برخوردار شد. این در حالی است كه حادثه تروریستیای كه منجر به ایجاد فضای رعب و وحشت در هیات حاكمه سوریه شد و فوت عدهای از مهمترین شخصیتهای اطراف بشار اسد از جمله برادر او را در پی داشت، تحولات سوریه را به سمتوسوی دیگری سوق داد؛ این حمله تروریستی مسائل مربوط به سوریه را وارد فاز جدیدی كرد ولی در عین حال مقاومت ارتش سوریه و ایجاد فضای مناسب در ارتباط با حمایت از اسد از جانب روسیه و ایران موجب شد كه با وجود آغاز دوران پسابشاراسدی، رئیسجمهور سوریه به عنوان یك عنصر اساسی همچنان در صحنه این كشور باقی بماند و دوران پسااسدی با دوران دولت پسااسدی پیوند نخورد. لذا باید اذعان داشت مسئله اساسی در ارتباط با سوریه آغاز دوران پسابشار اسدی با وجود بشار اسد بود و همین مسئله سوریه را در سال 1392 در مسیر تاسیس پسابشار اسدی قرار خواهد داد.
نكته دیگری كه در خاورمیانه از اهمیت جدی برخوردار است، افزایش حجم نیروهای آمریكایی در منطقه نئوهارتلند یا خلیج فارس است؛ به بیان دیگر آغاز خروج آمریكاییها از افغانستان مصادف شد با ورود حجم وسیعی از نیروهای آمریكایی در خلیجفارس. چراكه خلیجفارس و فلات ایران در مسیر اهداف استراتژیك ایالات متحده آمریكا دارای اولویت است و كنترل و مهار چین در اولویت استراتژیك آمریكا قرار دارد. لذا میتوان یكی از مهمترین نكات در سال 91 را حضور جدیتر آمریكا در منطقه خلیجفارس دانست.
همچنین به موازات این تحولات، كنترل تهدید بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی نسبت به ایران از اخبار مهمی است كه در حوزه خاورمیانه مورد توجه قرار گرفت. نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و پیش از آن، تلاش داشت ایران را مورد تهدید نظامی قرار دهد و خط قرمزی را نیز برای ایران تعیین كرد اما ایالات متحده آمریكا با عنایت به برآورد استراتژیكش در ارتباط با ایران سعی كرد كه نتانیاهو را در این مسیر كنترل كند.
نكته دیگری كه در ارتباط با مسائل بینالملل میتوان ذكر كرد انتخاب مجدد باراك اوباما، رئیسجمهور دموكرات آمریكا برای این سمت بود؛ گرچه این مسئله برای تحلیلگران سیاسی كه با دقت مسائل آمریكا را دنبال میكردند خیلی شگفتیآفرین نبود اما برای بسیاری از افكار عمومی تودههای مردم و متخصصانی كه با حوزه ایالات متحده آمریكا خیلی آشنا نبودند این پیروزی چشمگیر بر میترامنی، كاندیدای جمهوریخواه، به عنوان یكی از مسائل مهم در سال 1391 مورد توجه قرار گرفت. در نهایت نیز مرگ هوگو چاوز، رئیسجمهور ونزوئلا، كه البته آنهم تا حد زیادی به واسطه بیماری وی قابل پیشبینی بود، در داخل كشور ونزوئلا و برخی جوامع هوادار وی، موجب ایجاد تحركاتی شد و مرگ وی به نوعی پرونده تحولات جهان در سال 92 را مختومه كرد.
مردم سالاری:سال آینده سال از دست رفته است
«سال آینده سال از دست رفته است»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم سعید لیلاز است كه در آن میخوانید؛ حتی اگر اراده دولت دهم به نادیده انگاشتن لایحه مرحله دوم قانون بودجه سالانه كل كشور را هم در نظر نمیداشتیم، بازهم بررسی یا پیشبینی وضعیت اقتصادی كشور در سال 1392 برپایه اعداد و ارقام لایحه بودجه كل كشور كه اخیرا توسط دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شد غیرممكن بود. شمار و نسبت مجهولات و ابهامات تاثیر گذار به سمت و سوی حركت اقتصاد ایران در سال پیش رو بیش از آن است كه ارائه یك پیش بینی نسبتا دقیق از آن را به حركتی گستاخانه و قمار گونه تبدیل نكند. از این رو، تنها ممكن است كه – با احتیاط تمام - به گمانه زنی پیرامون خطوط كلی مسیر اقتصاد ایران در سال پیش رو پرداخت؟ به سالی كه به یاد ماندنی بودن آن، ظاهرا از همین بهارش پیداست.
مهمترین پیش فرض اقتصاد ایران در آستانه سال 1392 خورشیدی آن است كه احتمالا از پایان جنگ تحمیلی در سال 1367 به این سو یعنی ظرف ربع قرن گذشته، بحرانی چنین ژرف، دامنهدار و تاثیر گذار بر همه ساختارهای سیاسی، اجتماعی، در ایران همانند بحران كنونی اقتصادی سابقه نداشته است.در سال 1374، نرخ تورم البته ركورد همه 70 سال اخیر ایران را شكست و به 4/49 درصد رسید. اما در همان سال نرخ بیكاری حدود 10 درصد، نرخ رشد اقتصادی 5/4 درصد و ارزش صادرات نفت و گاز كشور 6/14 میلیارد دلار بود. ارقام مشابه برای سال 1391 هنوز انتشار نیافتهاند و انتظار نمیرود تا مدتها سند رسمی متقنی درباره عملكرد اقتصاد ایران در سال 1391 منتشر شود.
اما میتوان یقین داشت كه در پایان سال 1391 برپایه ارقام رسمی و نیز اظهارات مقامات مسوول دولتی مانند رئیس كل بانك مركزی، نرخ بیكاری بیش از 13 درصد، نرخ رشد اقتصادی منفی و عملكرد صادرات نفت و گاز كشور شامل مواد پتروشیمی و میعانات گازی حدود 90 میلیارد دلار شده باشد، بنابراین با آورده عرضی بیش از 5 برابر، عملكرد اقتصادی كشور در سال 1391 به مراتب بدتر و ضعیفتر از سال 1374 بوده است در مورد ریشهها و علل مشكلات اقتصادی بیسابقه كنونی كشور كه در 3 شاخص تورم، رشد اقتصادی و نرخ بیكاری وضعیت اجتماعی- سیاسی كشور را در آستانه سال 1392 به نقاط خطرناكی كشانده است. گمانهزنیها و تحلیلهای متفاوتی وجود دارد كه نقطه اصلی افتراق آنها بر تمركز و تعیین كننده بودن هریك از این علل و عوامل است و نه كلیت آن برسر اینكه سوء مدیریت و تحریمهای یك جانبه یا بینالمللی ایران به خاطر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران 2 عامل مهم تبدیل اقتصاد ایران به وضعیت كنونی هستند، كما بیش اتفاق نظر وجود دارد؛ چیزی كه هست گروهی از كارشناسان و ناظران سوء مدیریت را در این عرصه عامل تعیین كننده میشمارند و گروهی دیگر تحریمها را.
این گفتار كوتاه قصد ورود به مجادله برسر اولویت و محوریت این یا آن عامل ندارد؛ بلكه نكته مهم در گزارش پیش رو آن است كه به نظر نمیرسد هیچ یك از 2 عامل- تحریم یا سوء مدیریت حاكم بر اقتصاد- در سال 1392 صحنه عمل و سیاستگذاری اقتصاد ایران را ترك كند و در وهله نخست: شواهد مربوطه به هیچ روی حكایت از آن ندارند كه دولت دهم برای سال 1392 تصمیم به تغییر سمتگیری كلی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی خود برای اداره كشور داشته باشد. كاملا برعكس، شاكله اصلی لایحه بودجه سال 1392 نشان میدهد كه دولت بر آن است تا همه سال 1392 را- حتی اگر در ابتدای شهریور ماه دولت را به رئیسجمهوری بعدی واگذارد- تحت تاثیر تداوم سیاستهای پولی انبساطی، اختصاص منابع به یارانهها به جای سرمایهگذاری، تزریق نقدینگی به بازار، تداوم سیاست اتكای حداكثری به واردات به جای تولید داخلی، ... قرار دهد به علاوه و طبعا، انتقال دولت در نیمه سال آینده مجال چندانی برای دولت بعدی در اثرگذاری جدی بر اقتصاد كشور طی نیمه دوم سال 1392 باقی نخواهد گذاشت و به طور كلی، هر 8 سال از جمله سالهای 1376، 1384 و 1392 در زمره سالهایی است كه صاحب و متولی روشنی ندارند و در فرایند دست به دست شدن قدرت اجرایی دولت، كسی به روشنی حاضر به قبول مسوولیت عملكرد اقتصاد در آنها نیست.
در حوزه سیاست خارجی و مناقشه هستهای میان جمهوری اسلامی ایران با كشورهای موسوم به گروه 1+5 به ویژه جهان غرب نیز، اگرچه خبرهای امیدواركننده و مثبت بسیار ضعیف و مبهمی از نتایج نشست پایتخت سابق قزاقستان(آلماتی) در هفته نخست اسفند تحركی بسیار مختصر به بازارهای داخلی بخشید و امیدهایی را برانگیخت، اما اولا تا تبدیل شدن این بارقهها به جریان جدی هنوز ماهها و جلسات طولانی در پیش است و برای هرگونه داوری پیرامون سمت و سوی واقعی تحولات نمیتوان به لبخند دیپلماتها در پایان یك دور گفتوگو تكیه كرد و ثانیا بر فرض پیروزی كامل و قطعی دیپلماسی بر فضای مخاصمه و در پیش گرفتن راه سازش به جای مناقشه نیز نمیتوان به عادی شدن روابط اقتصادی ایران با جهان غرب دست كم لغو كامل تحریمها و بازگشت حجم و ارزش صادرات نفت خام ایران به ارقام پیش از شروع بحران دست كم تا پایان سال 1392 امید بست.
ضمن آنكه به نظر نویسنده این گزارش، مساله اصلی برای طرف ایرانی، توانایی فنی در صادرات روزانه 5/2 میلیون بشكه نفت است و نه اراده غرب به خریدن یا نخریدن آن. همچنین، در صورت سه برابر شدن صادرات نفت ایران نمیتوان انتظار داشت قیمت جهانی نفت خام ایران در حد همان 110 دلار اسفند سال 1391 باقی بماند و به هر حال كاهش درآمد ارزی ایران در مقایسه با سالهای پیش از آغاز تحریمها بسیار محتمل است.
بر این دو عامل بنیادین اثرگذار به سمت و سوی اقتصاد و سیاست ایران طی سال آینده، باید دو عامل بسیار مهم دیگر هر دو تشدیدكننده وخامت اوضاع را افزود: نخست شدت گرفتن منازعات سیاسی داخل از اواخر سال 1391 و عمدتا به سر منابع اقتصادی كاهش یابنده و دوم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در خرداد 1392 كه از همین اواخر سال 91 نیز نگرانی همه مقامات مسوول و غیرمسوول را در مورد مناقشات قبل و بعد از آن برانگیخته است این دو جریان، بر دوش بحران اقتصادی و مناقشه دیپلماتیك كشور، اساسا امكان پیشبینی روشن از عملكرد اقتصادی سال آینده را منتفی میكند.
اما این قدر از شواهد و قرائن میتوان استنباط كرد كه سال پیشرو، به لحاظ اقتصادی و سیاسی و به تبع آن اجتماعی، در مجموع سالی متلاطم با كارنامهای نهچندان مثبت و درخشان خواهد بود.
از جنبه سطح عمومی قیمتها همانند عملكرد سال 1391 به نظر میرسد كه موج تورم آغاز شده از نیمه سال 1391، حداقل تا نیمه سال 1392 ادامه خواهد یافت و تنها در صورتی طی نیمه دوم سال پیشرو تورم كمتر خواهد شد كه از همین اواخر اسفند 1391 نرخ رشد نقدینگی- 28 درصد در سال 1391- به شدت كاهش یافته و كنترل شود. اما شواهد از بودجه تقدیمی دولت به مجلس حاكی از اعمال یك سیاست انبساطی هم در حوزه مالی و هم پولی است كه به معنای تداوم تورم شتابنده در سال آینده خواهد بود. اینكه همه برآوردها از منفی بودن نرخ رشد اقتصادی كشور در سال آینده خبر میدهند وخامت بیشتر روند تورمی سال 1392 را به نمایش میگذارد و پیشبینی میشود نرخ تورم در این سال بین 30 تا 35 درصد از نوسان داشته باشد.
در بخش تولید و رشد اقتصادی به جز بخش كشاورزی و احتمالا خدمات، دیگر بخشها یا با ركود و یا رشد منفی چشمگیر روبرو خواهند بود ارزش افزوده بخش نفت به سبب فقدان سرمایهگذاری در سالهای اخیر و البته تحریم، با نرخی دو رقمی كاهش خواهد یافت. بخش خدمات نیز به تبع كاهش واردات آسیب دیده و به رشد منفی دچار خواهد آمد. بخش صنعت حتما دچار ارزش افزوده منفی خواهد شد و در جمع، حجم اقتصاد كشور بین 3 تا 4 درصد كوچكتر خواهد شد كه از زمان جنگ تحمیلی به بعد در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بیسابقه است.
حتی با فرض كاهش تدریجی تحریمها و بهبود مناسبات جمهوری اسلامی ایران با غرب كه نخستین نشانههای كم رنگ آن از اواخر سال 1391، آشكار شد باز هم سال 1392 را عمدتا بر اثر تداوم سیاستهای اقتصادی داخلی باید سال «از دست رفته» نامید به سبب كاهش بیسابقه در سرمایهگذاری ظرف سالهای 1384 به این سو چه در بخش خصوصی و چه به ویژه در بخش دولتی، در سال 1392 اساسا زمینهای برای بهبود اوضاع اقتصادی و رونق وجود ندارد كه در سایه آن بتوان تصور كرد. با تغییر اوضاع سیاسی در اقتصاد نیز بهبودی حاصل خواهد شد. رقم هزینههای عمرانی دولت از سالهای 1384 به بعد و به ویژه از سال 1390 به این سو چنان ناامیدكننده بوده كه امید ایجاد هیچ تحركی در اقتصاد برای سال توفانی 1392- به لحاظ سیاسی و اجتماعی- باقی نمیگذارد.
علت اساسی و اصلی تداوم رشد اقتصادی در سالهای 1385 تا نیمه سال 1387 سرمایهگذاریهای هنگفت دولت هشتم در حوزههای زیربنایی مانند فولاد، سیمان، پتروشیمی، راه، مخابرات،... بود و با «قد كشیدن» این سرمایهگذاریها به علت عدم تداوم آن از سال 1384 اقتصاد ایران از نیمه سال 1387 احتمالا به طولانیترین ركود خود در تاریخ مكتوب اقتصاد ایران دچار آمده است.
هر حركتی یا تغییری اساسی در این چشمانداز اولا مستلزم تغییر بنیادین رویكرد سیاسی- اجتماعی و امنیتی در كشور است، ثانیا قطعا در بهترین حالت زودتر از نیمه سال 1392 ظاهر نخواهد شد و ثالثا پس از آغاز شدن، مدتی طول خواهد كشید تا نتایج آن آشكار شود از همه مهمتر این كه هر گونه روند اصلاحی از نیمه سال به بعد نیز عمدتا باید صرف بازسازی اوضاعی شود كه در نیمه نخست در اثر تلاطمات سیاسی داخلی و انتخاباتی پدید آمده است.
برای تشریح و تصدیق این ادعا همین كافی است كه در تمام سالهای 1390 و 1391 مجموع هزینههای عمرانی دولت دهم با حدود 200 میلیارد دلار درآمد حاصل از صادرات نفت خام، به قیمت ثابت تقریبا معادل هزینههای عمرانی سال 1382 بوده است. هر گونه امید به تغییر مثبت در شرایط و شاخصهای اقتصاد ایران از زمانی ممكن خواهد بود كه روندهای رو به اضمحلال تشكیل سرمایه ظرف سالهای اخیر كه در كنار روند منفی شاخص بهرهوری وضعیت و سیمایی رقت بار به اقتصاد ایران بخشیدهاند، احیا شوند و رشد تشكیل سرمایه ثابت همانند سالهای منتهی به سال 1383 مجددا دو رقمی شود. به مثابه محصور نهایی همه سیاستگذاریها در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی كه با «چشمان باز» از نیمه سال 1384 به این سو به كار گرفته شد سال 1392 سالی استثنایی در تاریخ اقتصاد ایران و نیز شاید سیاست آن خواهد بود.
ابتكار:عید فرصتها
«عید فرصتها»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم هادی وكیلی است كه در آن میخوانید؛حركت پدیدههای عالم به اصل خویش است. چرخ گردش طبیعت به گونه ای است كه در پس زمستان سرد و جمود و تاریك،بهاردلربا و سحر آفرین و طرب انگیز قرار دارد و شور زندگی و نشاط را به ارمغان میآورد.
زمستان امسال همچون همه سالهای گذشته، رفت و پاداشش بهاربود و روسیاهی به زغال ماند اندام خشكیده گیاهان و درختان افسرده در جذبه بهار جوانه میزنند و رویش دوباره را نوید میدهند.
خیابانهای شلوغ،مغازههای پر از جمعیت، مردمان كیف به دست و خانمهای كه به گردگیری و خانه تكانی مشغول میشوند، همه و همه جریان نو شدن زندگی را بشارت میدهند.صدای شادی بچهها بوی زندگی میدهد عید و بهار یك فرصت است. فرصت پایان دادن به دلتنگیها و كنار گذاشتن دلگیری ها!
دلتنگی اگر نباشد كه دل مرده است چه خوبست كه همه دست در دست همدیگر سرود عید بخوانند و كینهها دور ریزند بهار فرصت نفس كشیدن است. همه نیاز دارند كه به خود مجال نفس كشیدن دهند عید فرصت گذشت است طبیعت با گذر از زمستان و پوشیدن لباس بهار در حقیقت از همه بدیهای زمستان در گذشت و آنرا در دیروز واگذاشت. نوروز فرصت جبران است. بسیاری از اجزاء طبیعت كم كاری خود را در بهار جبران میكنند آدمی هم میتواند از این فرصت برای جبران خطاها و كم كاریها بهره ببرد. بهار فرصت نمایش زیبایی هاست. چه خوبست مردم نیز خوبیهای خود را در بهار به نمایش بگذارند.
حقیقت اینستكه ما ایرانیها گرفتار كج رفتاریهای بسیاری هستیم روابط اجتماعی و سختی معیشت و شلوغی شهرها، مزید بر علت شده و زمینه خوبیها را از بین برده است. نگاه به صحنه رفتار جمعی باعث دلگیری و دلزدگی میشود. رفتار شهری متناسب با شأن فرهنگی و تاریخی ایران نیست بی رحمی برخیها در بازار كم فروشی و گران فروشی مناسب بهاردلها نیست. درست است كه بهار طبیعت در حال رخ نمایی است ولی زندگی بسیاری همچون زمستان سرد و خمود میباشد.بسیاری در این عید شرمنده اهل و عیال خود هستند و عزت خود را در زیر چرخ بی رحمی گرانی و بیكاری از دست رفته میبینند.كسانی هستند كه نتوانسته اند لباس نو كنند و حداقل زندگی را فراهم آورند. بیمارانی وجود دارند كه بدلیل نداری در گوشه خانهها چشم انتظار عزرائیل هستند. پس بهتر آنستكه بهار طبیعت را به بهار دلها و اندیشه هاتبدیل نمائیم.پیرامون همه ماها نیاز به تحول و دگرگونی دارد.نگاه و اندیشهها باید بهاری و نو شود.
بخشی از مشكلاتی كه هر ساله با فصلهای مختلف تكرار میشوند در نتیجه اینستكه اندیشهها گرفتارجمود و خمودگی زمستانی است و اجازه نسیم بهار داده نمیشود به هر حال بهار دیگری را در حال تجربه كردن هستیم بیائید همگی بهاری متفاوت و بهتر از همه بهارهای گذشته را تجربه نمائیم و به خود و دیگران فرصت زندگی بهاری دهیم و زندگی را بهار كنیم. مسئولان و صاحبان قدرت بیش از دیگران نیاز به تحول در رفتار و انقلاب در اندیشه دارند.بسیاری از گرفتاریهای كنونی محصول سوءمدیریت است پس طلب بخشش و حلالیت از مردم، گام اول در نو شدن است. فرصت را مغتنم شمرده و عید را به همه تبریك گفته و بهترینها را برای ایرانیان خواهانیم.
شرق:نوروزسرو نازپرورد فرهنگ ایرانی
«نوروزسرو نازپرورد فرهنگ ایرانی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمد بقاییماكان است كه در آن میخوانید؛نوروز آینه هویت ایرانی است كه با تار و پود تاریخ دیرپای آن درآمیخته و باوجود آنكه هزاران بار به جلوه درآمده، ولی هر بار جوانتر و شادابتر و زندهتر و نیرومندتر جلوه مینماید. اكنون نوروز جمال و جلال خود را بر پهنه این خاك مینمایاند تا هدایای بزرگ خود را كه عشق، نشاط و معنویت است بر دستهای مشتاقانش بگذارد.
نوروز این پیر ایزدی سرشت در آغاز هر سال پیام میدهد كه بر لوح جان، نقشی نو مناسب احوال زمانه رسم كنیم. لذت زندگی در نو شدن و پیش رفتن است و هیچ پیشرفتی بدون نواندیشی و در طریق عقل نوین حاصل نمیشود.
نوروز پیامآور عشق، دلها را به هم نزدیك میكند، شهد محبت به كام آدمیان میریزد، لبها را به خنده میگشاید، به زندگی صفا و صمیمیت میبخشد، آدمیان را به مدارا و تسامح فرامیخواند، یعنی زندگی كنید و بگذارید زندگی كنند، سینهها را از كینهها پاك و آن را سراچه عشق و محبت سازید.
نوروز این مبارز همیشه پیروز به آدمیانی كه چشم بر واقعیتهای زمانه بستهاند از سپیده دم تاریخ صلا میزند كه بر غفلتهایتان اندیشه بگمارید و در نكتههای عبرتآموز صحایف تاریخ تامل كنید و بنگرید كه راز ماندگاری این ملك در عناصر هویتساز برآمده از فرهنگ خودی است.
از آیینها و سنتهایی است كه نوروز نماد همه آنهاست، چندان كه میتوان آن را ستون خیمه هویت ایرانی دانست. سنت به معنای ایرانی، عاملی پیشبرنده و هویتبخش است و نوروز بارزترین آیینی است كه بخش اعظم هویت سرزمینی به نام ایران و در عین حال مردم ایران را شكل میدهد یعنی هر ایرانی را با هر عقیده و زبانی در هر نقطهای از جهان با سرزمینش پیوند میدهد، بنابراین تاثیر سنتها و آیینهای ایرانی به لحاظ حس وحدت ملی بیش از هر عامل دیگری حتی زبان ملی است. این آیینها كه نوروز گلواژه آنهاست مهمترین عامل در شكوفایی هویت جمعی ایرانیان است.
از اینرو نوروز عاملی بوده است برای تشخص سرزمینی به نام ایران در طول هزارهها، حتی آن زمان كه مهاجمان از چهارسوی این خاك آمدند و كشتند و سوزاندند و بردند. نوروز متعلق به هیچ نحلهای نیست و كسی جز آنان كه به معنا ایرانی هستند نمیتوانند آن را با «لیت و لعل» به خود نسبت دهند یا برای علت ماندگاری آن، از این و آن دلیل بیاورند. رمز جاودانگی نوروز را باید در ذات و منطق پیام آن جستوجو كرد.
هیچ یك از آیینهایی كه میشناسیم، پیام نوروز را در خود ندارند، نوروز خمخانهای است با بادهای روحانی كه دل را به عالم علوی میكشاند و آموزههایش اگر به دیده تامل نگریسته شوند موجب تعالی روح میشوند. نوروز آمیزه عقل و عشق است، آتشكده عشق و دانشكده عقل است.
بهار:چشم بهاری
«چشم بهاری»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم خسرو طالبزاده است كه در آن میخوانید؛بهار میآید تا چهره پاییزی برگ و زمستانی درخت را بزداید. در ادبیات ایرانی، پاییز نماد دنیا است و هر آنچه كه میمیرد و فانی میشود و بهار نماد رستاخیز است و زمانه شادی و سرور و جوانی:
برگ یك گل چون ندارد خار او
شد بهاران دشمن اسرار او
وآنكه سر تا پا گل است و سوسن است
پس بهار او را دو چشم روشن است
خار بیمعنی خزان خواهد، خزان
تا زند پهلوی خود با گلستان (مثنوی معنوی)
خار نشانه پاییز است كه مرگ را تداعی میكند «مرگ مانند خزان، تو اصل برگ»
در خزان این صدهزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته و در دریای مرگ
اما با بهار است كه این مرگ كه خود پایان است، پایان مییابد و بهار؛ «سالار ده» فرمان بازآفرینی میدهد.
باز فرمان آید از سالار ده
و عدم را كانچه خوردی بازده
بهار داد از پاییز میستاند تا سبزی را به برگ باز دهد.
اما بهار به تعبیر مولوی «دو چشم روشن» دارد، چشمی به خود (بهار) و چشمی به پاییز. آن كس كه چشم بهاری دارد به «بهار» غره و شاد نمیشود، غمی همراه با بهار هم هست كه بهار «اینجایی»، بیشك، پاییز دارد و نیز نویدی كه پاییز ماندنی نیست و پایانی دارد.
چشم بهاری داشتن، دیدن با هر دو نگاه است. نگاهی كه چشم به حال میدوزد و دلشاد از پیروزی بهار و چشمی كه در افق آینده را مینگرد و دلنگران آنكه همه چیز فانی و نابود میشود.
انسانهای بزرگ و دلاندیش هر دو سو نگرند، دلشاد و دلنگران، هم در حال میزیند و شادند، هم به آینده تامل میكنند و تدبیر میجویند. انسان در ورطه این دو امكان خود، «قرار» میجوید. میان شادی و غم، میان كمدی و تراژدی. این دو بر ضد هم نیستند، پاییز علیه بهار نیست و بهار علیه پاییز. این دو امكان به یك معنا اشاره دارند؛ عالم ثبات و قراری ندارد و آن كسی به قرار میرسد و آرام میگیرد كه این جنبش را درك و تدبیر كند. اما دنیاطلبان از بهار و پاییز وجود بیرونی آن میبینند و برای آن سفره جاه و مقام و شهرت میگسترانند و از «زنده باد بهار»؛ سرمدی شهرت و مقام میجویند اما آنكه دل و چشم و جانش بهاری است، پاییز را نیز میبیند و رستاخیزی كه پس از پاییز میآید.
طمع در شهرت و قدرت نمیبندد و این چرخش و نامها را دستآویز هوای نفس و حرص و شهوت خود نمیكند. دل بهاری داشتن چشم بهاری میخواهد. چشمی میان «اینجا» و «آنجا»، میان دنیا و آخرت، میان عقل و عشق. چشم بهاری داشتن دل بهاری میخواهد تا پذیرنده «كثرت» گلها و سرسبزی همه سرزمینها باشد، بدون هیچ گزینش و گزیدهای، برخلاف هوای نفس كه بر طبل فرعونیت، مقامجویی، خودخواهی و خودرایی میزند. بهار مظهر عقل است و مشربش كثرت و مظهر جان و مشربش رحمت است.
این خزان نزد خدا نفس و هواست
عقل و جان عین بهار است و بقاست
مر تو را عقلی است جزوی در نهان
كامل العقلی بجو اندر جهان
دنیای اقتصاد:اقتصاد 92 و مدارای سیاستمداران
«اقتصاد 92 و مدارای سیاستمداران»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمودصدری است كه در آن میخوانید؛اقتصاد ایران، سالی سخت را پشت سر گذاشته و چند روز دیگر وارد سال جدید میشود.
وجهی از دشواری سال 91 به جهش قیمتها و فشار تورمی بر اقتصاد مربوط میشود و وجه دیگر به سایه سیاست بر اقتصاد. این دو عارضه توامان، ذاتیِ اقتصاد ایران نیست و حتما راهی برای خروج از آن وجود دارد؛ اما خارج شدن از این وضع در كوتاهمدت نامحتمل است.
از جنبه اقتصادی نمیتوان انتظار تحولاتی بزرگ مانند افزایش ناگهانی سرمایهگذاری و به تبع آن افزایش رشد اقتصادی، افزایش اشتغال و مآلا كاهش تورم و بالا رفتن قدرت خرید مصرفكننده را داشت. یعنی اینكه از حیث كاركرد اقتصاد كلان، شش ماه باقیمانده از عمر دولت كنونی كه بودجه سالانهاش به صورت فصلی تنظیم شده و شش ماه نخست دولت بعدی، فرصت چندانی برای حل مشكلات انباشته و پایدار نیست و قاعدتا تتمه وقت و نیروی دولت فعلی صرف جمعبندی و اتمام پروژههایی خواهد شد كه در سالهای پیش آغاز شدهاند و ماههای آغازین دولت آینده صرف انتظام امور دیوانی میشود. تنها كاری كه دولت فعلی در حوزه كلان میتواند در این مدت باقیمانده انجام دهد، سامان دادن سیاستهای پولی و ارزی است كه ابزار آن را از طریق بانك مركزی در اختیار دارد.
فارغ از این امكان محدود، دولت فعلی در شش ماه پیش رو، بیش از هر زمان دیگری در چارچوب بودجه جاری عمل خواهد كرد و طبعا اقدامهای مرتبط با فعالیتهای عمرانی و تحرك اقتصادی در رده دوم قرار خواهد گرفت. نتیجه اقدامات دولت بعدی نیز زودتر از سال 1393 معلوم نخواهد شد.
اما با وجود این محدودیتها، راه تحرك اقتصادی لزوما بسته و موكول به اقدامهای اقتصادیِ صرف نیست و دست بر قضا اقتصاد ایران بیشتر به تدابیری در حوزههای غیراقتصادی و به ویژه در حوزه سیاست نیاز دارد. بهبود وضع اقتصاد ایران از جنبه شاخصهای كمی بهویژه سرمایهگذاری، به مقدماتی مانند اعتمادسازی داخلی برای افزایش سرمایهگذاری و به كار بستن تدابیری برای كاهش فشار خارجی نیاز دارد. ظاهرِ این مقدمات، اقتصادی است؛ اما در اصل این سیاستمداران هستند كه میتوانند فضای كسب و كار را تغییر دهند. عنصر غایب در این زمینه، مدارای سیاستمداران است كه غیبت آن در چند سال گذشته و بهخصوص چند ماه اخیر بر پای فعالان اقتصادی لنگر انداخته است. تمركز سیاستمداران بر انتخابات ریاستجمهوری و ناشكیبایی آنان برای تصاحب منصب ریاستجمهوری، آنان را به سیاست اثبات خود و انكار غیر واداشته و آستانه مدارا را به كمترین حد در تاریخ جمهوری اسلامی تنزل داده است و از آنجا كه سیاست تنها مشغله غیرخصوصیِ جهان است، رفتار این دسته از سیاستمداران بر همه شئون زندگی از جمله اقتصاد سایه انداخته است.
به همین علت تا تكلیف سیاست به عنوان عمومیترین مشغله و مهم ترین داراییِ مشاع مردم روشن نشود، به كاركرد اقتصادی محض، نمیتوان دل بست. تكلیف سیاست نیز در انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 روشن میشود. روشن شدن وضع به معنای تغییر رادیكال نیست؛ زیرا انتخابات در هیچیك از نظامهای سیاسی جهان و از جمله ایران، عرصه تغییر و تعیین استراتژی نظام نیست و صرفا محملی برای تغییر شیوههای مدیریت است. آن چه در ایام اخیر از ناحیه برخی بازیگران عرصه سیاسی ایران مشاهده میشود، بیشتر از نوع تعیین استراتژی است تا بیان برنامههای اجرایی و مدیریتی. استفاده از الفاظ و تعابیری كه بین گذشته و امروزِ نظام، خط تمایز میكشد، از جنس دگرگونی طلبیِ رادیكال و تعیین استراتژی است كه گرهی از كار اقتصاد ایران نخواهد گشود.
اقتصاد به برنامههایی عملی- و البته مستظهر به بنیانهای نظری روشن- و حفظ پیوستگی بین گذشته، حال و آینده نیاز دارد و حوزههایی كه قرار است در آنها گره گشایی شود كاملا مشخصند و با كلی بافیهای ایدئولوژیك و تبلیغاتی رابطهای ندارند. مهم ترین مسائلی كه اقتصاد ایران در حال حاضر با آنها مواجه است و در سال 1392 و سالهای پس از آن نیز شاید ادامه یابد، مسائلی واضح و قابل محاسبهاند: تورم، اشتغال، نرخ ارز، سرگردانی جریان نقدینگی در بازارهای ارز، طلا و احیانا در ماههای آینده بازار مسكن.
سامان دادن این مسائل بیش از هرچیز به شیوه مدیریت دولت كنونی در باقیمانده دورهاش و شیوه مدیریت دولت بعدی در این زمینهها بستگی دارد: افزایش سرمایهگذاری و به تبع آن افزایش تولید و اشتغال، اصلاح شیوه كنونی استفاده از ابزار پولی و كند كردن روند افزایش نقدینگی برای مهار تورم، چارهاندیشی برای شناسایی بازارهایی كه جریان جدید نقدینگی به سمت آن خواهد رفت، تدابیر دیپلماتیك برای كاهش فشار تحریمها و سرانجام پركردن شكافی كه بین قوه مجریه و دیگر اجزای حكومت ایجاد شده و به فرسایش همگانی انجامیده است. قرار نیست انتخابات سال 1392 همه چیز را دگرگون كند اما بیتردید تاثیر این انتخابات بر روزگار اقتصادی ایرانیان بیش از گذشته خواهد بود. جهت این تاثیر را كسانی كه سال آینده نامزد انتخابات میشوند و روشهایی كه برای مدیریت اقتصاد انتخاب خواهند كرد، تعیین خواهد كرد.
تا زمان دوری كه اقدامهای اقتصادی به بار بنشینند، این رفتار سیاستمداران است كه میتواند به عنوان تدبیری زود بازده، اعتماد را به بازارها برگرداند و مقدمات تحرك اقتصادی را فراهم كند. اگر سیاستمداران، انتخابات را به عرصه غیریت سازی صرف و خط كشی بین ادوار مختلف نظام سیاسی تبدیل نكنند، اعتمادسازی آغاز میشود و اگر برنامههایی مشخص و قابل احصا برای اقتصاد ارائه كنند، تحرك اقتصادی كلید می خورد؛ و اگر مدارا و حوصله باشد و سیاستمداران ایرانی باور كنند كه در پس هر انتخاباتی، انتخابات دیگری هم هست، سال 1392 سال بهتری خواهد شد. ان شاءالله.